بیزانس در عصر مغول

دولت روم شرقی، با همه مشکلات و تجزیه داخلی براثر حملات صلیبیون و با کشمکش میان یونانیها و لاتینیها از تهاجم مغول مصون ماند. جای شک نیست که با چنان اوضاعی دولت قسطنطنیه در برابر هجوم مغول به‌آسانی سقوط می‌کرد. خوشبختی روم شرقی این بود که باتوخان، فرزند جوجی خان، را وقتی و فرصتی نبود که در دفعه اول، پس از تکمیل فتح روسیه و مجارستان، به این قسمت بپردازد.

همین‌که او از فتح مجارستان فارغ شد و عزم بالکان کرد، خبر فوت اوکتای قاآن به او رسید (۶۳۹ هجری/ ۱۲۴۱ میلادی) و او را برای انعقاد قوریلتای خان تازه به آسیا دعوت کردند. درنتیجه، نقشه او تغییر کرد و نتوانست به روم شرقی هجوم آورد.

در سفر دوم، که بدین منظور پا در رکاب گذاشت، مرگ او را مهلت نداد. برادرش با همان تصمیم به تسخیر بلغارستان و تراکیه رفت، اما اوضاع نو و گورود (در شمال باختری روسیه)، در ۵۷ درجه شمالی، او را به شمال باز خواند و فتح بیزانس وی را میسر نگردید.

مصون ماندن روم شرقی از مغول‌ها

شاید علت دیگر مصون ماندن روم شرقی این بود که روابط مغول با مسلمانان، مخصوصا پس از چند فقره شکستی که اردوهای آن‌ها در سوریه و فلسطین و جاهای دیگر از مسلمین خورده بودند، تیره شده بود و مذاکراتی در سوریه میان سرداران مغول و عیسویان صلیبی در جریان بود که در برابر مسلمین وحدت عملیات نظامی اتخاذ کنند و آن‌ها را براندازند. لذا مغول از تهاجم به روم شرقی اجتناب کرد تا موقع مناسبی به دست آورد (شیبانی، ۱۳۱۴، ص ۵۱۸).

عکس بیزانس %d8%a8%db%8c%d8%b2%d8%a7%d9%86%d8%b3-%d8%af%d8%b1-%d8%b9%d8%b5%d8%b1-%d9%85%d8%ba%d9%88%d9%84 Tarikhema.org
امپراطوری مغول چندین دهه در حدود ۱۲۶۵ در امپراتوری بیزانس قرار داشت.

نخستین مرحله در حمله مغولان به اروپا تصرف سرزمینی بود که تا کرانه های رود ولگا امتداد داشت. رود ولگا در آن زمان شرقی ترین مرز روسیه و دروازه اروپا بود (هال، ۱۳۸۲، ص ۸۹).

به نظر می رسد که مغولها همواره مترصد بوده اند در وقت مقتضی به سوی روسیه امروزی بتازند. دشتهای شمال دریای سیاه، یعنی استپ قپچاق، برای کوچندگان مراتعی رؤیایی بود و بی تردید آن‌ها احساس می‌کردند که می‌توانند از شاهزاده نشین های روسی در شمال چیزهای ارزشمندی تصاحب کنند، هر چند قلمروهای جنگلی این بخش از خاک روسیه، به خودی خود برای مغولها جذابیتی نداشت.

اوکتای قاآن، پس از مراجعت از چین درنتیجه قوریلتای جدیدی، باتو، پسر جوجی خان، گیوک، پسر خود، و منگو، پسر جغتای را مأمور تسخیر ممالک روس و چرکس و بلغار کرد و به سرداری ایشان اردوی عظیمی به طرف اروپای شرقی فرستاد.

ریاست کلی در این اردوکشی با باتوخان پادشاه دشت قپچاق بود، ولی زمام لشکرکشی را در حقیقت سبتای (سوبوتای) سردار نامی مغول در دست داشت. این اردوی یکصد و پنجاه هزار نفری در ۶۳۵ هجری / ۱۲۳۷ میلادی تمام قسمت بین جبال اورال و شبه جزیره قرم را که مسکن دو قوم باشقرد و بلغار بود مسخر کردند و، در جلگه اطراف شط ولگا، امرای اسلاو و روسیه را منهدم ساختند و بلاد ولادیمیر و مسکور را آتش زدند.

عکس بیزانس %d8%a8%db%8c%d8%b2%d8%a7%d9%86%d8%b3-%d8%af%d8%b1-%d8%b9%d8%b5%d8%b1-%d9%85%d8%ba%d9%88%d9%84 Tarikhema.org
ارتش مغولان سلجوقیان را در نبرد کوز داگ در سال ۱۲۴۳ تحت تعقیب قرار می دهد.

سپس به طرف مملکت اوکرانیا سرازیر شدند و آن سرزمین را هم زیر و رو کردند و در ۶۳۸ هجری/ ۱۲۴۰ میلادی بر کیف، پایتخت آن، دست یافتند. به این ترتیب تمام روسیه را به استیلای خود در آوردند و روسیه از این تاریخ تا دو قرن و نیم دیگر (۸۸۶-۶۳۶ هجری) در تسلط مغول و محکوم حکم و اراده ایشان بود (اقبال آشتیانی و باقر عاقلی، ۱۳۷۸، ص۴۰۴).

در آن زمان روسیه از شصت و چهار امیرنشین تشکیل شده بود (دورانت، ۱۳۷۳، ص ۸۷۶) که قدرتمندترین آن‌ها میخاییل، امیر کیف، و یوری گراند دوک سوزدال بودند. مغولان امیرنشین ها را یکی پس از دیگری مغلوب کردند. حتی کیف و سوزدال مقهور قدرت مغولان گردیدند. هزاران نفر به هلاکت رسیدند. شش سال بعد که جووانی پیانوکارپینی کیف را دید، آنجا را شهری توصیف کرد با دویست کلبه، که زمینهای اطراف آن همه جا پوشیده از جمجمه های مردگان بود (دورانت، ۱۳۷۳ ب، ص ۸۸۰). و پس از فتح روسیه، اردوی مغول دو دسته شدند: دسته ای راه لهستان را پیش گرفتند و عده‌ای راه مجارستان را.

عکس %d8%a8%db%8c%d8%b2%d8%a7%d9%86%d8%b3-%d8%af%d8%b1-%d8%b9%d8%b5%d8%b1-%d9%85%d8%ba%d9%88%d9%84 Tarikhema.org
چنگیزخان

دشمن جدی مغولان

ارتش مجارستان قدرتمندترین دشمنی بود که مغولان تا آن هنگام با آن روبه رو شده بودند. اگرچه سربازان عادی مجار تهدیدی برای مغول نبودند، اما مجارها عده‌ای از تعلیم دیده ترین سواران ممتاز را از سراسر اروپا به کمک گرفته بودند. مغولان، در نبرد تن به تن با واحدهای سواره نظام متشکل از این سواران ممتاز، تلفات سنگین دادند.

قطعی ترین نبرد در مجارستان در دهم آوریل ۱۲۴۱ میلادی در نزدیکی رود سایو در گرفت. باتو، پس از ویران کردن مجارستان، یک تومان را به اتریش اعزام کرد و در سال ۱۲۴۲ میلادی جاسوسان مغول در بیرون شهر وین مشاهده شدند. واحدهای شناسایی دیگری از مغولان به کرواسی و دالماسی رفتند. جاسوسان مغول در شصت مایلی ونیز نیز دیده شدند. مغولان آماده می‌شدند تا سرزمین‌های اروپایی بیشتری را تصرف کنند (هال، ۱۳۸۲، صص ۷-۹۴).

بدین ترتیب لشکرکشیهای باتو، نواده چنگیز خان، برای اروپاییان بسی مخوفت تر بود. زیرا پس از غلبه بر عده‌ای از امیران روس به مجارستان، لهستان و آلمان یورش برد. سپاهیان مجار، لهستانی و آلمانی در هم شکسته شدند و تنها کشمکش میان اشراف مغول بود که اروپا را نجات داد (کاسمینسکی، ۱۳۵۸، صص ۳-۱۱۲). در ۶۲۹ هجری / ۱۲۳۱ میلادی، زمانی که خبر رسید باتو، فرزند جوجی، می خواهد به قسطنطنیه حمله کند و از سوی دیگر سپاهیان مغول تا قلب اروپا پیش رانده بودند، پادشاهان اروپایی اتحادیه ای تشکیل دادند و در حدود بلغارستان مغولها را شکست دادند و به عقب راندند. پس از این شکست، مغولان دیگر مجال نیافتند که به اروپا حمله کنند. آنان در شرق و شرق دور کارهای مهمتری پیش روی داشتند. بدین ترتیب، خطر فتح قسطنطنیه نیز مرتفع گردید (بیانی، ۱۳۷۵، ص ۵۸).

عکس %d8%a8%db%8c%d8%b2%d8%a7%d9%86%d8%b3-%d8%af%d8%b1-%d8%b9%d8%b5%d8%b1-%d9%85%d8%ba%d9%88%d9%84 Tarikhema.org

در دوره‌ایلخانان، در وضع سیاسی آسیای صغیر نیز می بایستی تجدیدنظر می‌شد ازاین‌رو، هلاکو فرمان داد عزالدین کیکاوس دوم، پسر سلطان غیاث الدین، متوفی به سال ۶۴۴ هجری قمری، به اتفاق برادرانش رکن الدین قیلیچ ارسلان چهارم و علاءالدین کیقباد دوم سلطنت کنند.

عزالدین در آغاز چندین سال به‌تنهایی سلطنت کرده بود، علاءالدین را به زودی شکست دادند و آسیای صغیر میان دو برادر دیگر تقسیم شد، که عزالدین از قیصریه به‌جانب مشرق (قرنیه، آنقره و انطاکیه) و رکن الدین بر نواحی غربی تا کنار دریا سلطنت کند. قزل یرماق سر حد میان دو قسمت را تشکیل می‌داد.

نظارت عالی به عهده یک والی مغول بود. عزالدین در ۶۵۹ هجری قمری به دربار امپراتور روم شرقی، میخاییل، پناه برد، اما قیصر، برای جلب رضایت خاطر هلاکو، سلطان سلجوقی را زندانی کرد و غل و زنجیر به دست و پای وی نهاد. اما میخاییل نمی خواست سلجوقیان را حتى هنگامی که به حدود شرقی قلمرو وی آسیب فراوان وارد می‌آوردند، سخت سرکوب کند، چه اینان میان امپراتوری روم شرقی و مغولان حصار دفاعی مفیدی بودند.

عزالدین نتوانست رفتار امپراتور بیزانس را تحمل کند؛ وی موفق شد، خان دشت قپچاق را به حمله به خاک امپراتوری بیزانس برانگیزد (۶۶۸ هجری قمری). به این ترتیب او را آزاد کردند و به دشت قپچاق بردند و سلطان سلجوقی در ۶۷۷ هجری قمری در آنجا جان سپرد (اشپولر، ۱۳۷۶، ص ۵۸).

با ایجاد نظم و ترتیب در مناطق تحت سلطه مغولان و با سقوط بساط خلافت، که از نظر معنوی برای عالم اسلام ضربهای شدید به‌حساب می‌آمد، زمینه ای مناسب برای لشکرکشی هلاکو به سوی غرب فراهم شده بود. اما شکست هلاکو در ۲۷ رمضان ۶۵۸ هجری قمری در عین جالوت، در برابر ممالیک، پیشروی هلاکو را به غرب متوقف کرد (اشپولر، ۱۳۷۶، صص ۶۱-۵۹).

عکس بیزانس %d8%a8%db%8c%d8%b2%d8%a7%d9%86%d8%b3-%d8%af%d8%b1-%d8%b9%d8%b5%d8%b1-%d9%85%d8%ba%d9%88%d9%84 Tarikhema.org
احضار Ögedei خان در سال ۱۲۲۹ به عنوان جانشین چنگیز خان. توسط رشید الدین، اوایل قرن ۱۴

فرمانروایان روم شرقی، که خود در نیقیه به اندازه کافی با مشکلات دست به گریبان بودند، کوشش می‌کردند حتی المقدور با مغولان برخورد نکنند، اما در این موقع که آسیای صغیر و قفقاز، یعنی همسایگان امپراتور روم شرقی، به دست هلاکو افتاده بود امپراتور بیزانس ناچار بود با ایلخان قراردادی ببندد.

در این قرارداد توافق شد، که هلاکوخان بتواند آزادانه باترکان آسیای صغیر، یعنی سلجوقیان، چنانکه مایل است رفتار کند. در پاییز سال ۶۵۹ هجری قمری فرستادگانی از روم شرقی به دربار ایلخان رهسپار شدند، و ریاست این گروه را ظاهراً یکی از روحانیون عالیقدر قسطنطنیه، که بعدها به مقام مطرانی انطاکیه رسید، به عهده داشت. این فرستادگان با ایلخان قراردادی  منعقد کردند، که آن را مخفی نگاهداشتند، چه امپراتوری بیزانس با دشت قپچاق و مصر روابط نزدیک داشت و بی شک این دولتها نمی‌توانستند انعقاد قرارداد امپراتور را با دشمن خود تحمل کنند.

میخاییل هشتم، با ذکاوت فراوان توانست، از یک طرف دوستی خود را با دولتهای مذکور حفظ کند . اگر چه این دوستی به علت حمله خان دشت قپچاق برای آزاد کردن عزالدین سلجوقی مدت کوتاهی قطع شد – و از طرف دیگر قصد داشت که دخترش مریم را به همسری هلاکو در آورد. لکن زمان امان نداد و مرگ ایلخان این ارتباط را قطع کرد (اشپولر، ۱۳۷۶، صص ۱-۷۰).

آخرین تماس بیزانس با مغولان در زمان غازان خان بود. قیصر روم شرقی، که در آن زمان آندرونیک دوم از سلسله پالئولوگها بود، از هجوم و پیشرفت ترکان عثمانی متوحش شد و از غازان خان ، ایلخان ایران، کمک طلبید. لیکن عمر ایلخان مزبور وفا نکرد و در همین زمان فوت کرد (شیبانی، ۱۳۱۵، ص ۱۶).

 

منبع:

  • ، نوشته محمد امیر شیخ نوری و محمدرضا نصیری
  • انتشارات پیام نور، چاپ شده در ۱۱ مهر ۹۷
  • تهیه الکترونیکی: سایت ، اِنی کاظمی

بهترین از سراسر وب

[toppbn]
ارسال یک پاسخ