عصر ژوستینین(ژوستی نیان)

( 518 -610میلادی،justinian)

در ۵۱۸ میلادی،  آناستاز،  بدون داشتن اولاد و بدون اینکه جانشین تعیین کرده باشد،  در گذشت.  سنا و ارتش موافقت کردند که افسری بیسواد،  ولی سربازی خوب،  یعنی ژوشستن از اهالی ایللیری را بر تخت بنشانند.  برادرزاده و ی،  ژوستینین از سال ۵۲۷ میلادی رسماً در فرمانروایی شریک شد،  ولی در واقع او از سال ۵۱۸ میلادی شروع به حکومت کرد و در ۵۶۵ میلادی در گذشت.  به سبب همین سلطنت طولانی وی،  شایسته است که قرن ششم میلادی برای بیزانس قرن ژوستینین نامیده شود( لومرل ، ۱۳۲۹ ، ص ۶۰ ).ژوستینین، نزدیک ویرانه‌های ساردیکا (صوفیه امروزی) و در میان طایفه ای گمنام از اقوامی با تمدن ابتدایی زاده شد.

این مردم ساکن سرزمین آباد نشده بودندچه زمانی داردانیا خوانده می‌شد و بعد داسیا و آن گاه بلغارستان نام گرفت (گیبون، ۱۳۸۱ ،ص۹۱۲).  ژوستینین نیز مانند عمویش اهل تراس بوده و به زبان لاتینی تکلم می‌کرده،  گرچه عده‌ای از مورخان را اسلاو  و عده‌ای دیگر از خانواده های اشرافی رومی می‌دانند،  مسلم این است که ژوستینین از دودمان فقیر و تنگدست  بوده و درباره زندگی او نیز نویسندگان و مورخان همین عقیده و نظر را ابراز داشته‌اند(مویدی،۱۳۴۵،ص ۷۵ ). پروکوپ،  مورخ معروف بیزانسی معاصر ژوستینین،  ظاهراً از نااصلمندی او و اینکه امپراتور آینده در خانواده ای پست و دهقانی ایلیریایی یا شاید اسلاو،  که در نزدیکی سردیکای قدیم (صوفیه فعلی) می‌زیستند،  زاده شده بوده( ۴۸۲ میلادی) ناخشنود بودند.

عکس ژوستینین %d8%b9%d8%b5%d8%b1-%da%98%d9%88%d8%b3%d8%aa%db%8c%d9%86%db%8c%d9%86%da%98%d9%88%d8%b3%d8%aa%db%8c-%d9%86%db%8c%d8%a7%d9%86 Tarikhema.org
نمایی از یوستی‌نیانوس (ژوستینین)

عمش، یوستن،  ، او را به قسطنطنیه آورد و وسایل آموزش و پرورش خوبی برای  وی فراهم کرد. ژوستینین در مقام افسر ارتش خود را چندان ممتاز ساخت و مدت نه سال چنان دستیار و کارگزار خوبی برای عموی خود،  ژوستینین، بود  که وقتی او مرد( ۵۲۷ میلادی)،  این برادر زاده به‌جای او به تخت امپراتوری نشست.  این زمان او مردی بود تا چهل و پنجساله( دورانت ، ۱۳۷۳ ،ص ۱۲۸). معاصران ژوستینین از وی تصاویری باقی گذاشته اند که همیشه با همدیگر تطبیق نمی نمایند. اما همگی درباره قدرت استثنایی وی در کار کردن که به وی اجازه می‌داد کلیه امور را خودش رتق‌وفتق  نماید و همکاران فرسوده وی بدین جهت او را «امپراتوری که هرگز نمی خوابد» لقب داده بودند توافق دارند.

او همچنین بسیار مستبد و مغرور و عاشق افتخار و تجمل و ابهت امپراتوری بود. بالاخره،  مسلم است که او بسیار متدین و گذشته از آن آشنا به رمز حکمت الهی بود. سهمی که تئودورا،  همسر محبوب امپراتور،  در امور حکومت داشت،  به گونه ای که متفقا به شوهرش در سال ۵۲۷ میلادی تاجگذاری کرد،  بردر همه معلوم است.  تئودورا دختر مستحفظ خرسهای میدان اسبدوانی بود. او رقاصه  و هنرپیشه بوده و گفته اند که بسیار سبکسر بوده،  ولی همینکه بر تخت نشست دیگر هیچ‌گونه جای ملامت نسبت به خود باقی نگذاشت و تمام هم خود به عظمت وظیفه خود مصروف داشت(لومرل، ۱۳۲۹،ص  ۶۱).

عکس ژوستینین %d8%b9%d8%b5%d8%b1-%da%98%d9%88%d8%b3%d8%aa%db%8c%d9%86%db%8c%d9%86%da%98%d9%88%d8%b3%d8%aa%db%8c-%d9%86%db%8c%d8%a7%d9%86 Tarikhema.org
سکه با طرح ژوستینین

خوشبختی ژوستینین در این بود که خود خدمتگزاران لایق و بخصوص سرداران ای دلاور و دانا ، مانند بلیزاریوس و نارسس در اختیار داشت( دولاندلن، ۱۳۷۰،ص ۳۵۰).  اقتدار امپراتوری بیزانس در قرن ششم، در زمان حکمرانی امپراتور ژوستینین،  به عالی ترین درجه رسید. ژوستینین با فعالیتی خستگی ناپذیر تمام نیروی خود را وقف اتلا و تقویت اقتدار امپراتوری کرد. همسر او تئودورا،  که زنی حریص و فعال بود،  در اداره امور سیاسی تاثیر عمده ای داشت. قدرت دولتی بیزانس به تمامی در دست امپراتور و مأموران منتخب او بود و سازمان حکومت او به روش استبدادی اداره می‌شد.

امپراتور خود را وجود مقدسی می‌شمرد.او را همتراز خدا می‌خواندند و جامعه زربفت او لباس قدیسین را به خاطر می‌آورد مردان در برابر او زانو به زمین می‌زدند و کفش او را می بوسیدند. نافرمانی از امپراتور در شمار قیام بر ضد مذهب بود.  تمام کارها را مأموران امپراتور انجام می گرفت و مردم از شرکت در اداره امور و زندگی اجتماعی به کلی محروم و برکنار بودند (کاسمینسکی، ۱۳۵۸،ص۶۴). ژوستینین دو تفکر و دو هدف داشت:  چون امپراتور روم بود، خواست که امپراتوری را با تمامیت و رفاه کامل دوباره برقرار سازد.

چون امپراتور مسیحی بود، به نظرش منصفانه می‌رسید که به همه یک مذهب را تحمیل کند درباره اصول دین و سازمان کلیسا با اختیار مطلق تصمیم بگیرد.  تمام سیاست ژوستینین بدین ترتیب تشریح می‌شود. سیاست خارجی وی کلا ناشی از این فکر بود که مشرق را دوباره تسخیر کند و قانونگذاری وی متوجه این منظور بود که امپراتوری را به شکل و جلال سابق آن برگرداند. گذشته پر افتخار روم برای ژوستینین سرمشق بود.

عکس تئودورا %d8%b9%d8%b5%d8%b1-%da%98%d9%88%d8%b3%d8%aa%db%8c%d9%86%db%8c%d9%86%da%98%d9%88%d8%b3%d8%aa%db%8c-%d9%86%db%8c%d8%a7%d9%86 Tarikhema.org
طرح موزائیکی از تئودورا

در باره مسائلی مذهبی تمایل داشت که با مغرب وبا پاپ به توافق برسد،  ولی ملکه تئودورا،  که شاید روشن‌بین تر از شوهرش بود و به اهمیتی ایالات شرقی بهتر پی برده بود،  نصیحت می‌کرد که سیاستی موافق با اصول مونوفیزیسم  تعقیب کند(لومرل، ۱۳۲۹،ص ۶۲ ). ژوستینین سی وهفت سال و هفت ماه و سیزده روز سلطنت کرد و سلطنت او را سه چیز در تاریخ امپراتوری روم شرقی برجسته کرد( شیبانی، ۱۳۱۴،صص۹- ۲۷۸):

۱.خدمات نمایان فرمانده معروف او موسوم به بلیزاریوس که از خانواده ای دهقانی در تراس متولد و در همانجا پرورش یافت. او پرچم را دوباره با افتخار بر فراز ممالک از دست رفته به اهتراز درآورد و ادوار درخشان باستانی روم را در ذهنها زنده کرد.براثر مجاهدات اوممالک ژوستینین توصیه و استحکام یافت، ولی معلوم است که این توسعه پایدار نبود.

۲. قوانینی که در زمان او و به اسم او تدوین شد و در حقیقت شالوده ای بود برای حقوق در ممالک اروپایی

۳. تشویق و حمایتی که ژوستینین از علم و صنعت کرد و در دوره او صنعت بیزانس بیش از وقت رونق گرفت.

 

عکس ژوستینین %d8%b9%d8%b5%d8%b1-%da%98%d9%88%d8%b3%d8%aa%db%8c%d9%86%db%8c%d9%86%da%98%d9%88%d8%b3%d8%aa%db%8c-%d9%86%db%8c%d8%a7%d9%86 Tarikhema.org
امپراتوری بیزانس در سال ۵۵۵ میلادی، تحت سلطه ژوستینین یکم

توسعه قلمرو بیزانس   

ژوستینین ضمن استحکام موقعیت و تامین قدرت امپراتوری درصدد برآمد که حدود امپراتوری سابق روم را تجدید نماید و ایالاتی که قبایل وحشی از آن دولت جدا ساخته بودند دوباره به دست آورد،  در راه نیل به این مقصود از بذل هیچ‌گونه کوشش و مجاهدتی خودداری نمی‌کرد، لیکن کاخ با عظمت امپراتوری روم فروریخته و از هم پاشیده شده بود که تجدید بنای آن به هیچ وسیله میسر نمی‌شد و ژوستینین با همه توانایی و نیروی خود نمی‌توانست کاری از پیش ببرد (مویدی، ۱۳۴۵،ص ۹۷). مسئله مهم اعاده وحدت روم و استقرار قدرت امپراتوری در مغرب بود چنانکه خود می گوید: (آلبر ماله و ایزاک، ۱۳۴۵،ص ۴۲): امیدواریم که خداوند موهبت خود را به ما ارزانی دارد تا ممالکی را که مردم روم قدیم داشتند تا کنار دو اقیانوس باز به دست آوریم.

وی قبل از هر کار درصددبر امد تا کشورهایی را که اقوام بدوی در مغرب متصرف شده بودنداز آن‌ها باز ستاند.محرک او در این کار حس جاه‌طلبی و دینداری او بود و می خواست مذهب اریانیسم رابه کلی از میان بردارد. به همین منظور قوایی به جنگ واندالها فرستاد. بلیزاریوس،    فرمانده این اردو، در افریقا پیاده شد،  کار تاژ را گرفت و ژلیمر،  پادشاه واندالها،  را شکست داد و ظرف مدت چند ماه کشور واندالها را تسخیر کرد.( ۵۳۴  میلادی) ( دولاندلن،  ۱۳۷۰،ص ۳۵۰). بدین ترتیب، دولت واندالها با همان سرعتی که تشکیل شده بود مانند حبابی بر روی اب فرو ریخت.

ژلیمر دستگیر وافریقای شمالی با تمام متفرعات آن در دریای مدیترانه به روم شرقی منضم شد( شیبانی، ۱۳۱۱ ،ص ۲۸۵). پس از این نوبت استروگتها فرا رسید ولی جنگ با این اقوام در ایتالیا دشوارتر از جنگهایی بود که در آفریقا انجام گرفت.  بلیزاریوس ابتدا سیسیل،  ناپل و روم را متصرف شد. ولی،  چون قوای کافی در اختیار نداشت،  از طرف نیروهای پادشاه جدید استروگت، ویتیژس،  محاصره شد.  این وضع  مدت یک سال دوام یافت.  با این حال،  در نبرد با گتها،  که پادشاه جدیدی به نام توتیلا انتخاب کرده بودند،  توفیقهایی نصیب وی شد.

عکس %d8%b9%d8%b5%d8%b1-%da%98%d9%88%d8%b3%d8%aa%db%8c%d9%86%db%8c%d9%86%da%98%d9%88%d8%b3%d8%aa%db%8c-%d9%86%db%8c%d8%a7%d9%86 Tarikhema.org
طرحی که گفته شده است که ژوستینین یکم یا آناستازیا است.

توتیلا که مردی لایق و دلیر بود، همه رومیها را از سرزمین ایتالیا بیرون کرد و ناچار هیئت دیگری به سرداری نارسس به این حدود اعزام شدو او  قدرت و مقاومت استروگتها را به کلی در هم شکست (۵۵۴میلادی).  در همین ایام،  ژوستینین از نفاق و اختلاف میان استروگتها استفاده کرد و ناحیه جنوب شرقی اسپانیا را متصرف شد.  به این ترتیب،  امپراتوری روم را احیا کرد و قدرت خود را بر سراسر اراضی اطراف مدیترانه بسط داد.

جنبه ظاهری این قدرت و عظمت بسیار بیش از صورت واقعی و حقیقی آن بود،  زیرا در همین موقع که این فتوحات در مغرب نصیب رومیها می‌شد،  در مشرق در برابر حملات ایرانیها تاب مقاومت نداشتند و مجبور به پرداخت خراج بودند (دولاندلن، ۱۳۷۰ وص ۳۵۰).  درباره فتح اسپانیا هم در سال ۵۵۲ میلادی نیز باید گفت که سیاست مذهبی ژوستینین در اسپانیا به نفع روم شرقی خاتمه یافت و،  به بهانه حمایت از داتولیکها و آتاناگیلا،  پادشاه ویزیگتها بر ضد اگیلای غاصب،  مختصر قشونی به اسپانیا اعزام و قسمت شرقی آن مملکت را به سهولت اشغال کرد.

به این ترتیب،  قسمت مهمی از اسپانیا به متصرفات آفریقایی و ایتالیایی روم شرقی ضمیمه شد. پادشاهان فرانکها هم علی الظاهر تحت الحمایه روم شرقی بودند.  ژوستینین را فاتح آفریقا و آلانها و  واندالها و گتها و پادشاه فرانکها و الامانها و ژرمانیها می‌خواندند و اورا تالی کنستانتین و تئودوسیوس که هر دو در تاریخ به عنوان کبیر نامیده می‌شوند ، می‌دانستند (شیبانی، ۱۳۱۱، ۲- ۳۰۱). ژوستینین،  فرستادگان هونها و آوارها( اقوامی از نژاد تورانی) را در سال ۵۵۸ میلادی پذیرفت و آن‌ها را طرف توجه مخصوص خویش قرارداد.

ده سال از تاریخ مزبور نگذشته بود که کوچ نشین بزرگی از آوار ها در ساحل دانوب و رود الب برقرار شده بود.  بلغارها که قومی بودند از نژاد هونها و چند منزل دورتر از روم شرقی منزل داشتند و اقوامی بودند وحشی و غارتگر، اغلب از دانوب می گذشتند و به اراضی روم شرقی تجاوز می‌کردند.  ژوستینین برای جلوگیری از آن‌ها زحمت بسیار کشیدو تمهیدات زیادی به کاربرد.

عکس ژوستینین %d8%b9%d8%b5%d8%b1-%da%98%d9%88%d8%b3%d8%aa%db%8c%d9%86%db%8c%d9%86%da%98%d9%88%d8%b3%d8%aa%db%8c-%d9%86%db%8c%d8%a7%d9%86 Tarikhema.org
طرح ژوستینین روی یک سکه

تهاجم سخت اقوام مزبور به فرماندهی زابرگان،  پادشاه آوارها،  در ۵۵۹ میلادی اتفاق افتاد.  مهاجمان در آن سال تا خارج شهر قسطنطنیه را قتل وغارت کردند بلیزاریوس و گر مانوس به جنگ آن‌ها رفتند و آن‌ها را بدان طرف رود دانوب راندند. پروکوپ،  مورخ و منشی مخصوص بلیزاریوس ، قلاع و استحکاماتی را که در زمان ژوستینین در طول سواحل رود دانوب و فرات و دجله و در سرحدات دیگر روم بنا شده بود،  در پنج جلد کتاب شرح داده است.

ژوستینین با مخارج گزاف برج و باروهای بلند برای جلوگیری از تهاجم طوایف ساخته بود ولی از طرفی که او گمان حمله نکرده و استحکاماتی نساخته بود ضربت مهلک به روم شرقی وارد آمد.  تهاجم اعراب از همان طرف آغاز گردید (شیبانی ، ۱۳۱۱ ،صص ۸- ۳۰۷ ).  ناگفته نماند که نتیجه ای از این جنگ عاید نشد و از این کشور گشاییها و لشکرکشیها در مغرب ژوستینین بهره کافی نبرد و مقصود وی نیز برآورده نگردید،  زیرا ایتالیا و روم از جنگ‌های طولانی کاملاً به‌صورت ویرانه ای درآمده و مردم به فقر و فلاکت افتاده بودند و قحطی و گرسنگی و ناخوشی آنان را تهدید می‌کرد.

چنانکه یکی از مردم آن زمان می نویسد:  این فضای وسیع تقریبا به کلی از سکنه خالی  شده بود،  زیرا عده‌ای در جنگ کشته شدند و عده‌ای نیز با طاعون و امراضی که نتیجه جنگ است از پا در آمدند. تاثیر جنگ‌ها برای از بین بردن اقوام وحشی نیز بارز نیست،  زیرا اقوام وحشی در مقابل حملات لشکریان ژوستینین توانستند منظما عقب نشینی کنند و در پشت مرزهای امپراتوری مستقر شوند و بدین ترتیب خطر آنان به کلی برطرف نشد،  بلکه مملکت را به حملات بعدی خود تهدید می‌کردند (مویدی ، ۱۳۴۵ ،ص ۱۰۰ ).

عکس ژوستینین %d8%b9%d8%b5%d8%b1-%da%98%d9%88%d8%b3%d8%aa%db%8c%d9%86%db%8c%d9%86%da%98%d9%88%d8%b3%d8%aa%db%8c-%d9%86%db%8c%d8%a7%d9%86 Tarikhema.org
یک تصویر از ژوستینین و یک فرشته

جنگ‌های ایران و روم شرقی       

در شرق دشمنی خطرناک بیزانس ایران بود و در آن زمان سرزمین ساسانیان به‌جای پارتها حکومت می‌کردند. حکومت پارتها به چندین ناحیه خودمختار تقسیم می‌شد و در واس هر یک از آن‌ها امیر قرار داشت. در قرن سوم کلیه این نواحی زیر لوای اردشیر اول وحدت یافت.  اردشیر در ایران حکومتی به وجود آورد که« شاهنشاهی ساسانیان» خوانده شد. ( این خاندان به مناسبت نام جد اردشیر،  که ساسان نام داشت، به ساسانیان، شهرت یافت)  اکنون دیگر در رأس حکومت فرمانروایانی قرار داشتند که شاهنشاه نامیده می‌شدند.

حکومت نیرومند ساسانیان بر کشور وسیعی فرمان می‌راند که از فرات تا افغانستان کنونی و از قفقاز تا خلیج فارس گسترش داشت.  تجارت کشورهای شرقی چین و هندوستان -با بیزانس و حوزه دریای مدیترانه از طریق قلمرو حکومت ساسانیان انجام می‌شد،  و حکومت ایران از این تجارت عواید سرشاری کسب می‌کرد. بازرگانان و ثروتمندان کاروانهایی به راه می انداختند و برای حفاظت آنان نگهبانان مسلحی می گماردند.

تجارت از شرق و غرب مرزهای دولت ساسانی در جریان بود،  و حکومت از این راه درآمد هنگفتی به چنگ می‌آورد(کاسمینسکی، ۱۳۵۸،ص ۴۸).  حکومت ایران،  برای اینکه منافع حاصل از راههای عمده تجارتی را به انحصار خود درآورد، کوشش می‌کرد بر این راهها تسلط کامل بیابد.  ازاین‌رو ، سیاست قهر و غلبه را پیش گرفت.  ایران ابتدا به رومیها و سپس با بیزانسی‌ها به جنگ پرداخت تا ارمنستان و سوریه را،  که راه خروج او را به دریای مدیترانه سد کرده بودند،  به تصرف درآورد.

عکس ژوستینین %d8%b9%d8%b5%d8%b1-%da%98%d9%88%d8%b3%d8%aa%db%8c%d9%86%db%8c%d9%86%da%98%d9%88%d8%b3%d8%aa%db%8c-%d9%86%db%8c%d8%a7%d9%86 Tarikhema.org
طرح موزاییکی حیاط سوفیا، تصویری از مریم مقدس را که کودک را بر روی دامان خود نگه داشته بود.

تسلط بر راههای تجارتی،  تصرف اراضی و شهرها بر ثروت ایرانیها می افزود (کاسمینسکی، ۱۳۵۸،ص ۴۹). بنابراین، روابط بیزانس با پادشاهی ساسانی به مدت چهار قرن خصومت آمیز بود. میان دو کشور جنگ‌های سختی در گرفت که از همه سخت تر جنگ ژوستینین با خسرو انوشیروان بود( لوکاس، ۱۳۷۶،ص ۳۴۱ ). در آسیا حریف مخوف ژوستینین، انوشیروان پادشاه مقتدر ایران بود آلبرماله و ایزاک، ۱۳۴۵،ص ۴۵ ). جنگ‌های ژوستینین با ایران، چه در زمان قباد و چه در زمان انوشیروان،  جنگهایی بودند دفاعی.  روم شرقی با گرفتاری ها و مشکلات زیادی که داشت مخصوصا  تاخت و تازهایی  که طوایف از اطراف در حدود او می‌کردند نمی خواست با ایران طرف شود.

اما تنها حریف قوی  ایران نیز روم شرقی بود. این دولت بود که راه ایران را به غرب و به دریای مدیترانه مسدود کرده بود.  برای ایران جنگ با روم شرقی سیاستی شده بود مهم.  در جنگ‌های ژوستینین با ایران، که بیشتر آن با انوشیروان بود،  فتوحات قطعی نصیب هیچ یک از طرفین نشد. خوشبختی ژوستینین این بود که بلیزاریوس فرمانده رومی با جدیت و نفوذ و تدابیری که داشت نگذاشت قشون ایران فاتح شود.

گاهی اعراب و هیاطله  و ماساژتها و زمانی طوایف ژرمانی غربی را به جنگ ایران سوق داد و با تدبیر جنگی سرحدات روم شرقی را حفظ کرد،  قباد، پدر انوشیروان که از ۴۸۷ تا ۵۳۱ میلادی حکومت کرد،  باروم شرقی در زمان ژوستینین و فرمانده معروف او، بلیزاریوس،  بود. فرمانده قشون ایران،  فیروز مهران،  با چهل هزار قشون به دارا،  قلعه رومی در شمال نصیبین، حمله کرد.  این جنگ،  با وجود رشادت ایرانیها، به نفع بلیزاریوس ختم ‌شد.

ولی رومی‌ها نتوانستند قشون فیروز مهران را تعقیب کنند.  جنگ دوم مابین فریقین در سرحد شامات و در محلی موسوم به کالینیکوس به وقوع پیوست و مصادف شد با فوت قباد اول( ۵۳۱ ). در جنگ اخیر غلبه با قشون ایران بود ولی آن‌ها هم قشون بلیزاریوس را تعقیب نکردند (شیبانی، ۱۳۱۱، ۱- ۲۸۰ ). پس از مرگ قباد ، ژوستینین، که تعجیل داشت به قضیه خاتمه بدهد،  در ۵۳۲ میلادی با پادشاه جدید ایران خسرو و انوشیروان،  با وجود شرایط بسیار سخت،  پیمان صلح دائمی منعقد کرد و بی درنگ متوجه مغرب گردید(لومرل، ۱۳۲۹،ص ۶۳). رو فینوس آلکساندر و توماس به همراه هرموژن،  به سفارت،  نزد شاهنشاه ایران آمدند و او را در کنار رود دجله ملاقات کردند.

درنتیجه،  خسرو گروگانهای رومی را آزاد ساخت.  سفرای رومی از در تملق و چاپلوسی در آمدند و آن قدر در حضور خسرو تواضع کردند که به هیچ وجه شایسته شان و مقام فرستادگان دولتی مثل روم نبود. خسرو درنتیجه این چاپلوسیها رام  شد و پذیرفت که صدوده سنتناری طلا از رومیان بگیرد و پیمان صلحی دائمی با ایشان ببندد،  به شرط آنکه فرمانده سپاه آنان در بین النهرین،  به‌جای آنکه در شهر «دارا »مقیم باشد،  مانند سابق در قسطنطنیه  بماند و، ضمنا،  رومیان دو دژ جنگی یعنی «خارانیوم » و «بولوم» را به ایران پس بدهند و ایران دژ و استحکامات «لازیکا » را همچنان در تصرف خویش نگاه دارد.

این پول برای آن پرداخته می‌شد که دیگر دولت روم ناگزیر نباشد استحکامات شهر «دارا » را موقوف سازد و در فرستادن سپاه برای نگهبانی در بندهای خزر با ایرانیها شرکت کند.  سفرا با همه شرایط صلح موافقت کردند، ولی درباره واگذاری ها دژها گفتند که باید از امپراتور کسب اجازه کنیم.  بدین قصد روفینوس به بیزانتیوم  رفت و دیگران در ایران ماندند و منتظر شدند تا پس از هفتاد روز با فرمان امپراتور برگردند.

عکس ژوستینین %d8%b9%d8%b5%d8%b1-%da%98%d9%88%d8%b3%d8%aa%db%8c%d9%86%db%8c%d9%86%da%98%d9%88%d8%b3%d8%aa%db%8c-%d9%86%db%8c%d8%a7%d9%86 Tarikhema.org
یک طرح موزائیکی گرفته شده از کاخ بزرگ قسطنطنیه، اوایل قرن ششم

وقتی رو فینوس به بیزانتیوم رسید،  پیشنهاد های خسرو را درباره پیمان صلح به عرض امپراتور رسانید و امپراتور اجازه داد که شرایط مذکور پذیرفته شود و پیمان به امضا برسد (پروکوپیوس، ۱۳۸۲،ص ۱۰۴). این عهدنامه که به عنوان عهدنامه دایمی‌نوشته شده بود بیش از شش سال عمر نکرد( شیبانی، ۱۳۱۱،ص ۳۰۴).

خسرو انوشیروان برای آنکه بتواند از سرحدها دفاع کند، در آن قبایل مطیعی را که وظیفه متحدان رومی یا چینی را ایفا می‌کردند،  مستقر ساخت،  استحکامات  قوی در معبر «دربند»  برای قطع راه مهاجمان بدوی بنا کرد،  و دیواری به طول چندین کیلومتر در قرب گوشه جنوب شرقی بحرخزر ساخت که دشت گرگان را -که به منزله شکافی در زره کوههای ایران محسوب می‌شد -حمایت می‌کرد.با وجود پیمان دائمی که با بیزانس امضا شد،  خسرو انوشیروان در سال ۵۴۰ میلادی به سوریه حمله برد(گیرشمن، ۱۳۶۸ ،ص۳۶۵).

از مطالعه کتب و نوشته‌های مورخان و نویسندگان می‌توان دریافت شروع مجدد جنگ‌های ایران و روم،  بعد از امضای قرارداد صلح دائمی،  مبتنی بر دلایل زیر بوده است (مویدی، ۱۳۴۵،صص ۲- ۱۰۱ ).

 

۱.بین دو مملکت عرب،  یکی منذربن نعمان، سلطان حیره،  دست نشانده ایران،  و دیگری حارث بن عمر و،  ملکه غسان،  تحت الحمایه روم،  منازعاتی پیش آمد و ژوستینین،  بدون رجوع به دولت ایران در منازعه آن دخالت و از حارث طرفداری کرد. منذر به انوشیروان شکایت برد و او را به جنگ با روم تحریص کرد.  فردوسی شاعر شهیر ایرانی در باب شکایت منذر به انوشیروان در شاهنامه چنین بیان می‌کند:

چون منذر بیامد به نزدیک شاه              همه مهمتر آن بگشادند راه

جهاندیده منذر زبان برگشاد             ز روم  و ز قیصر همی‌کرد یاد

بدو گفت اگر شاه ایران تویی             نگهبان و پشت  دلیران  تویی

چرا رومیان شهر یاری کنند              به دشت سواران سواری کنند

۲.سفرایی از جانب ویتیژس، رئیس قبایل استروگت،  از ایتالیا نزد انوشیروان آمدند و خطر فتوحات پی‌درپی رومیان را برای شاهنشاهی ایران مفصلا شرح دادند و با دلایل قوی و قابل توجهی نظر خسرو اول را برای نقض عهد جلب کردند.

۳. در ارمنستان اهالی قیام بزرگی بر ضد امپراتوری روم کردند و سیتاس،  سردار بزرگ رومی،  را که مأمور رفع غایله بود،  در ضمن جنگ،  کشتند.  درنتیجه ارامنه،  از ترس انتقام ژوستینین،  به دربار ایران پناهنده شدند و نماینده آن‌ها به انوشیروان اظهار داشت که ستمگری رومیان نسبت به ما برای این است که شاهنشاه ساسانی با معاهده صلح دائمی خود دولت روم را آزاد گذاشته که در حق اقوام دیگر هر جور و ستمی که می‌خواهد روا دارد،  درصورتی‌که برای جنگ با روم هیچ موقع مناسب تر از حالا پیش نخواهد آمد،  زیرا قسمت اعظم قوای امپراتوری در آن طرف دنیا مشغول زد و خورد است و از دو سردار رشید و کاردان ایشان سیتاس به  دست ما کشته شد و بلیزاریوس فعلا در مغرب سرمست فتوحات خود است.

۴. در همین موقع نامه ای از ژوستینین به دست آمد که به روسای قبایل هون فرستاده بود و آن‌ها را بر ضد ایران تحریک کرده بود.  روستای مزبور عین نامه را برای انوشیروان فرستادند و با این مدرک در نقض معاهده صلح از طرف دولت روم دیگر محل تردیدی باقی نماند.

عکس انوشیروان %d8%b9%d8%b5%d8%b1-%da%98%d9%88%d8%b3%d8%aa%db%8c%d9%86%db%8c%d9%86%da%98%d9%88%d8%b3%d8%aa%db%8c-%d9%86%db%8c%d8%a7%d9%86 Tarikhema.org
انوشیروان دادگر

شاهنشاه ساسانی،  پس از اطلاع از این جریانات فوراً شورایی از نجبا،  بزرگان و موبدان تشکیل داد و تمام این مطالب را در آنجا مطرح کرد.  تصمیم همگی بر آن قرار گرفت که در اول بهار به دولت روم اعلام جنگ شود.  خسرو انوشیروان،  در ۵۴۰ میلادی،  به قصد سوریه حرکت کرد و از جنوب  مواضع دفاعی بیزانس در بین النهرین بالا گذشت.  سپاه ایران در مدتی کوتاه به پای حصار انطاکیه رسید.

محاصره شهر تنها چند روزی طول کشی ،  زیرا،  به علت وقوع زمین لرزه در چند سال پیش،  این شهر آمادگی ایستادگی در برابر دشمن را نداشت.  شهر تسخیر و به آتش کشیده شد.  ژوستینین بی درنگ خواستار صلح گردید.  امپراتور بیزانس،  که سپاه اصلی وی در غرب بود،  ناگزیر شد صلح را از حریف ایرانی خویش بخرد.  در انطاکیه دو طرف اعلام متارکه جنگ کردند،  اما خسرو با کندی و آهستگی به قلمرو خویش باز می گشت. و منتظر موافقت ژوستینین به پرداخت پنجهزار پوند طلا به عنوان غرامت جنگی و قبول پرداخت پانصد پوند دیگر در هر سال بود،  که به ظاهر سهم امپراتوری بیزانس در دفاع از مرزهای قفقاز به شمار می رفت.

خسرو در بازگشت به قلمرو خویش از شهرهای بیزانس که بر سر راه او قرار داشتند،  نظیرالدها و دارا،  به شرط اینکه به آن‌ها دست اندازی نکند،  مبالغ زیادی پول گرفت. در دارا،  وی آن‌قدر شهر را در محاصره نگهداشت تا اینکه اهل شهر مجبور گردیدند مبلغ زیادی به او بپردازد  وی دست از تعرض به انان بردارد.

درنتیجه این  اقدامات ژوستینین متارکه را پایان یافته اعلام کرد واماده شد تا سردارش بلیزاریوس را که در جنگ‌های مغرب به پیروزی رسیده بود برای مقابله با ایرانیانبفرستد(تاریخ ایران کمبریج،۱۳۷۳ ،ص۲۵۳). سال بعد ،خسروعملیات جنگی رادرلازیکا(نام قدیم گرجستان غربی)بر کران دریای سیاه، که ساحل ماورای قفقاز بود، از سر گرفت ایرانیان پترا را که دژی متعلق به بیزانس بر کران دریا بود به تصرف دراوردند. در جنوب، بلیزاریوس به پیروزیهای محلی چندی نایل امد،اما سپاه تجهیزات کافی نداشت تا بتواند نصیبین یا  دیگر شهرهای بزرگ و استوار را مسخر کند. شیوع بیماری طاعون  در سال بعد مانع از فعالیت‌های جنگی دو طرف گردید.

عکس ژوستینین %d8%b9%d8%b5%d8%b1-%da%98%d9%88%d8%b3%d8%aa%db%8c%d9%86%db%8c%d9%86%da%98%d9%88%d8%b3%d8%aa%db%8c-%d9%86%db%8c%d8%a7%d9%86 Tarikhema.org
سکه طلا با طرح ژوستینین در هند احتمالا در جنوب،نمونه ای از تجارت هند و روم در طول دوره

ژوستینین بلیزاریوس رافراخواند وبه ایتالیا فرستاد. سپاهی رومی در ۵۴۳ میلادی شکست خورد  و خسرو، که از چشم انداز پیروزی به شوق امده بود، در همان سال،  الدها را محاصره کرد و امیدوار بود که کلیه متصرفات روم در این سوی فرات رابه امپراتوری خود منضم سازد.میان ژوستینین و خسرو انوشیروان قرارداد متارکه پنج ساله بسته شد و خسرو ده هزار پوند طلا از امپراتور دریافت کرد.

اتحاد بیزانس با لازیکا برای بیرون راندن ایرانیان باعث شد قرارداد متارکه در چهارمین سال خود نقض شود.  نیرویی از بیزانس و لازیکا پترا را محاصره کرد،  اما سپاه ایران شهر را از محاصره آنان بیرون آورد.  بعدها در سپاه ایران منهدم شدند و بیزانسی‌ها،  پس از محاصره،  سرانجام دژ استوار پترا را در ۵۵۱ میلادی بار دیگر به تصرف خود در آوردند و،  دوباره،  پیمان متارکه پنج ساله میان دو امپراتوری بسته شد.

اما لازیکا مشمول این متارکه شد و عملیات جنگی در آنجا همچنان ادامه یافت.  سرانجام،  ایرانیان در این کشاکش مغلوب شدند و در ۵۵۶ میلادی برای انعقاد قرارداد پایدار،  با دولت بیزانس از در مذاکره درآمدند.  پس از گفت و شنودهای بسیار و گذشت زمان،  سرانجام،  در ۵۶۱ میلادی قرارداد صلحی پنجاه ساله میان دو دولت به امضا رسید

(تاریخ ایران کمبریج، ۱۳۷۳، ص ۲۵۳).  این صلح دارای مواردی به شرح زیر بود (کریستنسن، ۱۳۷۸، ص ۴۹۵ و مؤیدی، ۱۳۴۵، ص ۱۰۴):

  1. هر یک از دو طرف را مالک اراضی سابق خود شناخت.
  2.  آزادی تجارت بین ایران و بیزانس تأمین شد.
  3.  عیسویان در کیش خود آزادی یافتند، لکن مقرر شد که پیروان دو دیانت کسی را به دین خویش دعوت نکنند.
  4. ناحیه لازیکا را دولت ایران تخلیه و به دولت روم تحویل دهد و در عوض دولت روم سالیانه ۰۰۰/۳۰ هزار سکه طلا به دولت ایران بدهد. ۵. دولت ایران در دهنه قفقاز ساخلویی قوی برای جلوگیری از حمله وحشیان شمالی نگاهدارد.
عکس موریکیوس %d8%b9%d8%b5%d8%b1-%da%98%d9%88%d8%b3%d8%aa%db%8c%d9%86%db%8c%d9%86%da%98%d9%88%d8%b3%d8%aa%db%8c-%d9%86%db%8c%d8%a7%d9%86 Tarikhema.org
سکه با طرحی از موریکیوس

در حدود همان ایام سین جیبو به تحریک دولت روم به ایران تاخت.  قلاع استواری که کسری بنا کرد،  موقتا به این حملات خاتمه داد،  لکن این واقعه موجب تیرگی روابط ایران و بیزانس گردید.

اغتشاشاتی که در ارمنستان رخ داد در ۵۵۷ موجب جنگی تازه شد.  بین النهرین مجددا غارت و ویران شد و ژوستینین،  پس از آنکه در ملیتن فتحی عظیم کرد،  از خسرو شکست خورد.  موریکیوس،  به‌جای او،  فرمانده سپاه بیزانس شد و تاخت و تازی چند در خاک ایران کرد و شهر سنجار را فتح نمود.  آن گاه مذاکراتی بین طرفین به منظور عقد صلح شروع شد، لکن کسری در ۵۷۹ میلادی وفات بافت و نتیجه صلح را ندید (کریستینسن، ۱۳۷۸، ص ۴۹۶).

هرمزد چهارم،  در ۵۷۹ میلادی، جانشین خسرو اول شد.  هنگام جلوس هرمزد (۵۹۰- ۵۷۹ میلادی) گفتگوی مصالحه بین ایران و روم جریان داشت.  هرمزد آن را برهم زد.  دیگر بار در ۵۸۱ میلادی مذاکرات شروع شد، لکن نتیجه حاصل نشد. پس جنگ دوام یافت (کریستینسن، ۱۳۷۸، ص ۵۷۸). در ۵۹۰ میلادی،  خسرو دوم جانشین هرمزد چهارم گردید و تا ۶۲۸ حکومت کرد.

او در دوران حکومت خود گرفتار عصیان فرمانده سپاهیان،  بهرام چوبین،  شد.  خسرو دوم ناگزیر به امپراتور موریق پناه برد. امپراتور از او پشتیبانی کرد و سپاهیانی همراه او فرستاد که به کمک آنان توانست بهرام را ساقط کند و تاج و تخت خود را به دست آورد.  بهرام کشته شد و این کمک بیزانس به بهای صلحی گران تمام شد: ایران تقریبا همه ارمنستان را از دست داد و سرحد یونانی روم به دریاچه وان و تفلیس رسید (گیرشمن، ۱۳۶۸، ص ۳۶۷).

چند سال بعد، پس از مرگ امپراتور موریق (۶۱۰ میلادی)، خسرو دوم به بهانه انتقام وی، خود را از قید تعهدات سابق نسبت به بیزانس آزاد کرد و بدان کشور حمله برد.  قشون ایران مجددا ارمنستان را تصرف و الرها یا ادسا را تسخیر کرد،  از کاپادوکیه گذشت،  قیصریه را هم متصرف شد و به بوسفر نزدیک «سکوتاری» رسید (گیرشمن، ۱۳۶۸، ص ۳۶۷).

 

منبع:

  • تاریخ بیزانس، نوشته محمد امیر شیخ نوری و محمدرضا نصیری
  • انتشارات پیام نور، چاپ شده در ۱۱ مهر ۹۷
  • تهیه الکترونیکی: سایت ، اِنی کاظمی

بهترین از سراسر وب

[toppbn]
ارسال یک پاسخ