گلادیاتور
گلادیاتور. [ گْلا / گ ِ تُرْ ] (فرانسوی ، اِ) کسی که در بازیهای سیرک چه با یک انسان و چه با یک حیوان درنده پیکار میکند. این از آداب و رسوم مردم روم قدیم بوده است . غلامان و بردگان زندانی با نهایت قوت و قدرت در میدانهای عمومی با حیوانات درنده ای که بوسیله ٔ مردم روم تربیت شده بودند مبارزه میکردند و گلادیاتور مجرم را نمی گذاشتند در مقابل حیوانات درنده از خود دفاع کند. گلادیاتور ناگزیر از خود دفاع می کرد و در زیر پنجه های حیوانات درنده کشته میشد و این عمل در حالی انجام میگرفت که امپراتور در لژ خود این صحنه را نظاره میکرد. (لغت نامه کبیر – دهخدا – واژه گلادیاتور)
در نبردهای گلادیاتوری، وقایع مهم و عالی عبارت بود از : نبرد افراد مسلّح، به صورت تن به تن یا دسته جمعی. در این گونه نبردها جنگجویان عبارت بودند از: اسیران جنگی، مجرمان محکوم، یا بردگان عصیانگر.
حق فاتحان نسبت به کشتار اسیران ایشان، به طورکلی در سرتاسر دنیای قدیم مورد قبول بود و رومیان خود را بزرگوار می پنداشتند که از طریق نبردهای گلادیاتوری به اسیران فرصتی می دادند که در میدان، زندگی خود را نجات دهند. افرادی را که محکوم به ارتکاب قتل شده بودند، از سراسر امپراطوری به رم می آوردند و به مدرسهٔ گلادیاتورها می فرستادند اندکی بعد به میدان مسابقات رزمی می کشاندند. این افراد اگر به طور استثنائی شجاعانه می جنگیدند، ممکن بود فوراً آزاد شوند. امّا اگر صرفاً پس از رزم زنده می ماندند، مجبور بودند که باز و باز در روزهای تعطیل بجنگند. اینان اگر سه سال دوام می آوردند، تبدیل به برده می شدند و پس از آن اگر به مدت دو سال اربابان خود را راضی می کردند، آزاد می شدند.
جنایاتی که ارتکاب آنها موجب محکومیت به گلادیاتوری می شد، عبارت بودند از: قتل، دزدی، حرق، کفر و عصیان. امّا در عین حال، فرمانداران کوشا که گوش به زنگ حوایج امپراطور بودند، ممکن بود اگر میدان مبارزهٔ گلادیاتوری انسان کم بیاورد، این قواعد را زیر پا بنهند. حتی ممکن بود که گاهی سناتوران و سلحشوران نیز، مانند گلادیاتورها محکوم به جنگیدن شوند و گاهی اوقات نیز، علاقه به مورد توجه و تمجید قرار گرفتن باعث می شد که افرادی از طبقهٔ سوارکاران، داوطلب شرکت در جنگهای گلادیاتوری شوند. در هر حال تحت نیروی کشش و جذبهٔ ماجراجویی و خطر، عدهٔ زیادی در مدارس گلادیاتوری ثبت نام می کردند. (تاریخ و تمدن، ویل دورانت، گلادیاتور)