سقوط صدام
صدام حسین در سال ۱۹۳۷ در خانواده فقیری در روستایی نزدیک شهر تکریت به دنیا آمد. در نوجوانی به بغداد آمد و کمی بعد وارد حزب بعث شد و خیلی زود یکی از فعالان این حزب شد. او در سال ۱۹۵۹ در ترور رئیس جمهور وقت عراق با برخی از افراد حزب همکاری کرد و در این ترور مجروح شد و به مصر رفت.
بعد از مرگ رئیس جمهور به عراق بازگشت و در چندین کودتا و به قدرت رساندن پسرعموی خود به عنوان دیکتاتور، نقش داشت و در نهایت بعد از ۱۱ سال قدرت را از پسرعموی خود گرفته و خودش به عنوان دیکتاتور به مدت ۲۴ سال با ایجاد ترس و وحشت در بین مردم و نادیده گرفتن حقوق بشر مردم کشورش و همچنین قراردادن بیشتر مردم در فقر بر عراق حکومت کرد. در این مدت دست به جنایتهای زیادی از جمله نسل کشی و استفاده از سلاحهای کشتار جمعی در جنگ با ایران زد.
او در سال ۱۹۹۰ طی یک اشتباه محاسباتی به کویت حمله کرد که موجب ناامنی در منطقه و اختلاف با کشورهای عربی منطقه شد و از همه مهمتر این جنگ موجب شکاف در رابطه عراق و آمریکا گردید. در پی این حمله، ایالات متحده در سال ۱۹۹۱ به عراق حمله و ارتش دیکتاتور را وادار به ترک همسایه کوچکتر خود کرد اما نتوانست صدام را از قدرت دور کند.
در طول دهه ۱۹۹۰، صدام با تحریمهای اقتصادی ایالات متحده و حملات هوایی با هدف تخریب توانایی وی در تولید سلاحهای شیمیایی، بیولوژیکی و هستهای روبرو شد. ایالات متحده بار دیگر در مارس ۲۰۰۳ با هدف سرنگونی صدام و رژیم وی به این کشور حمله کرد. صدام بعد از این حمله به مدت ۵ ماه خود را پنهان کرد و در نهایت در روستای تکریت توسط سربازان آمریکایی دستگیر و بعد از محاکمه در مارس ۲۰۰۶ اعدام شد. (۱)
دلایل حمله آمریکا به عراق و فروپاشی دیکتاتوری صدام
صدام حسین با حمله به کویت در دهه ۱۹۹۰ زمینههای فروپاشی دولت خود را فراهم ساخت. در آن زمان دولتهای عربی متحد با عراق و همچنین آمریکا و متحدانش از زیادهخواهی صدام احساس نگرانی میکردند. نگرانی که موجب شد تا آمریکا به عراق حمله و با ایجاد فشار، صدام را مجبور به ترک خاک کویت کند.
بعد از آن کلینتون رئیس جمهور وقت آمریکا، تحریمهای اقتصادی شدیدی بر عراق اعمال کرد و از همان زمان خواستار بازرسی از عراق برای تحویل سلاحهای کشتار جمعی شد که با ممانعت دولت عراق، جامعه جهانی از سیاستهای صدام ناامید شدند و به حمایت از آمریکا پرداختند و همین امر سبب شد در سال ۱۹۹۸ کلینتون دستور بمباران چندین تاسیسات نظامی عراق را صادر کند.
سالها بعد این ممانعتها و همچنین تحریمهای اقتصادی، به آرامی دچار روند فرسایشی شد چون کشورهای همسایه به دنبال بازگشایی تجارت با عراق بودند. اما همچنان آمریکا و متحدان عربیاش، عراق را به خاطر زیادهخواهی، تهدیدی برای منطقه و چاههای نفت خلیج فارس میدانستند. این روند سیاستهای مقابله با عراق تا دولت بوش و ماجرای ۱۱ سپتامبر ادامه داشت. (۲)
بعد از ۱۱ سپتامبر دولت بوش که تحقیر شده بود، احساس کرد که ایالات متحده باید موقعیت خود را به عنوان یک هژمون غیرقابل چالش مجدداً اعلام کند. همانطور که رامسفلد عصر روز ۱۱ سپتامبر بیان کرد: «ما باید جای دیگری را بمباران کنیم تا ثابت کنیم که ما هستیم، بزرگ و نیرومند هستیم و نمیخواهیم در اثر این نوع حملات تحت فشار قرار گیریم.» (۳)
یک سال بعد از واقعه ۱۱ سپتامبر، بوش رئیس جمهور وقت آمریکا، درباره جنگ با عراق سخنرانی میکند و دلایل این جنگ را ارتباط صدام حسین با گروههای تروریستی القاعده، منع گسترش سلاحهای کشتارجمعی در عراق و ایجاد دموکراسی در این کشور اعلام کرد. بعد از آن در کنگره، جنگ با عراق تصویب شد. به گفته محققان این جنگ بیشترین حمایت را در بین مردم آمریکا داشت، حمایتی که بعدها جای خود را به مخالفتهای جدی داد.
چگونگی حمله به عراق
ایالت متحده آمریکا در این جنگ تنها نبود، متحدان اصلی او لهستان و دولت بریتانیا بودند و ۲۹ کشور دیگر هم با فرستادن بخشی از نیروهای نظامی خود به همراهی با نیروهای ائتلاف، در اشغال عراق نقش داشتند. در نهایت ۱۷ مارس ۲۰۰۳ به رئیس جمهور عراق ۴۸ ساعت فرصت دادند تا کشور را ترک کند، هنگامی که صدام از ترک عراق خودداری کرد حمله در ۲۰ مارس از داخل خاک کشور کویت از سمت جنوب عراق آغاز شد.
علیرغم ترسها مبنی بر اینکه ممکن است این حملات موجب از بین بردن پلها و سدها و آتش کشیدن چاههای نفت شود اما با عقب نشینی سریع نیروهای عراقی خسارت اندکی وارد شد. در واقع، تعداد زیادی از سربازان عراقی به سادگی تصمیم گرفتند در برابر پیشروی نیروهای ائتلاف مقاومت نکنند و فقط در شمال عراق گروههای نامنظم حامیان حزب بعث مقاومت کردند که مورد حمله نیروهای انگلیسی قرار گرفتند. نیروهای ائتلاف در مدت کوتاهی توانستد بخش عظیمی از کشور عراق را اشغال کنند.
در این حملات، گروه «پیشمرگه کرد» با نیروهای ائتلاف همراه بودند. در ۹ آوریل مقاومت در بغداد از بین رفت و سربازان آمریکایی کنترل شهر را به دست گرفتند اما جنگ نزدیک به ۹ سال طول کشید؛ یعنی تا روی کار آمدن دولت اوباما. وی اندکی بعد از مراسم تحلیف، دستور بازگشت نیروهای آمریکایی را صادر کرد و در سال ۲۰۱۱ نیروهای خود را از عراق خارج کرد البته که بعد از مدتی نیروهای آمریکایی این بار به طور عمده برای آموزش و پشتیبانی نیروهای امنیتی عراق و شبه نظامیان کرد در نبرد با داعش اعزام شدند؛ داعشی که در خلال این جنگ از دل کشور عراق فرصت خودنمایی یافته بود. اما یک سوال اساسی:
چرا در حالی که سرنگونی صدام حسین نسبتاً سریع بود اما نزدیک به نه سال، نیروهای اشغالگر ائتلاف در خاک این کشور میجنگیدند؟
برنامه ریزی ضعیف پس از حمله، سوء مدیریت ایالات متحده در مورد نیروهای شکست خورده، شورشهای وحشتناک، فوران خشونتهای فرقهای و مسائل جدی خودپسندانه فرقههای مختلف، عدم توانایی در یافتن سلاحهای کشتار جمعی عراقی (همان بهانه اصلی حمله) از جمله عوامل مهم در طولانی شدن این جنگ بود.
جنگی که تریلیون دلار هزینه برداشت و پیامدهای آن همچنان در منطقه، سیاست خارجی و هزاران خانواده عراقی تأثیرات شدیدی گذاشته است. (۴)
تاثیرات حمله سال ۲۰۰۳ آمریکا بر عراق
اگرچه یکی از توجیهات برای این حمله ایجاد دموکراسی در عراق بود اما کارشناسان سیاسی معتقدند جنگها برای تحمیل دموکراسی همواره ناکام هستند و این حمله هرگز در مورد بهتر شدن زندگی برای عراقیها نبود، بلکه تضمین امنیت جهانی برای آمریکا و متحدان آن بود.
این جنگ هزینه های مالی و انسانی زیادی برجای گذاشت و نتوانست آنطور که رهبران نیروهای ائتلاف گفته بودند موجب ساخت عراقی بهتر از زمان صدام حسین شود، بلکه یک ویرانی عظیمی در این کشور باقی گذاشت. (۵)
جدای از ویرانی اقتصادی و ناامنی، یکی دیگر از تاثیرات این جنگ، سرکشیدن فرقه های مختلف در این کشور بود. البته به یقین یکی از مهمترین تاثیرات این حمله تشکیل گروه تروریستی داعش بوده است؛ گروهی که نه تنها خطری برای عراق بلکه خطری برای امنیت منطقه خاورمیانه و جهان است.
نتیجه گیری
برخی از کارشناسان معتقدند ارتش آمریکا تهاجمیتر از آنچه لازم بود به عراق حمله کرده است. آنها میگویند اگر این جنگ برای سرنگونی صدام در همان دهه ۱۹۹۰ بعد از آزادی کویت انجام میشد ممکن بود دنیا از عذاب قابل توجهی نجات یابد و عراق واقعاً شانس بیشتری برای ساختن یک جامعه صلح آمیز و دموکراتیک داشته باشد. (۵)