سرانجام آخرین «مهدعلیا» قاجار!
زنی پر رنگ در تاریخ قاجار
«…روی سرش یک شال انداخته بود که در زیر چانه به وسیله سنجاقی به هم متصل میشد و روی این شال، رشتههایی از مروارید درشت و قطعاتی از الماس نصب شده بود. موهایش را در قسمت پشت سر، جمع کرده و از زیر شال بیرون انداخته بود. چند النگوی بسیار قشنگ به دستها و چند گلوبند قیمتی بر گردن داشت. «مهدعلیا» کفشی به پا نداشت ولی پاهایش را یک جفت جوراب اعلای کشمیری پوشانده بود. کف و نوک انگشتان دستش را با حنا قرمز کرده و لبه داخلی پلک چشمهایش را سرمه مالیده بود. قطر ابروهایش را دو برابر کرده بود و گونههایش کاملاً سرخ شده بود…». این جملات توصیف یکی از زنان فرنگی از مادر ناصرالدین شاه است، مادری که برای به سلطنت رساندن فرزندش تمام سعی و تلاش و حیلههای جسورانه خود را به کار برد و در نهایت پسرش را شاه ایران و خود را «مهدعلیا»ی تاریخ قاجار کرد.
در تمام تاریخ قاجار عصر ناصری نقش
پر رنگ مهدعلیا در بسیاری از وقایع آن دوره کاملاً مشهود است. بیشتر مورخین در نوشتههای خود، وی را زنی مقتدر، حیلهگر، قدرتطلب و سیاستمدار معرفی کردهاند، آنچه جدای از این قضاوتها که گاه همراه با بیانصافی است باید در نظر داشت نقش مهم و تأثیرگذار مهدعلیا در تاریخ ایران است، از حکومت چهل روزه این زن بر ایران تا آمدن ناصرالدین شاه از تبریز گرفته، تا نقش وی در قتل امیرکبیر و اتفاقاتی که با خود به همراه داشت.
بانویی پرمایه و با کفایت!
ملک جهان که بعد از مادر شاه ایران شدن، ملقب به «مهدعلیا» شد، در تمام دوران زندگی ۷۰ ساله خود در حاشیه دربار و اندرونی نقش خود را بهعنوان زنی مقتدر در امور مختلف بخوبی ایفا میکرد. ملک جهان از همان جوانی سواد خواندن و نوشتن را بخوبی آموخته بود و خط زیبایی داشت. ادبیات فارسی را خوب آموخته بود و حتی شعر میگفت. دوستعلیخان معیرالممالک، نوه ناصرالدین شاه، درباره این زن مینویسد: «نامش جهان بود و پس از آنکه پسرش شاه شد او را مهدعلیا نامیدند. به صورت، زیبا نبود ولی از موهبات معنوی بهرهای بسزا داشت. بانویی پرمایه و باکفایت بود…».
تعاریف نوه از مادربزرگ!
دوستعلیخان معیرالممالک در ادامه درباره مهدعلیا مینویسد: «… ادبیات فارسی و قواعد زبان عربی را نیک میدانست و خط درشت و ریز، هر دو را خوب مینوشت. به مطالعه تاریخ و دیوان اشعار شعرا رغبتی وافر داشت و کتابخانه خصوصی او را، این دو نوع کتاب تشکیل میداد. گاهِ سخن، شیرینگفتار و بهوقت محاوره، حاضر جواب بود. امثال و حکایات و اشعار بسیار، از بر داشت و ضمن گفتوگو، آنها را در جای خود بهکار میبرد…».
نقش مادر در امور مملکت!
تمام نامههایی که از مهدعلیا به جای مانده و در این مجموعه گزارشها مفصل به آنها پرداخته شد، نشان از شخصیت تأثیرگذار این زن در عرصههای مختلف از جمله سیاست داشته است، تا جایی که حرف و نظر وی نزد پسرش بیتأثیر نبوده و حتی در تصمیمگیریهای شاه ایران در امور مملکت نقش داشته است. ملک جهان به توصیف منابع فرنگی زنی بیمحابا و مدبر با عقاید سیاسی استوار بود. وی میهمانیهای بزرگی میگرفت و میهمانان خارجی و داخلی را دعوت میکرد.
تسلط به زبان فرنگی
مونسالدوله ندیمه دربار ناصری دربار مهدعلیا نوشته است: «مهدعلیا زنی با ذوق و کمال بود. خط خوبی هم داشت و گلدوزی و نقاشی هم میکرد.» اما در کنار این هنرها مهمتر از همه تسلط وی به زبان خارجی بود و تا حدودی میتوانست به فرانسه صحبت کند، خصلتی که کمتر زنی در آن زمان بهرهای از آن داشت. تسلط به زبان فرنگی را مهدعلیا مدیون همنشینی با همان زن معروف مادام عباس گلساز بود. زنی فرانسوی که همراه شوهرش به تهران آمد تا گلسازی را به زنان ایرانی یاد بدهد، اما در تبریز از معاشران نزدیک مهدعلیا شد و تا پایان مرگ همراه و همنشین او بود.
خوشبختترین زن عالم!
«ماری شیل» از جمله زنان فرنگی و همسر وزیر مختار انگلیس که در دوران سلطنت ناصرالدین شاه با مهدعلیا دیدار داشت، ملک جهان را زنی زیبا و باهوش توصیف میکند که علاوه بر اداره امور اندرون شاه در امور مملکتی نیز دخالت میکرده است. در دیدار کوتاهی که این زن با مهدعلیا داشته است از او درباره زندگی ملکه انگلستان ویکتوریا سؤال میکند و آنطور که همسر سفیر انگلستان نوشته به او گفته است که به نظرش ملکه خوشبختترین زن عالم است.
کنجکاوی درباره زندگی ملکه انگلستان!
«لیدی شل» این سؤال و جوابهایش بین مهدعلیا و خود را اینطور تعریف کرده است که: «…مادر شاه از من سؤالات متعددی درباره ملکه انگلیس نمود و از جمله میخواست بداند که او چگونه لباس میپوشد و چند پسر دارد. میگفت که بهنظرش آدمی خوشبختتر از علیاحضرت ملکه انگلیس در دنیا وجود ندارد چون خانوادهای صمیمی، شوهری فداکار و قدرتی فراوان دارد. او از من خواست که چگونگی انجام مراسم و تشریفات پذیرایی در انگلستان را برایش توصیف کنم و تصویری از ملکه را به او نشان دهم، ولی من از اینکه تصویری از ملکه را به همراه نداشتم خیلی متأسف شدم. مادر شاه در ضمن در مورد وضع تئاتر در انگلستان نیز خیلی کنجکاوی میکرد».
سن واقعی مادر شاه ۴۰ سال!
همسر وزیر مختار انگلیس در تهران در کتاب خاطرات خود از مهدعلیا و دیداری که با وی داشته است به غیر از توصیف از رخت و لباس و زندگی این زن معتقد بود: «مادر شاه زن زیبایی است که به زحمت سی ساله بهنظر میرسد، در حالی که سن واقعی او باید لااقل چهل سال باشد. او خیلی باهوش است و در اغلب کارهای مملکتی دخالت میکند». و سپس درباره لباس مهدعلیا مینویسد: «مادر شاه، لباس مجللی دربرداشت. شلیته زربفتی پوشیده بود. این شلیتههای ایرانی، خیلی گشاد هستند که هر لنگهشان حتی از دامنهای اروپایی نیزفراختر است و چون هنوز دامن فنری برای زنان ایرانی ناشناخته مانده، لذا زنهای شیکپوش، معمولاً ده یازده شلیته به پا میکنند و آنها را در بالا با بند قیطانی میبندند تا جایگزین فنر زیر دامن شود».
بیست خدمتکار و چهار نفر خواجه!
در کنار نظر زنان فرنگی از جمله لیدی شل، دوستعلی خان معیرالممالک نیز در مورد خدم و حشم مادربزرگش اینچنین نوشته است:«مهدعلیا را دستگاهی عظیم و باشکوه بود. چهار نفر خواجهسرا و بیست خدمتکار مخصوص با جامههای ممتاز و جواهر نشان، پیوسته در حضور او بودند. یک دختر و پسر سیاهپوست به نامهای «محبوبه» و «سلیم» با جامههای فاخر جزو خدمه لاینفک او بودند. «مهدعلیا» چنان آنان را عزیز میداشت که مورد رشک و تملق اهل اندرون قرار داشتند.»
گرمابهای مخصوص با کنیزانش
معیرالممالک درباره وضعیت آبدارخانه و سفرهخانه مهدعلیا هم نوشته است: «در آبدارخانه و سر سفرهخانه او، چندان قلیان مرصع، فنجانهای چای و قهوهخوری و ظروف نقره و طلا وجود داشت که در دکان چند زرگر معتبر یافت نمیشد. آفتابه و لگن مخصوص او، از طلاهای جواهرنشان و دیگر آفتابه و لگنها از نقره میناکاری بود». همچنین مهدعلیا بنا به گفته این شخص: «… گرمابهای مخصوص داشت که رختکن و دیوارها و کف آن از زیباترین سنگهای مرمر ساخته شده بود. اسباب و لوازم حمام او نیز از نقره فیروزه نشان بود. هفتهای دو بار، صبحها به حمام میرفت. در مسیر راه، کنیزانش از در اتاق تا در حمام، در دو ردیف صف بسته و پرده بلندی را که از طاق شال تهیه شده بود نگاه میداشتند تا اهل حرم، مادر شاه را در جامه خواب نبینند.»
استاد بیبدیل در فن مکر زنانه!
«فریدون آدمیت» نویسنده کتاب «امیرکبیر و ایران» از جمله کسانی است که معتقد بر قدرتطلبی و جاهطلبی مهدعلیا دارد، بنا بهنظر وی مهدعلیا:«بسیار باهوش، جاهطلب و تجملپرست و از زیبایی بیبهره بود. خط و ربطی داشت و به شیوه چلیپا (خط منحنی)، خوب مینوشت. بهعلاوه در فن مکر زنانه، استاد بیبدیلی بود. منش او را قدرتپرستی و جنون جنسی میساخت. زندگی او، پرورده آن دو عنصر بود.»
زنی باهوش و عاقل با شم سیاسی!
بد نیست برای شناخت بیشتری از ویژگیهای این زن اشارهای داشته باشیم به نامههای وزیر مختار فرانسه در ایران که در نامهای به یک ژنرال اتریشی، درباره مهدعلیا چنین مینویسد: «نسبت به سوابق اخلاقی مادر ناصرالدینشاه حرفها میزنند. میگویند حتی این پسرش، ناصرالدینشاه، نتیجه معاشقاتی است که او با شاهزاده فریدون میرزا داشته که دو ماه قبل در مشهد فوت کرده است. میگویند زنی است خیلی باهوش و عاقل، دارای شم سیاسی که کارهای مهمی انجام دادهاست. حتی در اوایل سلطنت ناصرالدینشاه، قبل از آنکه شاه وارد تهران شود، در زمان غیبت وی، چهل روز تهران را به تنهایی و با کمال قدرت اداره کرده است.»
سرانجام آخرین مهدعلیای قاجار!
اما با تمام این حشمت و شوکت سرانجام این زن مقتدر و سیاستمدار، زمانی که ناصرالدین شاه در سفر اول فرنگ بود در اثر کهولت سن در ۷۰ سالگی در تهران درگذشت. پیکر مهدعلیا را تا بازگشت شاه از فرنگ نگه داشتند و آنچنان که روزنامه دولت علیه نوشت در مراسمی باشکوه به قم منتقل کردند و در حرم حضرت معصومه(ع)، کنار محمدشاه شوهرش که در تمام زندگی مشترک خود با وی هیچ دلبستگی عاشقانهای نداشت، دفن کردند.
قضاوت غیرمنصفانه تاریخ از یک زن!
بنا بهنظر نویسنده مقاله «مهدعلیا ملکهای که ۴۰ روز سلطنت کرد» که درباره زندگی مهدعلیا منتشر شده است: «اگر در روزهای بعد از آن نیمهشب ۱۲ شهریور ۱۲۲۷ خورشیدی، وضعیت به سمتی نمیرفت که ملکجهان قوانلو قاجار در مقابل میرزا تقیخان فراهانی قرار گیرد و دستش به خون او آلوده شود؛ تاریخ قضاوت بهتری درباره تنها زن حکومتگر تاریخ معاصر و آخرین «مهدعلیا»ی ایران میکرد و لقب مقتدرترین زن تاریخ معاصر را به او میداد؛ اقتداری که بیش از آنکه باعث حسن شهرت او شود، سوء شهرت را برایش بههمراه داشته و زندگیاش را تا زمان مرگ در خرداد ۱۲۵۲ شمسی با تهمتهای سنگین و بزرگی مواجه ساخت؛ تهمتهایی که باعث شده حتی پژوهشگران هم نتوانند فارغ از این نگاه مخدوش، زندگی مهدعلیای ناصرالدین شاه قاجار را بررسی و قضاوت کنند؛ قضاوتی ناشی از نگاهی تبعیض جنسیتی که بر خلاف تصور نه به جرم شراکت در قتل امیرکبیر که بهخاطر جنسیت اوست.»
تاریخ قاجار اگر در باره مسایل اعتقادی و اخلاقی باشد حتما سند لازم دارد وگرنه از جهات دیگر تاریخ است و خوانده میشود و اعتبار ان مثل دیگر وقایع است از طرف نشریه اگاهی شهرام میرزاوند
حکومت غیر ایرانی
حتی غریب با تاریخ شمسی
تمام مکاتبات با تاریخ قمری ثبت و ضبط شده
در بی آبروی زنان قاجار هیچ شک و تردیدی به خود راه ندهید
چونکه یک شاه بود با هزاران زن صیغه ای