حمله اعراب به ارمنستان

ارمنستان به مدت دو سده تحت سلطه خلافت راشدین باقی ماند و آنان تا اندازه‌ای خودمختاری امیرنشین‌های ارمنی را محترم شمردند؛ و در تلاش‌هایی که برای تصرف کامل ارمنستان کرده بودند با مقاومت سرسختانه‌ای روبرو شدند. حملات بزرگ آنان در سال‌های ۶۴۰ و ۶۴۲ میلادی توسط ارمنی‌ها به عقب رانده شد و نتیجه آنها شکست خونین و پرتلفاتی برای اعراب بود. فرماندهی نیروهای ارمنستان با تئودوروس رشتونی، سردار ارمنی بود که شخصیت نظامی خود را در خدمت امپراتوری روم شرقی نشان داده بود.

اعراب یک فرماندار کل بر ارمنستان می‌گمارند که خود ژنرال رشتونی است و ارمنستان همچون در زمان ساسانیان عده‌ای سواره‌نظام از همان سواران معروف خود را در اختیار اعراب می‌گذارد تا در خدمت آنان با دشمنان بجنگند.

متن معاهده که در نامه‌ای از طرف خلیفه عرب بیان شده است:

«این پیمانی است منعقد بین من و شما برای تمام مدتی که شما مایل باشید. تا مدت سه سال من هیچگونه خراجی از شما نخواهم گرفت، و بعد از آن هم، شما هر چه دلتان خواست بدهید. سپس باید ۱۵۰۰۰ سوار در کشور خود برای ما مجهز کنید و نگاه دارید و هزینه آن را از مبلغ خراجی که باید به ما بپردازید بدهید. من این سواره نظام را به سوریه نخواهم خواست (یعنی خلیفه آن را در جنگهای خود با بیزانس بکار نخواهد برد) ولی باید در هر جای دیگری که من بخواهم بفرستمش عمل کند. من هیچ امیری به قلعه شما نخواهم فرستاد و هیچ افسر عربی و هیچ سواری به طرف شما اعزام نخواهم داشت. اگر یونانیان به شما حمله کنند من هر اندازه قوای کمکی که شما بخواهید برایتان می‌فرستم، و به خداوند سوگند یاد می‌کنم که در آنچه می‌گویم صادقم.»

این معاهده سخت مایه دلسردی و ناراحتی بیزانس شد، زیرا بیزانس در دفاع از خود ناتوان بود و سپاهیانش که در برابر موج لشکریان عرب می‌گریختند به این دل خوش کرده بودند که ارمنستان با ادامه دادن به دفاع از خود عمده قوای اعراب را معطل خواهد کرد و به او فرصت تجدید قوا خواهد داد. لیکن ارمنیان چنین قصدی نداشتند که برای دفاع از امپراتوری بزرگی که نشان داده بود توان دفاع از خود را ندارد خویشتن را فدا کنند.

جنبشهای آزادی بخش در سده‌های ۹–۸ در اواخر سده ۷ و اوایل سده ۸ علیه خلفای عرب به وجود آمد و رهبری قیام را «گریگور مامیکونیان» بعهده گرفته و در سال ۷۴۸ میلادی. به عنوان فرمانروا و سپهبد ارمنیان منسوب شد و شهر کارین به عنوان مرکز قیام و فرماندهی انتخاب شد. اعراب شروع به تصفیه حساب با ناخارارها و مردم شرکت کننده در شورش کرده و به مقابله با مامیکونیانهاپرداخت. قیام جدید در سال ۷۶۲ میلادی؛ وقتی که سردار عرب، با حمله به نواحی شرقی، استان واسپوراکان را ویران نموده و هزاران نفر را کشت، آغاز گردید. از ناخارارهای واسپوراکان، ساهاگ و هامازاسب آرتسرونی تواضع نیرومندی را تدارک دیدند. ساهاگ و هامازاسب با سپاه اندک، تا مرگ با دشمن که برتری چشمگیری از نظر نیرو داشت جنگید و سپس برادرشان گاگیک رهبری جنگهای رهایی بخش را به عهده گرفت و توانست سپاه عرب را شکست دهد.

بهترین از سراسر وب

[toppbn]
ارسال یک پاسخ