۵ جنگ داخلی که روم باستان را تغییر داد!
۱.جنگ های داخلی ماریان-سولان
اولین جنگ داخلی رم از مبارزات بیرحمانه ژنرال های سیاستمدار :گایوس ماریوس و لوسیوس کرنلیوس سولا، شروع شد. این دو یک کینه چندین ساله داشتند_زمانی که ماریوس به خاطر یکی از دستاوردهای نظامی به مقام بالاتر دست پیدا کرد_ و در نهایت در ۸۸ ق.م ، به جنگ منجر شد. و ماریوس فرماندهی لژیونهای رومی را در درگیری با شاه پونتوس بدست آورد. سولا که از این شکست خشمگین بود، نیروهای خود را برای راهپیمایی در روم رهبری کرد. این یک اقدام بحث بر انگیز بود، چرا که هیچ ژنرالی تاکنون اینگونه وارد شهر نشده بود. اما سولا خیلی زود حامیان ماریوس را کنار زد و رقیب را مجبور به فرار به آفریقا کرد.
سولا وقتی چارچنگولی روم را چسبید!، لژیون های خود را جمع کرد و شاه میتریداتس را از بازی خارج کرد. یک درگیری خونین دوباره بوجود آمد.ماریوس بازگشت و شهر را باز پس گرفت و به عنوان حاکمی ستمگر حکومت کرد. سولا بار دیگر ۴۰۰۰۰ سرباز خود را روانه روم کرد. در نهایت ماریوس بر اثر پیری مرد و سولا حاکمی دیکتاتور شد و در ۷۹ ق.م خود را بازنشسته کرد ولی همان قدرت کوتاه مدت او، پایه های جمهوری روم را تضعیف کرد و چند دهه بعد به کلی فروپاشید.
۲.جنگ داخلی سزار
در ۴۹ ق.م، ژولیوس سزار خود را بر سر یک دوراهی یافت.اتحاد دیرینه او با پمپی به یک رقابت تلخ تبدیل شده بود. جناح پومپی خواستار منحل شدن ارتش او و بازگشت به خانه به عنوان یک غیر نظامی بود. سزار این را قبول نکرد، افرادش را جمع کرد و جنگ داخلی شروع شد.
طی چندماه آینده، طرفداران سزار، علیه نیروهای پمپی در ایتالیا، اسپانیا، یونان و آفریقای شمالی جنگیدند. یک نقطه عطف مهم در ۴۸ ق.م، جنگ فارسالوس بود، زمانی که سزار بر یک ارتش تحت رهبری پمپی، با وجود نیروی کمتر، پیروز شد. پمپی در پی این شکست به مصر فرار کرد و در نهایت توسط یک پادشاه جوان اعدام شد. با مرگ پمپی، پیروزی سزار تضمین شد. او پس از شکست آخرین متحدین پمپی در آفریقای شمالی و اسپانیا به رم بازگشت و در اوایل ۴۴ ق.م به عنوان دیکتاتور به روم حکومت کرد. سلطنت او کوتاه بود. در ۱۵ مارس او توسط سناتورهای رومی کشته شد.
۳.جنگ بین آنتونی و اکتاویان
سلطنت موفق آگوستوس، آغاز سلسله جولیو-کلودیان بود که نزدیک یک قرن طول کشید. ولی با خودکشی امپراطور بدنام، نرو، در ۶۸ ب.م، روم وارد یک جنگ داخلی شد و طی ۱۸ ماه، ۴ نفر به سلطنت رسیدند! اولین مدعی ، گالبا، فرماندار پیر اسپانیا بود.ماهیت استبدادی او، باعث منفور شدنش بود و به زودی توسط گارد ویژه امپراطور روم، به قتل رسید و اتو جایگزین او شد.
اتو بعد از سه ماه شکست خورد و ویتلیوس جایگزین او شد، یک فرماندار نظامی که طرفداران زیادی داشت. ویتلیوس یک حاکم بی رحم و پرخور بود_چهار بار در روز ضیافت بر پا می کرد_ ولی به زودی سرنگون شد. در ۶۹ ب.م، در یک جنگ خونین، وسپاسیان به قدرت رسید. ویتلیوس نیمه برهنه در شهر چرخانده شد و به قتل رسید.وسپاسیان، با وجود اینکه با روش وحشیانه به قدرت رسید ولی توان ریاست خود را اثبات کرد و مدتها روم در ثبات بود.
۴.بحران قرن سوم
در ۲۳۵ ب.م، امپراطوری رومی جوان، الکساندر سوروس در طول جنگهای راین ، توسط سربازانش کشته شد. روم تحت فشار حملات بربرها بود و ناپایداری سیاسی منجر به جنگ داخلی شد که امپراطوری روم را به زانو در آورد. در ۳۵ سال بعد، ده ها غاصب و ژنرال مدعی تاج و تخت شدند و بیشتر آنها توسط رقبا یا سربازان خودشان کشته شدند. شیوع طاعون و تهدیداتی از سوی ایرانی ها، گاتها و سایر ملت ها ، شرایط را وخیم تر ساخت.
بنابراین امپراطوری به سه بخش جداگانه تقسیم شد. امپراطور اورلیان، دشمن های روم را از مرز بیرون کرد و قلمرو خود را باز پس گرفت، اما با مرگ او دوباره شرایط رو به وخامت رفت. این بحران تا اواخر قرن سوم به طور کامل پایان نیافت تا اینکه اصلاحات دیوکلتیان روم را به بخش شرقی و غربی تقسیم کرد و ۴ رهبر تعیین کرد._ دو رهبر ارشد (آگوستی) و دو رهبر پایین رتبه تر (سزار)..
۵.جنگ های داخلی سه تن سالاری
سه تن سالاری (تترارچی) دیوکلتیان، باعث شد اداره رم آسان تر شود ولی وجود چندین امپراطور منجر به جنگ داخلی شد. اولین مشاجره در ۳۰۶ ب.م شروع شد، وقتی که ماکسنتیوس طی توطئه با گارد ویژه ، امپراطوری روم شد. سوروس، امپراطور روم غربی برای مقابله با او برخاست، ولی افرادش او را تنها گذاشتند.
طی چندسال آینده، رهبری روم با توطئه های پی در پی روبرو شد. در یک زمان واحد، تقریبا شش نفر ادعای مقام “آگوستوس” (رهبر ارشد) را داشتند. این داستان نهایتا منجر به جنگ آشکار شد، وقتی که امپراطور کنستانتین از طریق کوه های آلپ به ایتالیا حمله کرد و ماکسنتیوس را در جنگ پل میلویان کشت. کنستانتین با امپراطور لیسینیوس متحد شد ولی دوباره جنگ داخلی دیگری صورت گرفت. در ۳۲۴ وقتی همه چیز آرام شده بود، سه تن سالاری از بین رفته بود و کنستانتین، تنها حاکم رومی غربی و شرقی بود. سلطنت او بخش جدیدی در تاریخ روم باز کرد _او اولین امپراطوری بود که به مسیحیت گروید_ ولی این پایداری موقت بود. تنها چند دهه بعد از مرگش، روم بار دیگر به بخش شرقی و غربی تقسیم شد.