ملکۀ نشا و کودکانش
ملکۀ نشا و کودکانش/ The Queen of neša and her children/
اسطورۀ آناتولیایی؛ احتمالاً دارای اصل حاتیایی، که به هیتیایی ترجمه شد. یک سال ملکه نشا که نامش ذکر نشده است، سی پسر زایید، اما درباره تعداد فراوان کودکانش نگران شد و تصمیم گرفت که آن را علنی نسازد. سپس، کودکان خود را در سبد های نئین که کثیف بود گذاشت و آنها را در رود رها کرد. آنها بهطور معجزه آسایی نجات یافتند و به ساحل رسیدند. در اینجا بود که خداوند بر آن کودکان رحمت آورد و آنها را پرورش داد. پس از چند سال، ملکه دوباره آبستن شد. این بار، سی دختر آورد و آنها را نگاه داشت. پسران تصمیم میگیرند که بهجایگاه اصلی خود باز گردند و مادر خود را می یابند که آنها را نمیشناسد و دختران خود را به ازدواج پسران خود درمیآورد. برادران جوان، آنها را از ارتکاب زنای با محارم منع میکنند، ولی برادران با خواهران ازدواج میکنند. متنی که بر الواح است، نوعی پیوستگی با شهر زالپا zalpa را نشان میدهد شاید این اسطوره، دلیلی برای تخریب این شهر به دست هیتی ها داده باشد.
یک الهه باستانی