چو میونگ ها
در کره مردی جوان نیرومندانه از کشور شما دفاع کرد. اگر شما کشورتان را از دست دهید، آنگاه کجا می توانید آزادی، عدالت و صلح را بیابید؟ مردمان بی وطن تنها حقارت و سرگردانی بردگان را خواهند دید.
این کلمات بر روی مجسمه شهید وطن پرست چو میونگ ها که در پارک بزرگ سئول در گواچون واقع در منطقه گیونگ گی قرار دارد، حک شده است.
رفتن به ژاپن با رویایی آتشین برای استقلال کره:
چو میونگ ها در هشتم آوریل ۱۹۰۵ به عنوان دومین پسر در یک خانواده با چهار پسر و یک دختر در شهرستان سونگهوا واقع در منطقه هوانگهه به دنیا آمد. گفته می شود که او مردی باهوش و درست کار بود. چو در مارس ۱۹۲۶ در دفتر شهرستان سینچون شروع به کار کرد که در آن زمان یک سازمان ژاپنی به حساب می آمد. بعد از اطلاع یافتن در مورد فعالین استقلال طلب پیشرو به مانند کیم گو و روه بک رین که در منطقه مشابهی به دنیا آمده بودند، چو مصمم گشت تا وجود خویش را وقف جنبش استقلال کند. او به منظور پیوستن به جنبش ضد ژاپنی اعتقاد داشت که بایست در مورد ژاپن که استعمارگر وقت بود بیشتر بداند. دوستش به وی مقداری پول داد تا صرف هزینه های سفر کند و میونگ ها برای رفتن به اوزاکا در ژاپن از دریای گنکای عبور کرد.
رفتن به تایوان برای جنبش ضد ژاپنی:
چو در ژاپن خود را بصورت یک مرد ژاپنی به نام آکیکاوا دومیو معرفی کرد تا در یک شرکت الکتریکی و یک مغازه کار کند و در یک مدرسه شبانه نیز حضور بهم رساند. او در ژاپن برای نیل به هدفش فرصت مناسبی پیدا نکرد و از این روی تصمیم گرفت تا به شانگهای در چین برود، جایی که دولت موقت جمهوری کره تاسیس شده بود. چو در سال ۱۹۲۷ توقفی در تایوان داشت.
ژاپن در آن زمان در حال آماده سازی برای حمله به چین با اعزام سربازان به منطقه شاندونگ چین بود. تایوان به عنوان یک مقر رو به جلو موقعیت استراتژیکی داشت. به همین خاطر تعداد زیادی از قوای ژاپنی در بخش های مختلف تایوان مستقر شدند.
چو در تایوان نیز به استفاده از نام ژاپنیش آکیکاوا دومیو استمرار بخشید تا اینکه تظاهر کند که یک ژاپنی است. او برای استفاده در فعل وطن پرستانه اش یک خنجر خرید و در مورد چگونگی کاربرد آن چیزهایی آموخت. وی تیغه خنجر را به سم آغشته کرد تا اینکه بتواند از آن در زمانیکه فرصتی پیش بیاید استفاده کند. در سال ۱۹۲۸، چو مطلع شد که کونیهیکو کونینومیا ژنرال ارتش ژاپن که عضوی از خانواده سلطنتی نیز بود، از تایوان بازدید خواهد کرد.
پرتاب خنجر برای زدودن اندوه مردم کره:
” من کونینومیا را با دستان خود خواهم کشت و اندوه عمیق مردم کره را برطرف خواهم کرد.”
عزم چو به سختی صخره ها بود. او از نزدیک برنامه سفر کونینومیا را بررسی کرد و برای اجرای ماموریتش آماده شد. زمانیکه روز سرنوشت در چهاردهم می ۱۹۲۸ فرا رسید، چو به مکانی حرکت کرد که انتظار می رفت کونینومیا از آنجا عبور کند. واضح است که چو خنجر مسموم را نیز در جلوی قفسه سینه با خود حمل می کرد.
محافظین و سربازان در هر دو سمت جاده به خط شده بودند. در ساعت 9:۵۵ قبل از ظهر، یک خودرو بدون سقف که کونینومیا را حمل می کرد توجه حضار را به خود جلب نمود. چو که در بین جمعیت حضور داشت، خنجرش را بیرون کشید و سریعا به پشت خودرو پرید. او با تمام توانش خنجر را به سمت کونینومیا پرتاب کرد. اما خنجر به پشت راننده اصابت کرد و یک جراحت جزئی به کونینومیا وارد آورد. چو ” زنده باد کره مستقل “ را فریاد کشید و در محل توسط نظامیان و پلیس ژاپن دستگیر شد.
مرد جوانی که آرزوی استقلال کشور را داشت اعدام شد:
دولت ژاپن و ژاندارم ژاپن در تایوان در ارتباط با فعل چو اعلام کردند که آن یک واقعه تصادفی می باشد که توسط جوانی بدبین که در اندیشه خودکشی بود اتفاق افتاده است. ظاهرا آنها بیم این را داشتند که این واقعه احساسات ضد ژاپنی را در کره و چین تهییج کند. سپس چو ۲۴ ساله به مرگ محکوم شد و در اکتبر همان سال اعدام گردید. او تا آخرین لحظات زندگی اش آرزوی خویش برای استقلال سرزمین مادریش را گرامی می داشت.
” من انتقام کشورم را گرفته ام. چیزی برای گفتن ندارم. مدت هاست که برای لحظه مرگم آماده شده ام. تنها تاسفم این است که بدون دیدن دستیابی کشورم به استقلال می میرم. من حتی در جهان دیگر نیز به جنبش استقلال طلبانه ادامه خواهم داد.”
سه ماه بعد از مرگ چو، کونینومیا نیز جان خود را از دست داد. این اتفاق به این خاطر رخ داد که سم آغشته شده به خنجر چو در سراسر بدن وی گسترش یافته بود.
چو جوانی خویش را وقف استقلال کشورش کرد. زمانی که کره هفده سال بعد از مرگ او سرانجام در سال ۱۹۴۵ از حاکمیت استعماری ژاپن به آزادی دست یافت، بایست که صورتش با یک لبخند تابناک درخشان بوده باشد، به درخشانی گلهایی که در نزدیکی مجسمه اش در این روزهای گرم بهاری شناور می باشند.