روابط ایران و فرانسه در دوره قاجار
پیشینه روابط ایران و فرانسه
در قرن شانزدهم روابط ایران با فرانسه منحصر به فرد بود به مکاتبات پراکندهای که بین شاهان ایران مانند شاه عباس صفوی با پادشاه فرانسه انجام می گرفت، و روابط فرانسه با ایران در دوره صفویه بیشتر جنبه مذهبی و کسب امتیازات بازرگانی داشت. در سال ۱۳۰۷ ق/ ۱۶۲۷ م فرانسه از شاه عباس اجازه گرفته، پایگاه تبلیغاتی مذهبی در ایران تاسیس نماید. در دوره ی حکومت افشاریه نیز فعالیتی در مورد و برقراری روابط بین فرانسه و ایران صورت نگرفت و استقرار سلسله ی قاجار در ایران، روابط مستمر و محکمی بین ایران و فرانسه برقرار نشد.
در دوره حکومت آقا محمد خان قاجار و فتحعلی شاه روابط ایران با فرانسه تحت تاثیر مشکلات جنگ ایران و روسیه در ناحیه قفقاز قرار داشت. با گسترش انقلاب فرانسه و اعلام جنگ از سوی بریتانیا به این کشور، منازعات این کشور به آبهای گرم خلیج فارس نیز کشیده شد. از این زمان نمایندگی بریتانیا در گوشه به منظور حفظ موقعیت دولت متبوع خویش و شرکت هند شرقی بریتانیا در خلیج فارس، تحرکات کشتی های فرانسوی را در آب های متصل به این خلیج و سواحل حاشیه ی آن مد نظر قرار داد. (لوریمر، ۱۳۷۹: ۹۱)
آغاز روابط ایران و فرانسه در عصر فتحعلی شاه
بعد از نابودی نیروی دریایی فرانسه و شکست تیپو سلطان، ناپلئون نقشه ی حمله به هندوستان خود را تغییر داد، چون پیاده کردن قوا به سواحل دکن، دیگر غیرممکن شده بود و راه زمینی اهمیت بیشتری کسب کرده بود. به همین سبب مذاکرات محرمانه با تزار پل شروع شده و پس از گفتگوهای رسمی قرار بر این شده بود که سی و پنج هزار سرباز فرانسوی در طول رود دانوب به استرا خان بیایند و در آنجا با سی و پنج هزار سرباز روسی متحد شوند و سپس جمعاً از راه استرآباد و هرات و قندهار به سوی هندوستان حرکت کنند. ولی وقتی با قتل تزار نقشه بلا اجرا ماند مجدداً ایران و افغانستان مورد توجه خاص ناپلئون قرار گرفتند.
در سال ۱۲۱۸ ه ق/ ۱۸۰۳ م شهرهای شمالی ایران در حوزه ی قفقاز مورد تجاوز ارتش روسیه قرار گرفت. (شمیم، ۱۳۴۲: ۵۵) فتحعلی شاه در همین احوال در صدد جلب کمک و مساعدت انگلیس برآمد و تذکر داد که دولت انگلستان در این موقع که ایران مورد تعرض قشون روس واقع شده بود به ایران کمک نماید. در سال ۱۲۱۵ ه ق/ ۱۸۰۱ م سرجان ملکم سفیر دولت انگلستان موفق گردید که قراردادی با ایران بر علیه متجاوزان به هندوستان منعقد نماید، دولت فرانسه کوشش بسیار کرد که نظر ایران را به سمت خود جلب کند و با کمک قشون ایران به هندوستان حمله برد. ولی دولت ایران برای حفظ حیثیت و احترام به عهد و پیمان منعقده پیشنهاد فرانسویان را رد کرد.
در سال ۱۲۱۸ ه ق/ ۱۸۰۴ م فتحعلی شاه که به ایروان رفته بود تا خوانین و سرکردگان آنجا را به مقاومت در مقابل روس ها تشویق نماید. با داوود خلیفه ارامنه به کلیسا (در نزدیکی ایروان و حوالی رود ارس) ملاقات نمود و از او اطلاعات مختصری درباره ی عظمت ناپلئون و فتوحات درخشان وی در اروپا به دست آورد، وی شاه را به نوشتن نامهای به ناپلئون و اتحاد با وی تشویق کرد. فتحعلی شاه در رمضان ۱۲۱۹ ه ق/ سال ۱۸۰۴ م به طور محرمانه نامهای مبنی بر علاقه ی خود به عقد اتحاد با فرانسه به ناپلئون نوشت و نامه را دو تاجر ارمنی مخفیانه به فرانسه بردند و در ۱۲۱۹ ق/ ژانویه ۱۸۰۵ م به ناپلئون رسید. در همان سال، پس از حدود دوماه، پاسخ ناپلئون به تهران رسید. ناپلئون در نامه ی خود برای برقراری روابط دوستانه بین دو کشور اظهار علاقه کرده و پیشنهاد نموده بود که ایران و فرانسه از دو طرف به روسیه حمله کنند و کار این امپراطور متجاوز را یکسره کنند. فتحعلی شاه دومین نامه خود را برای ناپلئون به وسیله مارشال برون سفیر فرانسه در عثمانی فرستاد و از پیشنهاد فرانسه استقبال کرد و متذکر شد که عقد قرارداد با ایران ممکن است راه لشکرکشی به هندوستان را برای فرانسه باز کند و دست انگلیسی ها را از مستندسازان در آسیا کوتاه سازد.
ناپلئون پس از وصول این پاسخ مساعد و مثبت، ژوبر مترجم و منشی مخصوص خود را از راه عثمانی به ایران فرستاد. ژوبر با این که با نام مستعار مسافرت می کرد در طرابوزن ماموران انگلیس او را شناختند و وسیلهای فراهم کردند که پاشای عثمانی بایزید او را دستگیر و زندانی کند. دو نفر از همراهان او هم در این ماجرا کشته شدند، زیرا مناسبات مودت آمیزی که بین ایران و فرانسه در شرف تکوین بود مطبوع طبع آنها نبود.
کمی بعد از حرکت ژوبر، ناپلئون آجودان مخصوص خویش 《کاپیتان رومیو》 را نیز به ایران فرستاد و رومیو پیش از ژوبر که در عثمانی گرفتار و زندانی شده بود در ۱۲۲۰ ق مطابق با ۲۴ ماه سپتامبر سال ۱۸۰۵ م وارد تهران شد و نامه ی ناپلئون را به فتحعلی شاه تسلیم کرد. (پتروشفسکی، ۱۳۵۹: ۳۱۷)
ژوبر فرستاده ی اول ناپلئون که در اثر اقدامات انگلیسیها در خاک عثمانی به اتهام جاسوسی دستگیر شده بود و چهار ماه در زندان به سر میبرد، سرانجام در اثر دخالت و اعتراض دولت ایران آزاد شد و در پنجم ژوئن ۱۸۰۶ م/ ۱۲۲۰ ق به تهران رسید و نامه ی دیگر ناپلئون را تسلیم پادشاه ایران نمود. در این نامه نیز امپراتور فرانسه نوشته بود که ایران باید متصرفات آقامحمدخان را حفظ کند و در تقویت و تجهیز ارتش خود با سلاحهای آتشین جدید همت گمارد و از فتحعلی شاه خواسته بود که احتیاجات خود را از فرانسه بخواهد.
بعد از مراجعت ژوبر تا ورود هیئت فرانسوی به سرپرستی ژنرال گاردان روابط بین ایران و فرانسه قطع نشد و مقامات فرانسه چهار نماینده ی دیگر به ایران فرستادند.
عهدنامه فین کن اشتاین
فتحعلی شاه در فوریه ۱۸۰۷ م/ ۱۲۲۲ ق باعجله هیئتی را به ریاست میرزا محمد رضا خان قزوینی با هدایای گرانبهایی به دربار ناپلئون فرستاد تا در باب اتحاد دو دولت و ایجاد اتحاد نظامی قراردادی با امپراتور فرانسه منعقد سازد. ناپلئون در آن هنگام در اردوگاه فین کن اشتاین واقع در لهستان به سرمیبرد. سفیر ایران را بگرمی پذیرفت. نتیجه ی مذاکرات انعقاد قرارداد معروف فین کن اشتاین بود که در تاریخ ۲۵ صفر۱۲۲۲ ق/ چهارم ماه مه ۱۸۰۷ م در شانزده ماده به امضا رسید.
فرانسه تعهد کرد، استقلال و تمامیت ارضی ایران را به رسمیت بشناسد و حق ایران بر گرجستان را مسلم بداند، توپ و تفنگ و سلاح های دیگر به قدر لزوم به قیمت بازارهای اروپا به ایران بدهد و عدهای افسر توپخانه و مهندس پیاده نظام برای تقویت و تعلیم ارتش ایران اعزام کند.ایران نیز باید به انگلیس اعلام جنگ می داد و انگلیسیها را از ایران بیرون می کرد و به ارتش فرانسه اجازه عبور برای حمله به هند را میداد. و بنادر ایران نیز باید در اختیار ناوگان فرانسه قرار میگرفت.
ناپلئون پس از عهدنامه ی فین کن اشتاین دستور تدارک اسلحه و مهمات جهت ارسال به ایران را داد و ژنرال گاردان را با مقام وزیر مختاری در رأس یک هیئت ۲۷ نفری افسر و درجه دار جهت تعلیم ارتش به ایران فرستاد. هیئت نظامی فرانسه در سال ۱۲۲۲ ق برابر با ۲۴ دسامبر ۱۸۰۷ م وارد تهران شد. (هوشنگ مهدوی، ۱۳۶۹: ۲۱۲) دربار ایران با آغوش باز آنها را پذیرفت. قرارداد فین کن اشتاین را تصویب و بلادرنگ به اجرای مواد آن مبادرت نمود. روابط خود را با دولت بریتانیا قطع کرده، سفیر خود را از هندوستان احضار نمود.
نمایندگان فرانسوی هم هر یک بر حسب وظیفه خود به تعلیمات نقشهبرداری و تربیت سربازان ایرانی پرداختند و توانستند تا اندازه ای مقاصد خود را عملی نمایند. در عین حال ژنرال گاردان و کارشناسان نظامی فرانسه با کوشش خستگی ناپذیر به تجدید سازمان ارتش پرداختند. فرانسوی ها یک کارخانه ی توپ ریزی در اصفهان و یک کارخانه ی اسلحه سازی در تهران دایر کردند.
ژنرال گاردان وظیفه ی نزدیک کردن ایران و عثمانی به فرانسه و ایجاد اتحاد مثلثی بین این سه کشور را نیز داشت. از سوی دیگر او باید تحقیق میکرد که ایران برای تجارت چه مواردی می تواند فراهم کند، چه مصنوعاتی می تواند از فرانسه خریداری و چه نوع اجناسی میتواند به فرانسه بفروشد.
پیمان تیلسیت[۱] سیاست ناپلئون را در عقد پیمان سه گانه پشتیبانی از ایران را دگرگون کرد. روس ها به علت نگرانی از قیام میهنپرستان لهستانی به فکر نزدیکی به فرانسه افتاده بودند. ناپلئون هم به دنبال متحدانی بر ضد انگلیس ها می گشت اتحاد با روس ها را پذیرفت. و بدین ترتیب مقدمات پیمان جدیدی فراهم آمد. هنوز مرکب پیمان فین کن اشتاین خخشک نشده بود – دو ماه پس از آن، و هنوز سرتیپ گاردان در راه سفر خود به ایران به استانبول هم نرسیده بود که در روز اول جمادی الاول ۱۲۲۲ ق/ هفتم ژوئیه ۱۸۰۷ م بر روی زورقی در میان رودخانه ی نیه من[۲] در تیلسیت واقع در پروس خاوری، ناپلئون و الکساندر اول تزار روس پیمانی را بستند که شوم ترین عواقب را برای ایران داشت. با انعقاد پیمان تیلسیت مأموریت ژنرال گاردان در ایران به پایان رسید.
با انعقاد قرارداد تیلسیت روابط ایران و فرانسه در زمان ناپلئون بناپارت با رفتن هیئت سفارت سرتیپ گاردان قطع شد، دیگر مدت ها میان ایران و فرانسه رابطه ای نبود و بعد از سقوط ناپلئون هم، اگرچه در سال ۱۲۳۴ ق/ ۱۸۱۹ م میرزا ابوالحسن خان ایلچی از جانب دربار فتحعلی شاه به سفارت فرانسه رفت و شش سال بعد یعنی در سال ۱۲۴۰ ق/ ۱۸۲۵ م نیز یکی از روسای کمپانی هند و فرانسه موسوم به دبا سن رور یشموند با نامهای از طرف شارل دهم پادشاه فرانسه به تهران آمد، ولی باید دانست دولت فرانسه به برقراری ارتباط با ایران توجهی نداشت.
با ایجاد اختلاف میان انگلیس و ایران بر سر مسئله ی هرات در زمان محمد شاه، ایران به ناچار دست از محاصره هرات کشید، سپس سفیری به دربار های اروپایی فرستاده تا حقوق ایران را به دولتهای مزبور تفهیم کند. ورود این سفیر به پاریس از علل این بود که دولت فرانسه، اگرچه آن اعتبار لازم را برای سفیر ایران قائل نشد، معهذا حالا به فکر افتاد سفیری فوق العاده به ایران بفرستد.
این سفیر که کنت دوسرسی بود، مأموریت داشت راجع به روابط بازرگانی ایران و فرانسه و وضع مسیحیان کاتولیک در ایران تحقیق کند و در صورت امکان قراردادی نیز با دولت ایران ببندد اما کنت دوسرسی برخلاف سایر مأمورین فرانسه که دولت فرانسه را به داشتن روابط بازرگانی با ایران تشویق و ترغیب نمیکرد، سرسی بدین سبب در مورد تجارت با دولت ایران مذاکره ای نکرد بلکه تنها دو فرمان یکی در مورد حمایت و طرفداری از فرقه ی کاتولیک و آزادی ایشان و دیگری در خصوص مصونیت اماکن مذهبی و موسسات آنها در ایران گرفت و به فرانسه بازگشت.
از همراهان کنت دوسرسی مشهور تر از همه یکی ژنرال فریه[۳] و دیگری ژنرال مهندس سمینو[۴] بودند. سمینو مدتی در ارتش ایران در محاصره ی هرات خدمت کرد و ژنرال فریه به سمت ژنرال آجودان باشی سپاه ایران برگزیده شد. اما چون با سیاست روسیه تزاری به شدت مخالفت می ورزید و طرفدار نفوذ انگلستان بود، حاجی میرزا آغاسی بر اثر فشار وزیرمختار روسیه او را از خدمت دولت ایران عزل کرد و افسر مزبور به فرانسه بازگشت.
پس از بازگشت کنت دوسرسی به فرانسه در سال ۱۲۵۷ ق/ ژانویه ۱۸۴۲ م دولت ایران سه تن از کشیشان کاتولیک لازاری تبعه ی فرانسه را از ایران اخراج کرد و این وضع موجب شد دولت فرانسه بعد از مدتی تسامح و تساهل، کنت دوسار تیژ که منشی سفارت فرانسه در اسلامبول بود برای رسیدگی به موضوع آنها به ایران بفرستد و چون مقارن این احوال کنسول فرانسه در طرابوزان نیز گزارشی جامع در مورد لزوم برقراری روابط بازرگانی با ایران و اهمیت آن به پاریس فرستاده بود بر اثر آن، دولت فرانسه به کنت دو سار تیژ ماموریت داد علاوه بر مسئله ی لازاری ها درباره دائمی نمودن ارتباط بازرگانی ایران نیز بررسی نماید.
کنت دوسار تیژ پس از ورود به تهران به حضور محمدشاه رسید و از بدو ورود خود برای به دست آوردن امتیازاتی تجاری کوشش کرد و سه ماه بعد، یعنی در ذی الحجه ۱۲۶۰ ق/ دسامبر ۱۸۴۴ م موفف شد تعهد نامه ای از دولت ایران به دست آورد که مبنای انعقاد یک قرارداد بازرگانی باشد. ایران به دنبال نیروی سوم بود و میخواست فرانسه در ایران یک سفارت دائمی برقرار نماید ولی دولت فرانسه به عللی پاسخ مثبتی به این خواسته دولت ایران نمی داد، دولت ایران نیز موضوع قرارداد بازرگانی را به امروز و فردا میانداخت و امضای پیمان تجارتی صورت عمل به خود نگرفت و فقط فرمانی در این باره از طرف محمد شاه در تاریخ جمادی الثانی ۱۲۶۳ ه ق صادر شد که مطابق آن با عموم تجار و سیاحان و سایر تبعه ی دولت فرانسه در مملکت ایران مانند اتباع سایر دول کامله الوداد رفتار خواهد شد و از اجناس و اشیا منقوله به ایران وجه گمرک زیاده از صد پنج که قرار دولت ایران با سایر دول متمایز است دریافت نخواهد شد.
روابط فرهنگی
در دوران ناصرالدین شاه، حضور فرانسویان در ایران بیشتر شد و به عنوان معلم، طبیب، مستشار نظامی در ایران حضور داشتند. ولی از نظر سیاسی دارای هیچ نفوذی نبودند و حضوری بیشتر فرهنگی داشتند.
امیرکبیر که علاقه ی زیادی به برقراری ارتباط با فرانسه به منظور ایجاد توازن قدرت در منطقه داشت، قراردادی با فرانسه منعقد نمود که در واقع تجدید قرارداد ایران و فرانسه در زمان آغاسی بود. در این قرارداد طرفین موافقت نمودند که در شهرهای مهم یکدیگر کنسولگری تأسیس نمایند. (آدمیت، ۱۳۶۲: ۵۵۵) اما این قرارداد به دلیل عدم پذیرش خواسته های ایران مبنی بر دادن امتیازاتی متقابل از جانب فرانسه به دولت ایران و کارشکنی های سرتیژ، سفیر فرانسه، به نتیجه نرسید. و بحث درباره ی انعقاد قرارداد تا سال ۱۲۷۱ ق مسکوت ماند و روابط ایران و فرانسه مدت شش سال قطع گردید. در این مدت حفظ منافع اتباع دولت فرانسه در ایران بر عهده ی سفارت بریتانیا بود.
سرانجام در سال ۱۲۷۱ ق/ ۱۸۵۵ م ناپلئون سوم پادشاه فرانسه موسیو پروسپر بوره[۵] را به عنوان وزیر مختار و سفیر فوق العاده به همراه کنت دوگوبینو به درباره ایران فرستاد، عهدنامه ای میان دو کشور منعقد شد. به موجب این عهدنامه دولت فرانسه اجازه یافت، علاوه بر آنکه وزیرمختاری در تهران داشته باشد، در شهرهای تبریز و بوشهر نیز کنسولگری تاسیس نماید و کنسول های دولت ایران نیز بتوانند در پاریس، مارسی و جزیره بوریان اقامت نمایند. (هدایت، ۱۳۸۰: ۱۰/۸۷۱۷) دولت ایران در جریان مذاکرات از فرانسه درخواست نمود تا ماده ای به قرارداد اضافه نمایند که بر اساس آن دولت فرانسه با کمک کشتی های جنگی و کنسول مقیم در بوشهر، از اهمیت خلیج فارس و حاکمیت دریایی ایران دفاع نماید. اما دولت فرانسه علی رغم علاقه و تمایل شدید به نفوذ در منطقه و نظارت بر اقدامات سیاسی بریتانیا در خلیج فارس، از پذیرش درخواست ایران خودداری نمود، چراکه از برانگیختن حسادت و دشمنی دولت بریتانیا نسبت به خود هراس داشت. به این ترتیب مذاکرات دولت فرانسه و ایران مجدداً به بنبست برخورد نمود
امتیاز حفاری در شوش
وساطت ناپلئون سوم بین انگلیس و ایران بر سر مسئله هرات و افغانستان که منجر به عقد عهدنامه پاریس گردید، در تحکیم روابط دوستی و سیاسی ایران و فرانسه موثر بود. سفر های ناصرالدین شاه به اروپا و بازدید از نمایشگاه پاریس به ویژه سفر دوم به سال ۱۲۹۵ قمری ۱۸۷۸ در بسط مناسبات دو دولت بیتاثیر نبود.
در حدود سال ۱۳۰۱ ق/ ۱۸۸۳ م مارسل آگوست دیولافوی[۶] فرانسوی به دستیاری سفیر فرانسه در تهران، امتیاز حفاری و استخراج آثار باستانی را در شوش از ناصرالدین شاه گرفت و با همسر خود و عده ای از متخصصین باستانشناسی فرانسوی به ایران آمد. مدت دو سال به کاوش های علمی در شوش ادامه داد و قسمت مهمی از آثار نفیس دوره های تاریخی پیش از اسلام، به ویژه دوره ی تمدن ایلامی را کشف کرد و بر طبق امتیازنامه نیمی از آن آثار را به دولت ایران تسلیم نمود و بقیه را به پاریس فرستاد و آن آثار اکنون در موزه لوور پاریس موجود است.
در زمان ناصرالدین شاه به خصوص پس از صدور فرمان آزادی کشتیرانی در رود کارون، از طرف ناصرالدین شاه که به تمام کشورهای خارجی اجازه میداد آزادانه در این رودخانه رفتوآمد نمایند. به این ترتیب پس از گذشت سی سال از قرارداد ۱۲۷۱ ق فرانسه در ربیع الاخر ۱۳۰۶ ه ق شخصی به نام 《پیا》 که سابقاً نایب کنسول فرانسه در بصره بود، مأمور ایجاد کنسولگری در بوشهر شد. وی در رجب ۱۳۰۶ ه ق وارد این بندر شد و اولین کنسولگری فرانسه در بوشهر را افتتاح نمود. (وادلا، ۱۳۵۶: ۱۶۶)
با افتتاح کنسولگری فرانسه در بوشهر فعالیت های تجاری این دولت در خلیج فارس روز به روز افزایش یافت و علاوه بر فعالیتهای تجاری شاهد حضور سیاسی دولت فرانسه در منطقه نیز هستیم. تا آنجا که بازرگانان سواحل جنوبی خلیج فارس هر جا که میخواستند در مقابل بریتانیا خود را حفظ نمایند از پرچم فرانسه استفاده می کردند، به گونهای که استفاده از پرچم فرانسه توسط برخی ناوگان های محلی معمول بود و در سال ۱۳۱۲ ق حدود بیست کشتی محلی در عمان فقط از پرچم فرانسه استفاده می کردند و به این ترتیب از هرگونه تعرضی در امان بودند.
در مجموع با بررسی ماموران تعدادی از فرستادگان فرانسوی به ایران میتوان به این نتیجه رسید که به جز در دوران ناپلئون اول، ایران در س سیاستهای خارجی فرانسه دارای اهمیتی استراتژیک و جایگاهی مهم نموده است.
[۱] Tilsit ، این شهر بعد از جنگ جهانی دوم، در سال ۱۹۴۵ م به روسیه واگذار و نامش ساوتسک گردید.
[۲] . Niemen
[۳] . G .Ferrir
[۴] . G. Semeneau
[۵] . M.Prosper Bouree
[۶] . Marcel Auguste Dieulafoy
منبع:
- تاریخ تحولات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و مذهبی ایران از آغاز دوره ی قاجار تا انقلاب مشروطیت، دکتر سید حسن قریشی
- تهیه الکترونیکی: سایت تاریخ ما، اِنی کاظمی