از مراسم تشییع تا اسناد اموال و بدهکاری‌های مهدعلیا!

«…نواب مستطاب والا شاهزاده اعتضادالسلطنه با این اشخاص و اسباب همراه خواهند بود. سه روز بعد از ورود موکب همایون (آمده شاه) به طهران، نعش (مهدعلیا) را حرکت می‌دهند. اعلی‌حضرت شاهنشاهی روحنا فداه، در مسجد شاه، هنگام حرکت نعش تشریف‌فرما می‌شوند و سرکار مستطاب والا نایب‌السلطنه و شاهزادگان و علمای گرام و آقایان قاجار و سایر همه حاضر می‌شوند و تا زاویه مقدسه حرم حضرت عبدالعظیم (ع) همراه خواهند بود و وزیر دارالخلافه و کدخدایان شهر اسباب لازمه را فراهم خواهند آورد…». رجال دربار قاجار عهد ناصری بعد از مرگ مهدعلیا مادر ناصرالدین شاه که خود در این زمان در سفر اروپا بود، دستورالعمل حمل و نقل جسد مهدعلیا به حرم حضرت معصومه (س) را تا آمدن شاه از سفر صادر کرده و از تمام رجال و درباریان و وابستگان دعوت کرده که در این مراسم با شکوه شرکت کنند.

نفوذ مادر تا پایان عمر!
مادر قدرتمند و سیاستمدار ناصرالدین شاه که بعد از قتل امیرکبیر و روی کار آمدن میرزا آقاخان نوری که به سفارش و خواهش خود مهدعلیا به روی کار آمده بود و دیگر با خیال راحت مانند گذشته در امور سیاسی مداخله می‌کرد، تا پایان عمر نفوذ و قدرتش در دستگاه دولت و دربار کم و بیش ادامه داشت، تا اینکه در سال ۱۲۹۰ ه.ق در حالی که ناصرالدین شاه در سفر فرنگ بود در سن ۷۰ سالگی در تهران درگذشت.

جنازه؛ امانت در مسجد جامع
زمانی که مهدعلیا فوت می‌کند جنازه آن مرحومه را در شبستان مسجد جامع سلطانی (مسجد شاه) به طور امانت تا آمدن شاه از سفر فرنگ نگه می‌دارند. ناصرالدین شاه که از این قضیه به هیچ وجه آگاهی نداشت بعد از شنیدن خبر بی‌نهایت متأثر شده و روز پنجشنبه دهم شعبان با حالت عزا به محل امانت جنازه می‌رود. ناصرالدین شاه متجاوز از یک ساعت بر جنازه مادرش گریه می‌کند و سپس دستور می‌دهد که جنازه وی را با کمال عزت و جلال به حرم حضرت معصومه (ع) در قم حمل نموده و در مقبره محمد شاه قاجار (همسر مهدعلیا) دفن کنند.

همراهی ریش‌ سفیدان تا دفن!
در ادامه نامه دستورالعمل‌هایی که رجال دربار برای برپایی مراسم تشییع پیکر مهدعلیا داده بودند، تعدادی را مأمور همراهی جنازه تا رسیدن به محل دفن می‌کنند به این شرح: «…به موجب تفصیل، به اتفاق نواب شاهزاده اعتضادالسلطنه، با نعش تا قم می‌روند و نعش را در مقبره و بقعه شاهنشاه مبرور طاب ثراه(محمد شاه قاجار) دفن خواهند کرد و جزئی بنایی و تعمیری که لازم باشد خواهند کرد. نواب اعتضادالسلطنه رئیس همراهان خواهند بود. ریش سفیدان قاجاره همراه بروند».

گیس سفید و کنیز شش نفر!
اسامی و تعداد هر کدام از این اشخاص همراه بر شرح وظایفشان بسیار جالب و خواندنی است: «غلام پیشخدمت و غلام هفت نفر، آغایان حرم‌خانه مبارکه دو نفر، گیس سفید و کنیز شش نفر، قهوه‌چی با اسباب و قلیان هفت نفر، آبدار به انضمام اسباب چای و اسباب نهار، کارخانه و عملجات، تخت روان‌چی، کالسکه به جهت خدام حرم دو دستگاه، قاری چهار نفر، شاطر دو نفر…» و در ادامه از همراه کردن چادر و سراپرده و دیگر وسایل مورد نیاز نام برده و دستور داده می‌شود که مواجب(دستمزد) هر کدام دقیق حساب و پرداخت شود.

مواجب از ۱۲۳ تومان تا ۵۰۰ تومان
دستمزد و مواجب تعدادی از این اشخاص همراه در یکی از نامه‌ها به ثبت رسیده است با این عناوین: «… مواجب و حق‌القراء و پیشخدمت و قهوه‌چی و فراش مقبره مرحومه مهدعلیا طاب ثراه، به تاریخ ماه رمضان ۱۲۹۰ه.قمری (۱۲۳ تومان)، قاری چهار نفر (نفری ۱۲ تومان ۴۸ تومان) پیشخدمت یک نفر (۲۰ تومان)، قهوه‌چی یک نفر (۱۵ تومان) فراش و چراغچی دو نفر، هر یک ۱۵ تومان، انعام فراش و غلام و عمله قاطرخانه و شترخانه و شاطر و غیره حدود (۵۰۰ تومان) که البته این مورد آخر علی‌الحساب در نظر گرفته شده است.

پخت دوازده خروار برنج!
جالب است در میان ذکر این مخارج و انعام و مواجب، حق مستمندان و فقرا و مساکین در شهر قم و مسیر راه فراموش نشده است که مبلغ ۵۰۰ تومان را در نظر گرفته‌اند، همین‌طور به جهت مخارج سه روزه تعزیه‌دار دستور داده شده که باید دوازده خروار برنج پخت شود و مبالغ و هدایایی هم برای متولی حرم عبدالعظیم، نایب الحکومه قم و پیشکارش و حتی کلیددار و سرکشیک هم تعیین شده است.

وسایل همراه جنازه مهدعلیا!
در کنار این موارد اسناد دیگری هم وجود دارد که به وسایل همراه جنازه مهدعلیا به قم اشاره کرده و از آنها نام برده شده است که این وسایل شامل اسباب چراغ، چهل چراغ (چهار دستگاه)، گلدان بزرگ (دو عدد)، کاسه بشقاب چینی (چهار دست)، فنجان نعلبکی، قاشق چایی، طشتک سماور، سینی زیر فنجان نعلبکی، قوری نقره، سفره چرمی، هاون برنجی، سرقلیان طلا، آفتابه لگن، فرش، پرده و…است که هر کدام به تعدادی مشخص همراه جنازه به قم فرستاده شده بود.

گزارش روزنامه ایران از مراسم!
روزنامه ایران در تاریخ سه‌شنبه ۱۳ شعبان ۱۲۹۰ه.قمری گزارش کاملی از مراسم تشییع مهدعلیا منتشر کرده است به این صورت: «چون هنگامی که مرحومه مغفوره مهدعلیا والده معظمه اعلی حضرت اقدس همایون شاهنشاهی خلدالله ملک و دولته به رحمت ایزدی پیوست، موکب همایونی خسروانی تشریف‌فرمای ساحات فرنگستان بود (شاه در سفر اروپا بود)، امنای دارالخلافه، بعد از ادای مراسم تعزیت، بر وجه شایسته، نعش آن مرحومه را در شبستان مسجد جامع سلطانی (مسجد شاه، مسجد امام خمینی) به طور امانت نهادند تا موکب همایون مراجعت کند (از فرنگ باز گردد)…».

با خبر شدن شاه از مرگ مادر
این روزنامه در ادامه به شرح چگونگی باخبر شدن شاه از مرگ مادر می‌پردازد که چقدر متأثر و محزون شده است و با وجود ورودش به ایران اجازه هیچ جشن و پایکوبی و چراغانی و آتشبازی را نمی‌دهد و در عصر روز سوم با حالتی غمگین راهی مسجد می‌شود که جمعی از علما و مجتهدین تهران به همراه نایب‌السلطنه کامران میراز و سایر شاهزادگان و وزیران و…آنهم با لباسی ساده به جهت سوگواری و برپایی عزاداری در آنجا حاضر بودند. و در آخر بعد از تشریفات بسیار به دستور ناصرالدین شاه جنازه را به قم نزد مقبره محمد شاه پدرش برده و در آنجا دفن کردند.

برپایی جشن و آتشبازی بعد از عزا!
جالب است بدانیم در این گزارش آمده است که بعد از پایان رسم عزا، روز بعدش به دستور شاه اهالی تهران که منتظر هم بودند به جشن و عیش پرداخته و سه شب متوالی در بازارها و کوچه‌ها و خانه‌ها چراغانی بود و حتی در اکثر مناطق شهر در خیابان‌های ارگ و شمس‌العماره که از طرف دولت مشخص شده بود، مراسم آتشبازی برگزار می‌شود، البته بنا به گفته استاد عبدالحسین نوایی، این جشن به مناسبت نیمه شعبان بوده است و مردم خواستار برگزاری مراسم بوده و شاه هم به خواسته مردم توجه کرده و اجازه جشن و سرور داده و در حقیقت مردم را از عزا درآورده است.

اسنادی مهم بعد از مرگ مهدعلیا!
اسناد جالب و قابل اهمیتی در کنار نامه‌های شخصی مربوط به مهدعلیا در تاریخ برجای مانده که توسط استاد عبدالحسین نوایی گردآوری و در کتاب «مهدعلیا به روایت اسناد» به چاپ رسیده است. تمام این اسناد روایتی از چگونگی وضعیت اموال و دارایی‌های مهدعلیا بعد از مرگش دارد که نشان از بعضی از اقدامات خیرخواهانه و موقوفات مهدعلیا دارد، البته در کنار این اسناد به صورت مفصل اسناد مربوط به آمار تمام اموال منقول و غیر منقول و ماترک مهدعلیا با قیمت‌های آن نیز آمده است، به همراه چندین نامه که صحبت از قروض و بدهی‌های مادر شاه و پرداخت آن به اشخاصی دارد که خودشان ادعای طلبکاری کرده‌اند.

طلب زنان دلاله از مادر شاه!
در یکی از نامه‌ها درباره بدهی مهدعلیا خطاب به ناصرالدین شاه اینچنین آمده است: «قربان خاک پای جواهر آسای مبارکت شویم…چند نفر زن دلاله در مقام ادعای طلب از مرحومه مغفوره مهدعلیا…». یا در جای دیگر با این فهرست صورت مطالباتی که بر ذمه مهدعلیا بوده، ثبت شده است: «حاجی محمد رضای تاجر چهار هزار و پانصد و پنجاه تومان، طلب حاجی ابوالفتح تاجر پنج هزار تومان…، مروارید یهودیه (شخصی یهود) یک هزار و هشتاد و دو تومان و دو هزار و پانصد دینار، و…».

قمر سلطان طلبکار!
در ادامه این سند به نام و علت طلبکاری یک زن از مهدعلیا اشاره کرده است: «… شاهزاده قمر خانم از بابت قیمت مروارید که به جهت پرده درهای شاه نجف خریداری شده سیصد تومان». این زن قمر سلطان ماه تابان ملقب به قمرالسلطنه همسر میرزا حسین خان مشیرالدوله بوده است، در ادامه نیز به مواجب شش ماهه خدام آستان و کلفت‌های اندرون و باغبان‌ها و حمامی به مبلغ یک هزار و پانصد و بیست و دو تومان و دو هزار و پانصد دینار اشاره شده است.

تهیه و نصب سنگ قبر
در کنار این مجموعه چند نامه نیز مربوط به پیگیری‌های تهیه و نصب سنگ قبر و همچنین مواجب و انعام خدام مقبره مهدعلیا است: «فدایت شوم…در بابا سنگ مقبره مرحومه مهدعلیا طلاب‌الله ثراها، چون سعی و اهتمام جناب عالی را دیدم، فرستادم میرزا علی‌اکبر حجار و حاجی محمدعلی پدر مشارالیه را آوردند…». آن‌طور که از این نامه می‌توان فهمید چند نفر حجار را برای تهیه سنگ مناسب برای قبر مهدعلیا انتخاب می‌کنند که سر قیمت سنگ دچار مشکل شده و این نامه برای حل این مسأله نوشته شده است که هر چه زودتر این کار انجام شود و سنگ قبر نصب گردد.

آرام گرفتن در مقبره شوهر!
ملک جهان که مهدعلیای دربار ناصرالدین شاه بود با تمام جاه و مقام و قدرت و حشمت در آخر در کنار قبر مردی که همیشه از وی رنجیده بود به خاک سپرده شد. زندگی مهدعلیا در کنار نقش وی در قتل امیرکبیر ایران، سراسر همراه با اتفاقات و وقایع مهمی بود که دانستن و مطالعه منصفانه آنها تأثیر مهمی در شناخت هر چه دقیق‌تر شخصیت این زن از جهات مختلف دارد و حتی مرگ وی نیز به دور از آغاز جریان‌های تازه‌ای در دربار شاه ناصری نبوده است.

پایان جریان نهفته مادر سالاری!
شاید بنا به نظر نویسنده مقاله‌ای که تحت عنوان «مهدعلیا» در شماره ۶۹ ماهنامه بهارستان منتشر شده است:« مرگ مهدعلیا به تاریخ ۱۲۹۰ ق نقطه عطفی در زندگی ناصرالدین شاه بود، چون شاه را از مخمصه رابطه بغرنج با مادری سلطه جو آزاد ساخت. هیچ زنی در دوران قاجاریه مانند او در پی کسب قدرت نبود، او زنی زبردست و سیاس با استعداد سیاسی، شخصیت بسیار قوی و غرور خانوادگی و بهتر از هر کسی معرف جریان نهفته مادرسالاری در میان اشراف قاجار بود».

منبع مجله ایران بانو

بهترین از سراسر وب

[toppbn]
1 نظر
  1. شهرام میرزاوند نشریه اگاهی می گوید

    ادم زمانی گه تاریخ را میخواندانگار چند روز پیش بوده تاریخ بسیار درس مهمی است کسی که تاریخ کشور خود را نداند مخصوصا تاریخ عصر خود را نه میتواند سیاست مدار خوبی باشد نه اقتصاد دان خوبی به نظر بنده تاریخ باید از رشته های پر طرفدار باشد که چنین نیست این از ضعف سواد است باید بگویم من تاریخ رشتم نیست باتشکر

ارسال یک پاسخ