در آغاز مقاله با نگاهی کوتاه به شکلگیری روابط ایران و انگلیس از اوایل دوره
قاجار تا بر تخت نشستن
محمدشاه، براساس اسناد روابط ایران و انگلیس در زمینه اجرای قانون منع تجارت برده در آبهای خلیج فارس موضوع بررسی خواهد شد.
روغنکاری چرخهای استعمار نمایی از بندر بوشهر در دوره قاجار
از ابتدای برقراری روابط ایران و انگلیس در زمان ملکه الیزابت و
شاه طهماسب صفوی تا اوایل دوران قاجار و به قدرت رسیدن
فتحعلی شاه، تجارت در خلیج فارس در دست کمپانی
هند شرقی انگلیس بود، اما با قدرتمند شدن ناپلئون در اروپا و رقابت او با قدرت رو به گسترش انگلیس و سپس
روسیه در شرق، حمله زمان شاه به شمال هند و به خطر افتادن این کشور از چند سو، انگلیس فعالیتهای تجاری خود را در ایران به منظور حفظ هند و اهمیت ایران به ویژه منطقه خلیج فارس در گردونه تجارت بینالمللی به سوی فعالیتهای سیاسی راند و بدینسان نمایندگان و سفیران وزارت امور خارجه یا ماموران کمپانی هند شرقی اجرای سیاستهای موردنظر را در ایران پیگیری میکردند.
ورود میرزا مهدیعلی خان، ایرانی سرسپرده کمپانی هند شرقی، در سال ۱۲۱۳ق/ ۱۷۹۸ م. به ایران سرآغاز فعالیت سیاسی انگلیس در کشور برای حفظ هند از خطر حمله زمان شاه افغان و نفوذ فرانسویان در صحنه سیاسی ایران به قصد حمله به هند محسوب میشود. خاوری، نگارنده تاریخ ذوالقرنین، درباره اجرای نخستین خواست انگلیس به منظور دفع خطر افغانها از هند مینویسد:
«شاهنشاه ممالک ستان بنابر همجواریت ایران و هندوستان نظام کار خراسان را بهانه فرمایند و به آن طرف عزیمت نمایند تا پادشاه افغان به این توهم از عزیمت هندوستان کناره جوید» (تاریخ ذوالقرنین، ص. ۱۲۹).
مهدی علی خان در نامهای به جاناتان دونکن درباره دومین هدف انگلیس مینویسد:
در مورد فرانسویان دستورات اعلی حضرت به تمام بنادر صادر شد و به مسوولان دستور دادند که کلیه مایملک فرانسویان در خشکی و دریا مصادره شود (Kelly, p.۳۷۴).
ماموریت ژنرال ترهزل در خلیج فارس برای یافتن پایگاهی نظامی نشاندهنده فعالیت نظامی فرانسویان در شرق بود؛ به دنبال آن کمپانی هند شرقی انگلیس تصمیم گرفت تا نمایندهای به نام سرجان ملکم را برای ماموریتی سیاسی به ایران و مسقط بفرستد. ملکم با دریافت اطلاعاتی مهم درباره فضای سیاسی ایران از مهدی علیخان، پس از ورود به ایران موفق شد قراردادی سیاسی و تجاری ببندد.
دوستی پایدار طرفین، دفع حمله افغانها به هند، کمک نظامی به ایران در صورت حمله
فرانسه، منع فرانسویان از ایجاد پایگاه در مرزهای جنوبی از جمله مفاد مهم قرارداد مزبور بود (خاوری شیرازی، ص. ۱۴۲). از سوی دیگر ملکم در مسقط با سید سعید بر سر استقرار نماینده کمپانی هند شرقی و جلوگیری از فعالیتهای سیاسی و بازرگانی فرانسویان به توافق رسید (وندل، ص. ۸۲).
آغاز جنگهای ایران و روس و برتری نظامی روسها و بیاعتنایی انگلیس به درخواست کمک نظامی ایران، سبب چرخش سیاسی دولتمردان قاجاریه به سوی فرانسویان شد و فضای مناسبی برای تحقق اهداف ناپلئون در هند به وجود آورد، اما فرانسویان از این موقعیت و موفقیت مقطعی استفاده نکردند و با انعقاد معاهده تیلسیت با روسیه سبب شدند که ایران به سیاستهای انگلیس توجه کند و اینگونه فرانسویان از صحنه سیاسی ایران حذف شدند.
دولت انگلیس برای رقابت با کمپانی هند شرقی، نخستین نماینده انتخابی خود، سر هار فورد را در سال ۱۲۲۳ق به ایران فرستاد.
سر هار فورد جونز در ۲۵ محرم ۱۲۲۴ با در نظر گرفتن وضعیت ایران در جنگ با روسیه و اهمیت استراتژیک آن در دفع خطر فرانسویان، در مذاکره با میرزامحمد شفیع مازندرانی، صدراعظم فتحعلیشاه، موفق شد قرارداد مجمل را منعقد کند.
این قرارداد بر دوستی دوجانبه، ابطال عهدنامههای ایران با دیگر دولتهای اروپایی (در این مقطع فرانسه)، منع عبور قشون اروپایی (فرانسه) از ایران به منظور حمله به هند، وعده کمک مالی برای تدارک نظامی هنگام حمله دولتهای اروپایی، دخالت نکردن انگلیس در درگیریهای ایران و
افغانستان و کمک نظامی در خلیجفارس تاکید میکرد.
پس از تبیین این عهدنامه، ایران در وضعیت بحرانی جنگ با روسیه نخستین درخواست خود را مبنی بر کمک مالی انگلیس برای مقابله با حمله روسها مطرح کرد، جونز نیز اجرای آن را به امضای قرارداد از سوی پادشاه انگلیس، جرج سوم، موکول ساخت و به این منظور ابوالحسن خان ایلچی رهسپار انگلیس شد.
ابوالحسنخان ایلچی در سال ۱۲۲۶ق در راه بازگشت با سفیر فوقالعاده و تامالاختیار انگلیس، سر گور اوزلی و معاونش، جیمز موریه همراه شد، اوزلی مردی دانا بود و به زبان عربی و فارسی و ترکی و انگریزی و فرانسه و روس سخن میکرد و خط ایشان مینوشت (لسانالملک سپهر، ج. ۱، ص. ۲۰۸)، او به سبب داشتن این قابلیتها توانست پس از جلب توجه فتحعلیشاه و کمک نظامی به ایران، قرارداد مفصل را در ۱۲۲۷ق برای تحکیم مفاد عهدنامه مجمل به امضا برساند.
سرگور اوزلی در مدت کوتاهی، توجه فتحعلیشاه و
عباس میرزا را به خود جلب کرد و از سوی آنها برای فراهم کردن شرایط صلح میان ایران و روس به سنپترزبورگ و تفلیس رفت (مفتون دنبلی، ص. ۴۱۴)، اوزلی در حالی که تمایل دولتمردان ایران را برای صلح با روسیه دریافته بود، فصل اول قرارداد را به منظور اصطکاک نداشتن منافع روس و انگلیس در مرزهای شمالشرق ایران، براساس منع عبور نیروهای دولتهای اروپایی از ایران، تاتارستان، بخارا و سمرقند استوار ساخت تا احتمال خطر آتی روسیه را پس از خاموش شدن شعله جنگهای ایران و روس کاهش دهد.
با بستن معاهده گلستان در سال ۱۲۲۸ق اوزلی از ایران رفت و کوششهای انگلیس برای به دست آوردن موقعیتی همسان با روسها در ایران آغاز شد. این بار سر هنری الیس به بهانه ایجاد تغییر در دو فصل از مفاد عهدنامه مفصل به ایران آمد و در حالی که اوضاع را برای گرفتن امتیازهای بیشتر از ایران مناسب نمیدید، قرارداد تهران را به منظور تثبیت سیاستهای پیشین منعقد ساخت.
جیمز موریه در سال ۱۲۱۳ق به لندن رفت و هنری ویلوک به جای او وزیر مختار ایران شد و تا سال ۱۲۴۱ مقام خود را حفظ کرد، او در این سال بر اثر ایجاد نارضایتی در ایران، به تقاضای میرزا صالح شیرازی، سفیر ایران در لندن، از کار برکنار شد و مکدونالد، سرهنگ پیاده نظام مَدرَس، به جای او منصوب شد.
در فاصله انعقاد قرارداد گلستان تا شروع دور دوم جنگهای ایران و روس، انگلیسیها کوشیدند از ایجاد تنش مجدد جلوگیری و با مذاکره مرزهای طرفین را تعیین کنند. با آغاز دور دوم جنگها، مکنیل، پزشک سفارت و هنری ویلوک برای ایجاد آشتی میان ایران و روس کوشیدند و سرانجام، قرارداد ترکمانچای در ۱۲۴۱ ق. بسته شد.
بدین سان انگلیس بار دیگر در زمینه سیاسی ایران نفوذ خود را نشان داد، اما بهدلیل اینکه روسیه در ضمن قراردادهای گلستان و ترکمانچای امتیازهای مهم سیاسی و تجاری گرفته بود، این کشور نیز خواهان گرفتن امتیازهای متقابل از ایران شد؛ از اینرو پس از مرگ مکدونالد در ۱۲۴۷ ق؛ و دوره کوتاه سفارت کمپل، نماینده دیگر کمپانی هندشرقی، وزارت امور خارجه انگلیس به سبب حساسیت اوضاع، خود زمام امور دیپلماتیک را در ایران به دست گرفت و مکنیل، نایبدوم سفارت و از «سردمداران مکتب سیاست ضدروسیه» را به جای کمپل منصوب کرد.
دوره سفارت مکنیل یکی از مهمترین و حساسترین دوران سفارت در ایران عصر محمدشاه است. نقش زیرکانه او در جریان محاصره هرات برای ایجاد صلح و نیز قهر از اردوی ایران، حکومت قاجاریه را نسبت به وفاداری دولتمردان انگلیسی به پیمانهای پیشین مردد ساخت.
انگلیس در این زمان نسبت به اثبات حاکمیت ایران بر هرات با توجه به گسترش نفوذ روسیه در افغانستان از راه ایجاد کنسولگری در هرات، براساس معاهده ترکمانچای حساسیت فوقالعادهای داشت.
بنابراین با عملکرد مهرهای، چون مکنیل، تجهیز قوای دفاعی هرات و با بهرهگیری از فشار نظامی خود بر منطقه خلیجفارس موفق شد تا مرزهای هند را حفظ کند و قهر مکنیل در سال ۱۲۵۵ ق. روابط دیپلماتیک ایران و انگلیس را کمابیش به حالت تعلیق درآورد و بازگشت او در سال ۱۲۵۷ ق. سبب از سرگیری روابط و کامیابی انگلیس در امضای معاهده تجاری شد.