کیهان شناسی /Cosmogonies/ در دوران باستان
اگرچه تعداد بسیاری از ادبیات بعدی دربارۀ این موضوع ظاهراً حاکی از مطالب دیگری است. کیهان شناسی در نوع خود، جنبۀ ادبی نداشت بیشتر مطالب مربوط به کیهان شناسی را در منابع بابلی در ارتباط با موضوعات مختلف مانند دعاها، مراسم مذهبی یا تصنیفات ادبی میتوان یافت. ارجاع به حالت آغازین مطالب، اعتباری به متن می بخشید و در ارتباط با اصل و منشأ جادوگری مراسم مذهبی یا ساختار تحول جهان بود. در مشهور ترین سرودهای آفرینشی، انوما _ الیش بابلی، موفقیت برجستۀ مردوک خدا بهوسیلۀ اقدامات اساسی او از illo tempore توجیه میشود.
درنتیجه گیری های روایات حتی در شخصیتهای الهی، تنوع فراوانی وجود دارد. اما، به نظر میرسد که یک مفهوم در بیشتر متون جهان شناختی یافت میشود و آن عبارت از کشمکش میان هرج و مرج و نظم است. هرج و مرج بی شکل مهار ناشدنی و بی حس است. اما با امکان نظم آمیخته است و به یک نظام متفاوت تری که سرانجام، تمدن را تشکیل میدهد، می انجامد. بنا بر تصور ادواری باستانی دربارۀ زمان، این فرایند یکسان نیست، بلکه تابع تکرار است. بنابراین باعث تعجب نیست که این عبارات در تواریخ پر مخاطره مانند تأسیس یک پرستشگاه یا جشنهای سال نو یافت شود. همچنین معلوم میشود که چرا کنعانیان مثلاً هیچگونه کیهان شناسی ندارد_ و متون اسطورهشناختی آنها، همان مطالب را بیان میدارد.
کیهان شناسی آناتولیایی/ Anatolian cosmogony/
اشارات کیهانشناختی کمی دربارۀ آناتولی وجود دارد. اندیشه های هوریانی موجود در کوماربی kumarbi ، به نظر میرسد که تحت تأثیر افکار بینالنهرینی قرارگرفته باشد، آسمان و زمین مجموعهای را تشکیل میداد که بهوسیلۀ ابزاری در دست بعضی از خدایان کهن، از یکدیگر جدا شدند.
کیهان شناسی بابلی/ Babylonian cosmogony
دعاها وردهای معبدی گوناگون در بابلی متأخر، از بخشهای کیهانشناختی گونههای سومری کهن پیروی میکند. مثلاً یک سلسله دعا چنین آغاز میشود: « هنگامیکه آنو آسمان را آفرید، نودی مود Nudimmud ( انکی)، آپسو یعنی اقامتگاه خود را آفرید. ِااَ در آپسو با گل کولا kulla ( آجر _ خدا) را شکل بخشید و معابد را با آن، مرمت کرد. متن مفصل تر دیگر ی که هدف از آن، تطهیر یک عبادتگاه در بورسیپا بود به مردوک اقدام آفریننده ای را نسبت میدهد که تا این زمان، مربوط به انکی و درواقع، متکی بر نظام اریدو بود:« خانۀ مقدس، خانۀ خدایان در محلی مقدس ساخته نشده بود، هیچ نی، هیچ آجر، هیچ قالب آجر و هیچ خانه و هیچ شهر و هیچ موجود زنده ای وجود نداشت…» تنها دریا موجود بود و در وسط آن، مخزنی بود. در آنجا اریدو، ساخته شد و معبد آن به شکل معبد ِا_ سگیل E- sagil در بابل ساخته شد. مردوک در آپسو، تپۀ کوچکی با محوطه ای از نی ساخت و آن را پر از انسان و حیوان کرد و زمین خشک را با آبهای دجله و فرات حاصلخیز ساخت و این دو رود را بهویژهبرای همین منظور ایجاد کرد. طولانی ترین و مفصل ترین سرگذشت آفرینش در انوماالیش یافت میشود. در اینجا باز مردوک است که نقش قاطع را در فرایند آفرینش بازی میکند و تجسم اصل فعال نظم در مقابل نیروهای هرجومرج است که تیامات، مومو mummu و آپسو، مظهر آنها هستند. این شعر نیز دو بخش متناقض میان« نسل های» کهن و نو خدایان را نشان میدهد. مردوک، فرایند آفرینش و نظم جهان را به شیوهای به حرکت درمیآورد که بشر آن را تجربه کرده است،( یعنی جدایی آسمان و زمین از بدن تیامات کشته شده، تعریف مکان و زمان آفرینش بشر را برای خدمت به خدایان و مانند آنها).
کیهان شناسی سومری/ sumerian cosmogony/
اشارات به این موضوع در شماری از دعاها، متون جدلی، اسطورهها، مراسم دینی و فهرست نامهای خدایان یافت میشود. در آنچه «خداشناسی اریدو Eridu- theology» نامیده میشود. « مادۀ اولیه» مرکب از آبهای شیرین و شور یعنی آپسو Apsu و تیامات Tiamat است. این دو باهم، یک عنصر آفرینندۀ سومی به نام مومو Mummu را ایجاد میکنند که آن An و کی Ki ، یعنی آسمان و زمین از آنها به وجود می آیند. آنها بهنوبۀ خود، خدای بزرگ را به وجود میآورند.
« خداشناسی نیپور Nippur theology » یک کیهان جنینی و مذکر و مؤنث را در مقابل میآورد که آن An (an. en.ne) . با یک جهان کاملاً متمدنی بر آن ریاست میکند و رهبری آن با انلیل است که با جدا شدن آن An و کی Ki( آسمان و زمین) از یکدیگر آغاز شد و به دنبال آن، موجودات آسمانی مانند آنوناکی ها Anunnaki و دیگران، آفریده شدند.
نقش « آفریننده»که براثر نیروی فرماندهی خود پدیدههای جهان را به وجود آورد، به خدایان متفاوت، بهویژه در متون باقی ماند و به آن An انلیل و انکی ( اریدو)، منسوب است. به مادر_الهه mother- goddess گاهی آفرینش انسان و حیوانات نسبت داده میشود. متون معمولاً به توصیف تشکیلات تمدن سومری میپردازد_ انکی و نظم جهانی، انکی و نین خورساگ، انکی و نین ماخ، لاها Lahar و اشنان.