تمدن و فرهنگ بیزانس
تمدن بیزانس سه وظیفه اساسی انجام داد:
- اول مدت هزار سال به مثابه سد محکمی جلو هجوم ایران و اسلام شرقی را بر قاره اروپا گرفت.
- دوم سواد متونی را که حاوی ادبیات، علوم، و فلسفه یونان باستان بود با خلوص نیت گرامی داشت و به نسلهای آینده منتقل ساخت تا آنکه در ۱۲۰۴ میلادی صلیبیون آن را تاراج کردند. رهبانانی که از ستم امپراتوران تمثال شکن می گریختند کتابهای خطی یونانی را با خود به ایتالیای جنوبی بردند و معرفت به ادبیات یونان را از نو زنده کردند، چند زمانی در ایتالیا سکونت گزیدند و برای انتشار افکار کلاسیک یونان کار پیک را انجام دادند، تا آنکه سال به سال معرفت ایتالیاییان نسبت به یونان قدیم افزون تر شد و کار بهجایی رسید که طالبان دانش از آن سرچشمه آزادی عقلانی سرمست شدند؛
- سوم آنکه بیزانس سبب شد تا بلغارها و اسلاوها از آیین شرک به کیش مسیحیت بگروند و با این عمل نیروی عظیمی از جسم و روح اسلاوی را در زندگی و سرنوشت اروپا شریک سازند (دورانت، ۱۳۷۳ ب، ص ۵۶۹). و فرهنگ بیزانسی، علاوه بر ریشه های باستانی اش، از روابط امپراتوری با جوامع خاور نزدیک، بهویژه شاهنشاهی ایران، متأثر بود. چنانکه می نویسند، از ایران، از سوریه و از مصر، عوامل تأثیرگذار شرقی به داخل بیزانتیوم سرازیر شد. مانند دیگر بخشهای جامعه بیزانسی، فرهنگ بازتاب مسیحیت عمیق مردم بود. کلیسا گاه گاهی می کوشید ویژگیهای یونانی و رومی فرهنگ را بزداید، چون روحانیون تقریبا، بدون استثنا، آثارکلاسیک که ضد مسیحی می دانستند، تأیید نمیکردند. اما کلیسا، با وجود نقش فزاینده اش در تعلیم و تربیت بیزانس، نتوانست آموزه های پیش مسیحی را به طور کامل ریشه کن سازد (کوریک، ۱۳۸۳ ب، ص ۵۸).
مرکز این فرهنگ قسطنطنیه بود که آموزگاران، هنرمندان، نویسندگان متکلمان فراوانی داشت. هر چند اسکندریه و انطاکیه نیز مراکز فرهنگی مهمی بودند، در پایتخت امپراتوری بود که گذشته یونان و رومی امپراتوری به کامل ترین وجهی با عوامل موثرمسیحی و خاور نزدیک در آمیخت تا فرهنگ بیزانسی را پدید آورد.
بیزانسیها، مانند همه مردمان دیگر، از دیگران، بهویژه از گذشته یونانی و رومی خود، اقتباس کردند. درحالیکه بسیاری از نوشتههای کلاسیک یونانی و لاتین در غرب از دست رفت، اکثر آنها در کتابخانه های امپراتوری بیزانس در امان ماند و راهنمای اندیشه، نوشتار، و آموزشی بیزانس گردید (کوریک، ۱۳۸۳ ب، ص ۵۷).
از قرن پنجم تا دوازدهم، تمدن بیزانس پیشرو و اروپای مسیحی در اداره حکومت، دیپلوماسی، درآمدها، آداب، فرهنگ و هنر بود(دورانت، ۱۳۷۳ ب، ص ۵۶۸).
همچنین فرهنگ بیزانس در کشورهای مجاور و به خصوص در کشورهای اروپای شرقی اثر عظیمی بهجا گذاشته است. نفوذ فرهنگ بیزانس در این کشورها با بسط و رسوخ مسیحیت همراه بود. مبلغان مسیحی بیزانس سواد خواندن و نوشتن را نیز با خود به کشورهای مجاور بردند. اینان از طریق ترجمه کتابهای بیزانسی به زبانهای محلی به رشد فرهنگ ملی کمک کردند.
فرهنگ بیزانس نهفقط در روسیه بلکه در ارمنستان، گرجستان، بلغارستان و صربستان نیز تأثیر عظیمی بهجا گذاشته است (کاسمینسکی، ۱۳۵۸، ص ۵۸). گفتنی است که امپراتوری بیزانس دارای فرهنگی جداگانه ای نبود، بلکه دانشمندان آن بیشتر از آثار دیگران تقلید میکردند. مخصوصا با استنساخ کتابهای یونانیها و رومیها مانع نابودی آنها شدند. با وجود این، میتوان بعضی از خدمات آنها را یادآوری کرد. مثلاً مجموعه قوانینی که حقوقدانان بیزانس، به فرمان ژوستینین تنظیم کردند و بعدها مورد استفاده کشورهای مختلف قرار گرفت. همچنین هنرمندان آن، در ساختمانها، طرحها و رنگهای شگفت انگیز به کار میبردند، چنانکه مسجد ایاصوفی با کاشیکاریهای زیبا و ستونها و تزیینات داخلی و گنبد آن هنوز یکی از ساختمانهای جالب و مهم جهان به شمار می رود (دولتشاهی، ۱۳۴۷، ص ۸۷).
منبع:
- تاریخ بیزانس، نوشته محمد امیر شیخ نوری و محمدرضا نصیری
- انتشارات پیام نور، چاپ شده در ۱۱ مهر ۹۷
- تهیه الکترونیکی: سایت تاریخ ما، اِنی کاظمی