آموزش و پرورش در دوره قاجار چگونه بود؟
چکیده:
در دوران قاجاریه پس از اینکه آرامش نسبی در زمان پادشاهی فتحعلیشاه و ناصرالدین شاه قاجار برقرار شد، بستری برای تعلیم وتربیت در نظام آموزشی و پیدایش مدارس جدید در دوره ی قاجار آغاز شد. دگرگونی های مهمی در ایران رخ داد که یکی از اینها اقتباس آموزش و پرورش نوین از اروپا وتلاش شاهان، به ویژه شماری از دولت مردان برای گسترش آن درکشور بودند. این رویداد مهم، از نظر صوری با تأسیس دارالفنون در سال ۱۸۵۲ م.آغاز شد، در تاریخ معاصر ایران روی کار آمدن قاجار ازاهمیت ویژه ای برخوردار است. اروپا با پشت سرگذاشتن انقلاب ، صنعتی وارد مرحله تازه ای از دوران تاریخی خود شد .ارتباط ایران با اروپا در این دوره گسترش یافت و این کشور کانون توجه قدرت های استعماری قرارگرفت. روابط بین المللی دراین دوره براساس مصالح سیاسی واقتصادی شکل گرفت وزمام داران قاجاراز این تغییرات بی اطلاع بودند.این امر نتایج غیر قابل جبرانی برای ایران به همراه داشت واوضاع سیاسی ، اجتماعی،نظامی ،تعلیم وتربیت آن تحت تاثیر ای وضعیت بین المللی قرار گرفت. سیاست مداران و روشنفکران وقت برای اصلاح امور کشور دست به تلاش بسیاری زدند، دراین مقاله سعی شدتا با توجه به اهمیت تعلیم وتربیت که نقش عمده ای درانتقال فرهنگی ازنسلی به نسل دیگر را به عهده دارد باتعلیم وتربیت در نظام آموزشی و پیدایش مدارس جدید در دوره ی قاجار آشنا وآن رامورد بررسی قرار داد.
مقدمه :
جامعه ایران در عصر قاجار وارد مرحله جدیدی از تغییر و تحول ساختار سیاسی اجتماعی گردید که با دوران قبل از آن تفاوت چشمگیری داشت با توجه به اهمیت تعلیم وتربیت که نقش عمده انتقال فرهنگی ازنسلی به نسل دیگر را به عهده دارد لازم است که میراث فرهنگی کشور مورد مطالعه قرار بگیردتا بتوان ان را پربارتر نمود.علوم وفنون اموزش و پرورش فرهنگ وتمدن مشترک برای ساخت یک جامعه مترقی ضروری است و هیچ یک ازاین پدیده ها نمیتوانند به تنهایی و بدون کمک یکدیگر به وجود ایندو هریک ساخته ومکمل یکدیگراست چون تعلیم وتربیت رابطه مستقیمی با زندگی فردی و اجتماعی مردم داردبنابراین باید درحیات انان جنبه واقعی وعملی پیدا کنددر واقع تعلیم وتربیت هم یک نوع فلسفه حیاتی است حتی مذهب وادبیات و فلسفه به معنی اعم نیز دارای این منظور و مقصود است که حیات فردی و اجتماعی شخص را پرمایه ترسازد.حفظ گسترش وارزشیابی میراث فرهنگی در ترقی و تحول وتکامل اموزش وپرورش کشور موثرباشد.پس بررسی و مطالعه تعلیم وتربیت درایران باستان می تواند راهنمایی خوبی برای اشنایی با نحوه تعلیم وتربیت در کشوراز گذشته تاکنون باشد. که این تحقیق در نظر دارد تاریخ گذشته آ.پ دردوران باستان (یاعهد قاجاریه) رامورد مطالعه قرار دهد.در این تحقیق سعی شده است که نحوه تعلیم وتربیت در ایران باستان (عهد قاجاریه)رامورد مطالعه قرار دهیم وبرای اشنایی باتاریخ تعلیم وتربیت در کشورمان لزوم چنین تحقیقی احساس می گردد تا با توجه به نکات قوت وضعف تعلیم وتربیت وموانع مورد نظر وعلل ناکار آمدی برخی از سیاست ها را به اختصار مورد مطالعه قرار دهد در گذشته بتوانیم نسبت به اموزش و پرورش در کشور شناختی حاصل نموده وازان بتوانیم در اینده استفاده نماییم
اهمیت و ضرورت مسئله :
درایران باستان منظور عمده تعلیم وتربیت این بودکه کودک راعضومفید جامعه بار آورد ویک فرد می بایستی دانش اندوزی نماید وادب را فرا گیرد تاآنکه صاحب صفات وکردار نیک گردد وبتواند برای اجتماع عضو مفید به شمار آید اولین وابتدایی ترین محل برای آموزش ودانش بطور عام خانه ، پدر ومادر عهده دار این آموزش بودند وتمرکز خانواده مکان آموزشی به خانه ی دوم انتقال پیدا کرد که می توان آن رامحل تدریس گروهی یا مکتبخانه به حساب آورد .
حال باید مورد بررسی قرارگیرد که چگونه واز چه راهی به این امر مهم تعلیم وتربیت پرداخته شود وبا بررسی وچگونگی این مساله وعلت مشکلات روی داده در دوره افشاره وزندیه سرزمین ایران دارای ناامنی داخلی بودوارتباط با خارج از کشور از جنوب وشمال ایران کاهش یافته وزمانیکه دولت قاجار یه بوجود آمد ایران ازنظر اقتصادی وسیاسیدروضع بدی به سرمی برد واولین انسجام ایران به شکل امروزی مدیون آقا محمد خان قاجار بود وهمچنین با رسمیت دادن به دین زرتشت وتکیه آن به جهت تمرکز قدرت ،ضرورت وجود دستگاههای آموزشی دینی راشناخته وبدان گونه که از تواریخ بر می اید درزمان قاجاریه سازمان ها ی تربیتی که عبارت بودند از خانواده ، مدرسه ومدارس ویژه بزرگان وآزمون دانشمندان مورد بررسی قرار گیرد .
روش تحقیق:
این تحقیق در نظر دارد که نحوه تعلیم وتربیت در عهد قاجار را مورد مطالعه و بررسی قرار دهد . عوامل زیادی میتوانند برروی تعلیم وتربیت تاثیر گذارند از جمله عوامل سیاسی و اقتصادی واجتماعی و… ولی بخاطر گستردگی موضوع و به دلیل انکه نوع تحقیق تاریخی می باشد و در گذشته اتفاق افتاده است در این تحقیق به صورت کتابخانه ای سعی شده است نظرات محققین وصاحب نظران عوامل تعلیم وتربیت دردوران ایران باستان (قاجاریه) مورد بررسی قرار داده و به عوامل تاثیر گذار در تعلیم وتربیت این دوران مورد مطالعه قرار گیرد.
سیاسی اجتماعی:
از عوامل مؤثر برای رویآوردن دولت قاجار به ایجاد مدارس جدید میتوان به مواردی زیر اشاره کرد.
۱ . اعزام محصّل به خارج:از این راه بود که دولت قاجار به صورت رسمی، مظاهری از تمدن جدید اروپا را پذیرفته و در فکر ایجاد مدارس به سبک جدید در ایران افتاد ، نخستین مدرسه جدید ایران یعنی دارالفنون در این دوره توسط معلمان اروپائی و ایرانیان فرنگ دیده آغاز به کار کرد که موسس اصلی آن صدراعظم بزرگ عهد ناصری امیر کبیر بود.
در این مدرسه علومی چون : شیمی، طب ، حساب و هندسه، فنون نظامی، ریاضیات، معدنشناسی، زبان فرانسه، آلمانی و غیره تدریس میشد.( بیژن، ۱۳۵۰)
۲ . روزنامهها و گسترش مدارس جدید:در روزگار قاجار روزنامهها سهم بسزایی در بیداری اجتماعی و گسترش مدارس جدید داشتند. از همان آغاز پیدایش روزنامه، یعنی از سال ۱۲۵۳ ق : ۱۸۳۷ م،که نخستین روزنامه را میرزا صالح شیرازی در ایران انتشار داد،
اغلب روزنامهنگاران برای آگاهسازی وگسترش اندیشه وفرهنگ نودرمیان مردم پیوسته تلاش کردند. ( غلامرضا ورهرام،۱۳۶۹، ص۱۰۶).
روزنامههای عهد قاجار، درعرصههای گوناگون اجتماعی، سیاسی، اقتصادی وفرهنگی به روشنگری میپرداختند و بسیاری از آنها ضمن بحث درباره موضوعات مختلف، از لزوم و ضرورت تأسیس مدارس جدید و اهمیت و تأثیر آن در پیشرفت اجتماعی، سخن گفته و از دستاوردهای کشورهای پیشرفته شاهد میآوردند تا انگیزهای برای آگاهی و بیداری مردم باشد.
در برخی موارد روزنامهها ، در مدارس چاپ و توزیع میشد و بیشتر نویسندگان یا مدیران و صاحبان جراید خود مدیر یا معلم و یا ناظم مدرسه بودند.نقش روزنامه ها درگسترش مدارس جدید پر واضح بود وچه بسا پا را فراتر از آن هم مینهادند. درباره روزنامه حبلالمتین گفتهاند: «روزنامه ملی حبلالمتین یکی از پایههای کاخ مشروطیت و عامل مؤثر در پیدایش نهضت آزادیطلبی در ایران است حبلالمتین در تشویق مردم ایران به فرهنگ و تأسیس مدارس جدید تلاش بسیار به کار برد. پس از انقلاب مشروطیت مدارس رشد و گسترش نسبی یافت. این رشد در ولایات و ایالات گوناگون فراز و نشیبهایی داشت و با توجه به اوضاع سیاسی واجتماعی هر منطقه پیوسته در فراز و فرود بود.(زرین کوب:۱۳۵۰)
آموزش در دوران قاجار
در دوران قاجار جنگهای ایران و روس رخ داد که با شکست ایرانیان و از دست رفتن بخشهای زیادی از ایران همراه بود. البته ان شکست دردناک باعث شد که دولتمردان دلسوز و فرهیختگان جامعهٔ آن روز به علت شکست ایرانیان آگاه شوند که همانا بیخبری از دانش و فن آن روزگار بود. از این رو، در سال ۱۲۳۱ هجری قمری، ۵ نفر دانشجو به انگلیس فرستاده شد؛ نخستین چاپخانهٔ سربی در ۱۲۲۷ هجری قمری در تبریز به کار افتاد؛ نخستین روزنامه را میرزا صالح، از دانشجویان فرستاده شده به انگلیس، به نام کاغذ اخبار در ۱۲۵۳ هجری قمری منتشر کرد؛ و نخستین مدرسه به شیوهٔ امروزی با همت میرزا حسن خان رشدیه در ۱۲۵۴ هجری قمری در ارومیه و در سال بعد در تبریز کار خود را آغاز کرد.
در دوران قاجار امکان تحصیل برای زنان بسیار محدود بود. در باور عمومی، باسوادی زنان مخالف اسلام و برای جامعه خطرناک دانسته میشد (بعضی از روحانیون نیز همواره بر این باور تأکید میکردند). باور دیگر این بود که زنان نمیتوانند باسواد شوند و مغز آنان قدرت پذیرش دانش را ندارد. باسوادی زنان ننگ محسوب میشد و بسیاری از زنان باسواد، آن را پنهان میکردند. به دختران از کوچکی ساکت نشستن و تحرک کم، سؤال نکردن و اطاعت کردن از مردان حتی برادر کوچکتر خود آموخته میشد. این الگوی جامعهپذیری تا دورههای بعد نیز ادامه یافت. در اواخر قاجاریه و دوران مشروطه و پس از آن، برخی از فعالان حقوق زنان در آن روزگار بر آن شدند که مدرسههای دخترانه بسازند. البته این امر با مخالفت سنتگرایان مواجه میشد اما تعدادی مدرسه دخترانه ساخته شد.
بنیانگذاری دارالفنون
دارالفنون مرکز آموزشی دانش و فن نوین بود که در سال ۱۲۳۱ هجری شمسی با تلاش میرزا تقیخان امیرکبیر در تهران بنیانگذاری شد. نخستین معلمان این مدرسه، اروپایی و بیشتر اتریشی بودند. نخست صد نفر فراگیر از میان فرزندان اشراف و بزرگان دولتی برای تحصیل در آن انتخاب شدند که در رشتههای نظامی، پزشکی، داروسازی، معدن و مهندسی به تحصیل مشغول شدند. دارالفنون آزمایشگاه فیزیک، شیمی و داروسازی و کارخانهٔ شیشه و بلور و شمعسازی و چاپخانه داشت و فراگیران علاوه بر مطالعهٔ نظری، به فعالیتهای عملی نیز میپرداختند. برای مثال، مسیو کرشیش اتریشی، که معلم توپخانه و ریاضی بود، به کمک دانشجویان خود دستگاه فرستندهٔ تلگراف ساخت که آغازی برای گسترش ارتباط از راه دور در کشور بود.
در دوره قاجار برای ورود به به مکتبخانه ها شرایط خاصی وجود نداشت هرکس ودرهرسطحی می توانست وارد مکتبخانه شود دراین مکتبخانه ها مراحل تحصیل در حقیقت به سه دوره تقسیم می شد .اگرکودک فرزند تاجر وبازاری بود .هدف ازتحصیل او این بودکه قرآن یاد بگیرد وبا خط وانشا آشنایی پیدا کند و خود رابرای نوشتن محاسبات آماده کند تا بعدا ازآن بهره بگیرد.هر گاه کودک از گروه فرو دستان ومحرومان جامعه بود پدر وی علا قه مند بود فرزندش قرآن را ختم کند ویا دست کم بتواند سوره های مخصوص وسوره های کوچک وساده را یاد بگیرد.کسانیکه می خواستند به مراحل عالیتری دست یابند مراحل اول را پشت سر گذاشته ودر پی مراحل بالاتر یاز تحصیل بودند اینه فرزندان امراء،مستوفیان ، دیوانیان ، یا افذاذی که می خواستند روحانی یا مجتهد شوند این افراد وارد مدرسه ها وحوزه های عصر خود می شدند که مطالب درسی آنجا با درسهای مکتبخانه ها متفاوت بود ویا برای ادامه تحصیل در خارج کشور پیش استادان بنام می رفتند.
مکتب داران : آقایان یا خانمهایی بودهاند که اکثراً دانش مختصری داشتهاند و بعضی حتی سواد نوشتن هم نداشتهاند روخوانی قرآن و بعضی از کتب را به خوبی یاد داشتهاند و سطح آگاهی آنان به بعضی از مسایل دینی نسبت به سایر افراد محل بیشتر بوده است و در بین مردم نیز از احترام خاصی برخوردار بودهاند.
در سال (۱۲۹۶ ش / ۱۹۹۷ م) شخصی به نام میرزا جواد برای ایجاد یک دبستان ملی به این قصبه رفت و با تشکیل انجمنی از فرهنک دوستان محل مقرر شد ۲% از عوارضی که گرفته میشد به مخارج این مدرسه اختصاص داده شود. این مبلغ تکافو نکرد و در نتیجه از هر شاگرد مبلغ ۵ قران نیز شهریه اخذ شد. پس از تأسیس مدرسه، میرزا جواد به کرمان بازگشت و با موافقت شیخ یحیی رئیس معارف وقت ، شیخ حسین بهزادی ( شریعتمدار) را که در مدرسه معصومیه کرمان مدرس بود با حقوق ماهانه دویست قران به عنوان مدیر مدرسه به آن قصبه فرستاد و در این هنگام آقای سید باقر روحالامینی (از مکتبداران کوهبنان) هم با حقوق ماهانه هشتاد قران آموزگار این مدرسه شد.
نام شریعتمدار شنیده می شود. و هر گاه درباره او سئوال می شود، هیچکس اطلاعات چندانی از او ندارد. اطلاعاتشان در چند جمله خلاصه می شود
مردی روحانی، روضه خوان و عاقد بود. در اموری که مسئولیت داشت منضبط، سختگیر و بیاغماض بود.
روشهاهای تعلیم وتربیت
۱.مکتب آخوند باجیها: «آخوند باجی» یا «میرزا باجی» یا «ملا باجی» یا «خان باجی» و یا «شاه باجی» به خانم معلمی میگفتند که دانش مختصری داشت وبیشتردر زمینههای دینی بود. وظیفه آنان آموزش کودکان چهارتا هفت ساله بود برخی از اینان واقعاً «عالمه» بودند. امّا برخی دیگر که بیشترین این افراد را تشکیل میدادند، سواد و آگاهیهای در حد آموزش خواندن قرآن داشتند.
چگونگی شروع درس و روش تدریس: هر دانش آموز در بدو ورود به مکتبخانه یکی دو روز آزادبود که با محیط آشنا شود و فرار را بر قرار ترجیح ندهد.پس ازآن، دانشآموز بدون اینکه حروف رابشناسداین سه عبارت را میآموخت؛ البته، از روی شکل عبارت و ریز و درشتی حروف که اینسه، عبارت بودند از: (هوالفتاح العلیم، بسم الله الرحمن الرحیم، ربی یسّر ولا تعسر)
۲ . مکتب خانههای عمومی: مکتب خانهها، در دوره قاجار در اکثر شهرها و در برخی از روستاها دایر بود. این مکتب خانهها در حقیقت، مقطع پس از مکتب خانههای آخوندباجیها بود. ولی لزومی نداشت که حتماً کسانی که وارد مکتب خانه می شوند نخست دوره ی آخوند باجیها را گذرانده باشند.وهرکس با هر میزان دانشی که داشت می توانست مکتبی دایرومکتبداری کند.
۳ . مکتب خانههای خصوصی:کودکان اعیان و اشراف و روحانیون درجه اول به مکتب نمی رفتند. زیرا معلم سرخانه داشتند که ان هم به دوصورت بود.
۱-هرروز ساعت معینی درخانه حاضر می شدندوبه آنموزش آنان می پرداختند.
۲-یا اینکه دربیرونی منزل آنان مسکن می گزیدند ودر آن محل هم آموزش می دادند وهم زندگی میکردند.
برنامههای آموزشی این مدارس از نظر موارد درسی و مطالب آموزشی فرقی با مکتب خانههای عمومی نداشت و مطالب و کتاب های یکسانی داشتند، فقط میتوان گفت که کیفیت آن با مکتب خانههای عمومی فرق میکرد.مکتب خانهها گرچه از قرنها پیش از دوره قاجاریه فعالیت داشتند. اما آنچه در این دوره ، به نام مکتب یا مکتب خانه عمل میکرد مورد انتقاد بسیاری از صاحبنظران و فرهنگ دوستان و آزادیخواهان قرار گرفت و به دنبال همین انتقادها بود که فکر ایجاد مدارس جدید در اذهان برخی از روشنفکران و فرهنگپژوهان جوانه زد.
اهداف تعلیم وتربیت:
هدف از تعلیم: آموزش روخوانی قرآن و بعضی از کتب مانند گلستان سعدی، نصاب الصبیان، معراجنامه، مختارنامه، و حتی کُتبی مانند امیر ارسلان نامدار و غیره ، و تعلیم نماز و مسائل مربوط به آن . بطوریکه دانشآموز پس از دو سه سال که دراین مکتبخانهها درس میخوانده، هم روخوانی قرآن را یاد میگرفته و هم بعضی از مسایلمذهبی را ، وتا حدودی نیز سواد خواندن میآموخته است.( حکمت:ص۱۳۵۰)
مهمترین هدف تعلیم وتربیت ازدیدگاه اسلام پرستش خداوند یگانه است.سوره حمد(ایاک نعبد و ایاک نستعین):خداوندا تنها تورا می پرستم وتنها ازتویاری می جویم ودرقران سوره زاریات ایه ۵۶ امده است:ما شمارا افریدیم برای اینکه عبادت کنید.پس هدف تعلیم وتربیت در اسلام عبادت خداوند یگانه است.
الف:نقش معلمین در تعلیم وتربیت: انتقال دانش و میراث فرهنگی در رابطه با اهداف تعلیم وتربیت می باشد.
ب: ویژگی های فراگیران : فراگیران بایستی باتوجه به امادگی های لازم و اهداف مورد نظر به طرف نیکی حرکت کنند هرکسی به حد توان خود قدم درراه خیر بردارد.
ج:اهمیت دانش وتوام ساختن علم وعمل:اهمیت علم(نظری یا عملی)دراسلام توصیه شده انچه را که می اموزند بدان عمل کنندتا خداوند شما رامورد لطف قرار دهد.
نقش سیستم طبقاتی برروی تعلیم وتربیت در عهد قاجاریه از اهمیت به سزایی برخوردار بودزیرا تعلیم و تربیت در انحصار طبقات خاص جامعه بوده است. پس در نظام اسلامی تعلیم وتربیت همگانی بوده وبرای هر مرد وزن واجب است که علم را بیاموزد.
مکان وسرزمین تعلیم وتربیت
خانقاه نیز یکی از مراکز تعلیم و تربیت کوهبنان بودهاست. ساختمان مخروبهای در وسط پارک برهانالدِینِ فعلی در دامنه کوه از زمانهای گذشته باقی مانده است که در بین اهل محل به «خانقاه شیخ ابوسعید» مشهور است. کوه و چشمه نزدیک به آن نیز به کوه و چشمه خانقاه مشهورند. (تاریخ کرمان،ص۴۵۳)
واژه مکتب خود اسم مکان است و احتیاج به الحاق «خانه» ندارد ولی در زبان فارسی این نوع کلمات مستعمل است (فرهنگ معین). مکتب خانه یا مکتب به این معانی آمده است: جای کتاب خواندن، جایی که در آن نوشتن آموزند، دفتر خانه، جایی که درآن کودکان را تعلیم میکنند ونوشتن وجز آن می آموزانند و سبق می دهند، دبیرستان، کتاب، دبستان، مدرسه، مجموعه اندیشه ها و افکار، مجموع هنرمندان یک ملتیا شهر… در اینجا منظور ما از مکتبخانه مکانی است که در آنجا باروش خاص به کودکان آموزش میدادهاند.
۱) محل مکتبخانهها:خانههای خشت و گلی که حیاطش را باغ یا باغچهای تشکیل میداده و نقشه ساختمانی آن مانند سایر خانهها از یک صفه و چند اتاق که همگی در یک ردیف ساخته شده بودند و صفه در وسط بوده است و احیاناً یک راهروسرپوشیده باریک بین صفه و اتاق داشته است . که به اصطلاح محلی ، به آن «باریکه» میگفتند. این خانهها در اصل خانه شخصی و مسکونی مکتبداران بوده که به این امر هم اختصاص مییافته است.
نتیجه گیری
عصر قاجار یکی از برهه های مهم تاریخ ایران به شمار می رود. در این دوره چالش بین سنت و مدرنیسم درایران آغاز شد واوج آن درانقلاب مشروطیت به ظهور رسید.پیدایش وگسترش مدارس جدید نتیجه ی دوعامل عمده ی داخلی وخارجی بود ضرورتها ونیاز های داخلی جامعه ی روزگار قاجار سبب شد که برای رهایی از عقب ماندگی وچار ه اندیشیده شود و بنیاد نظام کهنه ی آموزشی درهم فو ریزد . این وضع مصادف بود با تحولات شگفت انگیز قرن ۱۹درعرصه ی گوناگون علمی وفنی به دنبال این تحولات بود.که برخی از مصلحان و اندیشه گران بر ان شدند تا برای جبران عقب ماندگی اجتماعی فرهنگی و اموزشی به غرب و دستاوردهای نوین انان متوسل شوند این رویکرد زمانی بود که استعمارگران غربی می کوشیدند تا سیطره ی نفوذ وتسلط خویش را در سر تا سر جهان ان روزگار گسترش دهند .تعداد محصلان اعزامی به خارج از کشور و نیز کسانی که شخصا به ان دیار رفتند در مقایسه با نیازهای ایران به نیروی انسانی اگاه ماهر در ان روزگار بسیار کم بود .محتوای درسی برخی از مدارس حاوی مطالب سیاسی واجتماعی بود که منعکس کننده ی اوضاع اجتماعی وسیاسی ان روزگار بود. تحول دیگری که در عر صه ی آ.پ رخ داد تغیر شیوه و روش تدریس بود حاج میرزا حسن رشدیه برای نخستین بار تحولی در روش تدریس بوجود اورد و سد عظیم و مانع بزرگ اموزشی را از میان برداشت.
منابع ومآخذ
۱-احمدی خراسانی، نوشین،مجموعه آراء ودیدگاههای فمینیستی،نسرتوسعه ،۱۳۷۸
۲-امینی،علیرضا،آشتیانی اقبال،پیرنیا حسن (مشیرالدوله) تهران، صدای معاضر اول ،۱۳۸۷٫
۳-امینی، علیرضا/ شیرازی، ابولحسن ،تحولات اجتماعی سیاسی ایران ، نشرقوموس،چاپ اول،۱۳۸۲٫
۴-کسروی ،احمد،تاریخ مشروطه ایران،تهران،انتشارات امیر کبیر،جلد اول،۱۳۵۹٫
۵-یغمائی،اقبال،مدرسه دارالفنون ،انتشارات سرو،۱۳۷۶،ص ۱۲۷٫
۶-ملک زاده، مهدی ،تاریخ انقلاب مشروطیت ایران ،جلد ۴تهران ، علمی،۱۳۷۱،ص۲۱۸
۷-معاصر،حسن،تاریخ استقرار مشروطیت درایران،تهران،انتشارات ابن سینا،جلد دوم،۱۳۵۳
گردآوری و نگارش :سرای تاریخ