شاه، ملکه و دکتر مصدق نوروز را چگونه گذراندند؟

دکتر مصدق نوروز را خیلی ساده برگزار کرد. نخست وزیر تا ظهر روز جمعه حتی موی سر خود را که خیلی‌ انبوه شده بود به واسطه گرفتاری‌های زیاد اصلاح نکرده بود عصر روز جمعه محمد و ناصر ذوالفقاری نمایندگان مجلس با نخست وزیر ملاقات کردند و درباره اوضاع جلوی کشور مدت مدیدی با او مذاکره نمودند. از آن پس نخست وزیر به کلی استراحت نمود و شب عید را با خانواده خود گذرانید و در پشت سفره (هفت سین) و در محیط گرم خانوادگی با آن ها مشغول صحبت بود و با معصومه نوه کوچک و زیبا خود بازی می‌کرد،

 

شاه و ملکه

پس از پایان سلام نوروز در کاخ گلستان، اعلی حضرت شاه به کاخ اختصاصی عزیمت کرد و پس از مختصر استراحت به اتفاق ملکه ثریا به هنرستان دختران رفتند و ناهار را با هنر آموزان و سایر دانش آموزان صرف کردند، بعد از ظهر روز شنبه علیاحضرت ملکه در کاخ مرمر وزرا، روسا، دربار شاهنشاهی،نمایندگان سیاسی مقیم پایتخت با خانم هایشان را به حضور پذیرفت و به هریک از آن ها یک نیم پهلوی طلا به رسم عیدی داد.

.

عیدی به سفرا و وزرا

در مراسم مذبور پیرنیا رئیس تشریفات دربار در حالیکه یک بشقاب مینا کاری پر از سکه طلا در دست داشت،در کنار ملکه ایستاده بود و ملکه سکه هارا از درون بشقاب برداشته و آن را به کسانیکه به او تبریک میگفتند میداد.

موقع برداشتن سکه ها، دو عدد سکه طلا از دست ملکه برزمین افتاد و یکی از حضار خم شد و آن ها را برداشت و در بشقاب گذاشت اعلیحضرت نیز در مراسم سلام کاخ گلستان به هریک از وزرا دو عدد نیم پهلوی داد،پس از آن از کاظمی وزیر دارایی سوال کرد طالقانی کجاست؟

کاظمی جواب بداد او مشغول تهیه وسائل مسافرت به اروپا و در غیاب او مهندس معظمی سرپرست وزارت کشاورزی خواهد بود، در همین وقت معظمی چشمش به دست شاه افتاد و به آن خیره شد،اعیلحضرت در حالی که می‌خندید دو عدد نیم پهلوی دیگر به عنوان حق سرپرستی وزارت کشاورزی به مهندس معظمی داد،معظمی هم پس از پایان مراسم سلام آنها را به مهندس طالقانی داد، اعلیحضرت شب را با افراد سلطنتی گذرانید.

.

دکتر مصدق، سادگی و مشغله کاری

دکترمصدق نخست‌ وزیر امسال را خیلی ساده برگزار کرد. ساعت ۹ روز چهارشنبه پس از خاتمه کار هیئت دولت،از وزرا خداحافظی کرد و به همه آن ها سال نو را تبریک گفت و به هریک از آن یک پهلوی طلا هدیه داد و به همکاران خود گفت که در نظر دارد تا یک هفته استراحت کند و آن ها نیز می‌توانند تا روز شنبه هشتم فروردین استراحت نمایند (مجله تهران مصور، فروردین ۱۳۳۲).

نخست وزیر روز پنجشنبه طولانی ترین نطق رادیویی خود را ایراد کرد و هماندم به وسیله ضبط صوت بر روی نوار ضبط گردید و پیش از بعد ظهر روز جمعه در رادیو پخش شد و پیام دیگری نیز به مناسبت حلول سال نو برای ملت ایران فرستاد و جشن نوروز را به عموم تبریک گفت.

نخست وزیر تا ظهر روز جمعه حتی موی سر خودرا که خیلی‌ انبوه شده بود به واسطه گرفتاری های زیاد اصلاح نکرده بود عصر روز جمعه محمد و ناصر ذوالفقاری نمایندگان مجلس با نخست وزیر ملاقات کردند و درباره اوضاع جلوی کشور مدت مدیدی با او مذاکره نمودند در این موقع عکاسان جراید از این ملاقات چند عکس برداشتند سپس نخست وزیر شیرینی به آنها تعارف کرد.

عدم توجه دکتر مصدق به درخواست‌های غیر قانونی

شادروان الهیار صالح این روز را چنین به یاد می آورد:

آقای مراد ریگی که در نهضت ملی وکیل سیستان بود و به دکتر مصدق هم ارادت می ورزید. ایشان به اعتبار اینکه یکی از فرزندانش شاگرد من [الهیار صالح] بود با هم دوستی و رفاقت داشتیم و برایم روایت کرد که چند نفر از خوانین بلوچ در زد و خوردهای محلی زندانی شده بودند و [من، مراد ریگی] به هر در زدم که آنها را آزاد کنم موفق نشدم، ناچار به عده ای از سران جبهه ملی از جمله دکتر عبدالله معظمی متوسل شدم و با هم قرار گذاشتیم که شب عید به خانه دکتر مصدق برویم و چون عازم سیستان بودم به عنوان تبریک سال نو و خداحافظی عیدی خود را که همانا آزادی خوانین بلوچ است از دکتر مصدق بخواهم و دیگران هم کمک کنند

تمام مقدمات فراهم شد و ما خدمت آقای دکتر مصدق رسیدیم ولی وقتی تقاضای عیدی کردم ایشان به تصور اینکه تبرکا سکه طلا می خواهم با خنده ای پذیرفتند که به من مرحمت کنند ولی گفتم عیدی من آزادی سران بلوچ است و الحق دکتر معظمی و و سایرین هم مساعدت کردند اما دکتر مصدق با قیافه جدی گفت:

«آقای ریگی من در زندگی عادت نکرده ام به کسی سکه تقلبی بدهم.» همه فهمیدند که مقصودمان برآورده نمی شود در برابر ظرافت طبع آن مرد بزرگ سر تعظیم فرود آوردیم (صالح، ۱۳۶۴: صص ۵۴-۵۵).

شوخ طبعی دکتر مصدق

خاطره دیگر از این قرار است:

رعایا و کشاورزان قریه احمدآباد که همیشه روز عید به دیدن دکتر مصدق می‌رفتند و عیدی می‌گرفتند یکی از رندهای آنها پس از گرفتن سکه خود، عصر همان روز گریم می‌کند و ریش می‌گذارد به تصور اینکه مشغله نخست وزیری دکتر مصدق را به سرافت شناسائی وی نمی اندازد مجددا به منزل او می رود ولی دکتر مصدق که او را می شناسد به روی وی نمی‌آورد تا در موقع خداحافظی با دادن سکه ای دیگر دستی به ریش مصنوعی او می کشد و قدری از آن را می کند و می گوید مخلص ریش آقا هم هستیم! (همان).

دکتر مصدق و معصومه (نوه دکتر محمد مصدق)

از آن پس نخست وزیر به کلی استراحت نمود و شب عید را با خانواده خود گذرانید و در پشت سفره (هفت سین) و در محیط گرم خانوادگی با آن ها مشغول صحبت بود و با معصومه نوه کوچک و زیبا خود بازی می‌کرد، صبح روز عید نخست وزیر به علت کسالت نتوانست در سلام نوروز شرکت کند، از این جهت برای نامه ای مبتنی بر تبریک عید نوروز برای شاه ارسال داشت و ضمنا تاج گل بزرگ و زیبایی به پیشگاه اعلیحضرت تقدیم کرد، با آن که نخست وزیر در رادیو اعلام کرد که در ایام عید از پذیرفتن اشخاص مملور است با اینحال عده‌ای با دکتر مصدق ملاقات کردند و سال نو را با و تبریک گفتند.

.

نوروز وزرا

اغلب وزرا، در ایام نوروز استراحت کرده‌ و بدید و بازدید مشغول بودند ولی مهندس معظمی وزیر پست و تلگراف در این چند روز ‌مرتبا به وزارت خانه می‌رفت و درباره مخابرات تلگرافی و آلفونس و پست در ایام نوروز دستور هایی میداد، در ایام نوروز‌ با آنکه قیمت تلگراف در مقابل شده بود معذالک در حدود ۱۵۰ هزار تلگراف از تهران و شهرستان ها و بالعکس مخابره می‌گردید چهارنفر از وزرا هم به خارج مسافرت کردند،دکتر فاطمی وزیر امور خارجه قرار بود به مازندران برود و چند روز مهمان کشاورز صدر استاندار گیلان باشد ولی گویا با خانواده خود به اصفهان و شیراز رفت مهندس حق‌شناس وزیر راه به بندر پهلوی رفت، لطفی وزیر دادگستری به مازندران مسافرت کرد،کاظمی وزیر دارایی به زیارت آستان قدس رفت، ولی همه آن ها فردا به تهران مراجعت می‌کنند، زیرا قرار است جلسه هیئت دولت فردا شب با حضور دکتر مصدق تشکیل شود (مجله تهران مصور، فروردین ۱۳۳۲).

منبع خردگان

بهترین از سراسر وب

[toppbn]
ارسال یک پاسخ