رقص و پایکوبی در دوره قاجار
در میهمانی ها مردان و پسران بی ریش که لباس زنانه بر تن می کردند، با حرکات قبیح مردم را خوشحال می کردند. خواننده ها و نوازنده ها غالباً از زمره مردمی بودند که احکام دینی و رسوم عرفی را جدی نگرفته و منع شراب و سایر منکرات را به هیچ می شمردند و به همین جهت مردم آنها را در زمره افراد هرزه حساب می کردند. در عروسی های دوره قاجاریه شروع به حرکات موزون کرده و آواز خوانان اشعاری را می خواندند که مضامین آنها اغلب ناشایسته و دور از ادب بود.
«مولتیکف» در سفرنامه خود شرحی درباره دوره محمدشاه نوشته است. او می نویسد: «در مجلس، حرکات بسیار عجیبی انجام می شد به همراه موسیقی ناموزونی. این افراد دو پسر دوازده سیزده ساله ای بودند که لباس زیر به تن کرده و پاچین های بلند و گیسوان دراز داشتند. در دست آنها قاشقک های مسین بود. حرکات آرام و سنگین آنها گاه گاه به طور غیر قابل تحملی سریع و وحشی می شد.»
در دربار ناصرالدین شاه نیز موسیقی رواج داشته است. ناصرالدین شاه در نامه ای به معیرالممالک از فردی نام می برد که با لباس مخصوص عالی باید احضار شود. «اوژن فلاندن» در کتاب خود از این دوره یاد کرده و می نویسد: آهنگ های موسیقی و حرکت های موزون ادامه داشت. ابتدا یک زن و پس از اندک مدت، زنی دیگر به او ملحق می شد. در انگشتان آنها زنگ های کوچک و قاشقک ها به صدا در می آمد که با آلات موسیقی همنوا بود.
معیرالممالک می نویسد: «در اواخر دوره ناصرالدین شاه دو دسته مطرب بودند که یکی را دسته کورها و دیگری را دسته مومن می نامیدند. دسته کورها مرکب بود از چهار مرد و دو زن و رئیس آنها کریم نام داشت و تار و کمانچه می زد. سه مرد دیگر یکی ضرب می گرفت و دو تن دف می زدند. دخترش کمانچه می کشید و زن دیگر هم می خواند. در دسته مومن، خود مومن دایره می زد و در علم موسیقی و در دست خواندن تبحر داشت. یکی از دخترانش ارگ دستی می نواخت و دیگری می چرخید و شادمانی می کرد و مادرشان هم ضرب می گرفت. در دوره مظفرالدین شاه نیز دسته هایی از زنان شهرت بسیار داشتند. این زنان با انواع لباس هایی که بسیار زیبا دوخته شده بود و به طرزی مخصوص یراق دوزی شده بودند، حرکات متنوع انجام می دادند. این گروه ها به دربار دعوت می شدند و به همین مناسبت تجمل مخصوصی داشتند.
با توجه به مطالب فوق و آثار موجود از دوره قاجار چنین برمی آید که به واسطه تمایل شاهان قاجار و گسترش مناسبات فرهنگی، تجاری و سیاسی بین کشورهای مختلف و خصوصاً اروپایی با ایران آن عصر، شادمانی در اشکال گوناگون در جامعه آن روزو خصوصاً در دربار شاهان وجود داشه و البته نوع بهره برداری از آن با توجه به گرایش دربار قاجاریه کمتر واجد جنبه های هنری و اخلاقی بوده است.
در اواخر دوران قاجار و انقلاب مشروطیت و بیدای تفکرات اسلام خواهی مردم، این پدیده گرمی و رونق خود را از دست داد ولی در دوران پهلوی مجددا بر رونق این محافل افزوده شد و با برنامه هایی که رضا خان برای فرهنگ این مرز و بوم در سر می پروراند و نهایتاً طرح کشف حجاب خود را به اجرا گذاشت، عملا زمینه را برای رواج بیش از پیش این پدیده به شکل رسمی عمومی آن فراهم ساخت. ارائه این پدیده در دوران پهلوی دوم نیز با سرعت و شدت بیشتری به اوج رسید.
با پیروزی انقلاب اسلامی ایران و توجه عمومی به ارزش های والای مکتب اسلام، این پدیده مبتذل از جامعه رخ بربست و استفاده از آن به محافل غیر رسمی و مخفی و یا طبقات خاصی از اجتماع محدود گردید و بدین ترتیب رسمیت خویش را از دست داد.