اسطوره چیست؟
واژه اسطوره
اسطوره کلمهای معرّب است که از واژۀ یونانی هیستوریا[۱] به معنی «جستجو، آگاهی و داستان» گرفتهشده است.[۲] برای بیان مفهوم اسطوره در زبانهای اروپایی از بازماندۀ واژۀ یونانی میتوس[۳] به معنی «شرح، خبر و قصّه» استفادهشده است.[۴]
تعریف اسطوره
ارائه تعریف کاملی از اسطوره که دربرگیرندۀ همۀ مفاهیم آن باشد کار آسانی نیست. در فهم عامه و در برخی از فرهنگها، اسطوره معنی «آنچه خیالی و غیرواقعی است و جنبۀ افسانهای محض دارد» یافته است؛ اما اسطوره را باید داستان و سرگذشتی «مینوی»[۵] دانست که معمولاً اصل آن معلوم نیست و شرح عمل، عقیده، نهاد یا پدیدهای طبیعی است بهصورت فراسویی که دستکم بخشی از آن از سنتها و روایتها گرفتهشده و با آیینها و عقاید دینی پیوندی ناگسستنی دارد. در اسطوره وقایع از دوران اولیه نقل میشود. بهعبارتدیگر، سخن از این است که چگونه هر چیزی پدید میآید و به هستی خود ادامه میدهد. شخصیتهای اسطوره را موجودات مافوق طبیعی تشکیل میدهند و همواره هالهای از تقدس، قهرمانهای مثبت آن را فراگرفته است.
حوادثی که در اسطوره نقل میشود همچون داستان واقعی تلقی میگردد، زیرا به واقعیتها برگشت داده میشود و همیشه منطقی را دنبال میکند. اسطوره گاهی بهظاهر حوادث تاریخی را روایت میکند اما آنچه در این روایتها مهم است صحت تاریخی آنها نیست بلکه مفهومی است که شرح این داستانها برای معتقدان آنها دربر دارد، و همچنین ازاینجهت که دیدگاههای آدمی را نسبت به خویشتن و جهان و آفریدگار بیان میکند دارای اهمیت است.
اسطورهها نیمه تاریخی عبارت است از تحول و تکامل حوادث و وقایع ابتدایی و همچنین شرح کارهای فوقالعادهای که به دست آدمیان زورمند انجامگرفته و اندکاندک شاخ و برگ یافته و بهصورت داستانهایی پر از عجایب و غرایب درآمدهاند. بهتدریج هالهای از تقدس دینی به دور آنها حلقهزده و جنبۀ الوهیت پیداکردهاند. باید افزوده که اسطوره با حکایتهایی که از زبان حیوانات نقل میشود و اعمال احساسات انسان در آنها به حیوانات نسبت داده میشود فرق دارد. این حکایتها اغلب جنبۀ تمثیلی دارند و بر مفاهیم معنوی و اخلاقی تأکید میورزند(مانند حکایتهای کلیلهودمنه).
اسطوره همچنین با افسانههایی که کارهای غیرعادی را در چهارچوب زندگیهای روزمره و معمولاً با نتیجهای اخلاقی نقل میکنند و نیز با قصه و خیالبافیهای شاعرانه و ادبیات داستانی تفاوت دارد.
دلیل وجودی اسطوره
اسطوره واکنشی از ناتوانی انسان است در مقابله با درماندگیها و ضعف او در برآوردن آرزوها و ترس او از حوادث غیرمترقبه. قدرت تخیل نهایت فعالیت خود را در این زمینه انجام میدهد خدایان بهاینترتیب خلق میشوند و سپس به شهریاران و پهلوانان زمینی تبدیل میگردند و گاهی بهعکس از شخصیتی تاریخی یا قهرمانی معمولی، موجودی اسطورهای شکل میگیرد؛ به این صورت که همۀ ویژگیهای یک موجود خارقالعاده را به او نسبت میدهند و بهتدریج با این ویژگیها، قهرمان از صورت موجود بشری عادی خارج میشود. از سوی دیگر، اسطوره تجسّم احساسات آدمیان است بهگونهای ناخودآگاه برای تقلیل گرفتاریها یا اعتراض به اموری که برای ایشان نامطلوب و غیرعادلانه است و چون آن را تکرار میکنند آرامشی به آنها دست میدهد. تکرار این داستانها که در قالب نوعی آیین دینی برگزار میشود به آنها حقانیت و واقعیت میبخشد.
اسطوره همچنین نشانهای از عدم آگاهی بشر است از علل واقعی حوادث. انسان به پیروی از تخیل خود برای رویدادها علت و انگیزه میتراشد و بهاینترتیب، تخیل زا با واقعیتها پیوند میدهد.
اساطیر یونان باستان
اصل و ماهیت و زمان اسطورهها
به مشکل میتوان نظر قطعی داد که هر اسطوره به چه مکان و زمانی تعلق دارد. به وجود آورندۀ اسطورهها گروههای ناشناختهای از مردم اندیشمندی بودند که در هر هزارههای پیشین میزیستهاند. این اسطورهها نیز باهم میآمیزند و اسطورههای جدید را به وجود میآورند و تغییر جا و زمان میدهند. این ویژگیهای در اسطورههای ایرانی نیز متجلی است. داستانهای کهن مربوط به هزار سال پیش مردم سرزمین ما بهطور شفاهی و سینهبهسینه نقلشده تا سرانجام بهصورت نوشته درآمده است. این نوشته تصویرهایی به دست میدهند از دورانی که نه تاریخ میتواند دربارۀ آنها قضاوت کند و نه باستانشناسی، و جای پای آنها را فقط در اسطورهها میتوان یافت.
اسطورهها زمان خاصی را نیز منعکس نمیکنند. فقط شاید بتوان همسانیهایی را میان بعضی از آنها و دوران خاصی حدس زد. اسطورههای ایران نیز همگی از یکزمان نیستند و به دورههای مختلف تعلق دارند.
[۲]. بازماندۀ این واژه در زبان انگلیسیstoryاست که به معنی «داستان و حکایت» است و زبان فرانسه histoire«تاریخ و حکایت» معنی میدهد.
[۴].در زبان انگلیسی mythو در زبان فرانسه mythe. به شناخت این دانش در انگلیسی mythology و در فرانسه mythologieگفته میشود.
[۵].آسمانی، روحانی، مربوط به فرانسوی جهان مادی، غیرملموس و آن جهانی.