اظهارات زندانبانان آمریکایی صدام حسین درباره او
اظهارات زندانبانان آمریکایی صدام حسین درباره او که در «تاریخ» خواهد ماند تا مورد قضاوت قرار گیرد .مصاحبه با پنج نظامی آمریکایی از ایالت پنسیلوانیا از جمله جسی داوسن۲۵ ساله، جاناتان ریز ۲۲ ساله و شان ا’شی را که ده ماه زندانبان سلول صدام حسین در عراق بوده و به وطن باز گشته بودند که وسیعا در رسانه های آمریکا نقل شده بود و شبکه های تلویزیونی، خود جداگانه با این نظامیان که درجه گروهبانی دارند مصاحبه کرده بودند.
این نظامیان گفته بودند که صدام حسین همچنان خود را رئیس جمهوری عراق و اسیر جنگی آمریکا و کشورش را تحت اشغال نظامی می داند، ولی جز با جورج بوش و پدر او، خصومتی نسبت به سایر آمریکائیان نشان نمی دهد و معتقد است که روزی به قدرت باز خواهد گشت و عراقی ها هر روز که بگذرد به اهمیت کارهای او پی می برند.
به اظهار این نظامیان، صدام گفته بود: جورج بوش می دانست که عراق دارای سلاح کشتار جمعی نیست و در صورت تصرف عراق چنین سلاحی به دست نخواهد آورد و در انظار جهانیان دروغگو خواهد شد. با وجود این، دست به حمله زد و اینک توی آن مانده و در باتلاق عراق دست و پا می زند. اگر بوش با او مستقیما وارد مذاکره شده بود نه تنها هدفهایش تامین می شد، بلکه کار هم به اینجا نمی کشید که نه روی خروج از عراق را داشته و نه قادر به ماندن در آن باشد. «صدام» از جورج بوش و پدرش به عنوان دو دولتمرد بد و ناشی نام برده و گفته بود که کلینتون مردی قابل قبول و «ریگان» خوب بود.
صدام درباره دستگیری اش به این نظامیان گفته بود که تنها یک نفر می دانست که او کجا خود را پنهان کرده است و این فرد به امانت به خاطر پول خیانت کرد و جای او را نشان داد تا پاداش هنگفت (اعلام شده) را از آمریکا بگیرد که مبلغ آن را بر در و دیوار در پوسترها اعلان کرده بودند.
صدام گفته بود که در جریان بمباران کاخش در بغداد، او در یک تاکسی از این سوی به آن سوی می رفت و تانکهای آمریکا را می دید. آمریکایی ها حتی نمی دانستند که او در چه کاخی زندگی می کند و ساختمانهای دیگر را بمباران می کردند.
این نظامیان در مصاحبه های خود گفته بودند که صدام به زبان انگلیسی آشنا است ولی کلمات را درست تلفظ نمی کند و آنان به مرور زمان با طرز تلفظ او آشنا شده بودند. وی گاهی آنان را پدرانه اندرز می داد که چگونه ازدواج کنند، دارای خانه شوند و به تکمیل تحصیلات ادامه دهند. صدام به آنان توصیه می کرد که با زن کم هوش و سالمندتر از خودشان ازدواج نکنند و باید در این انتخاب مهم دقت کنند.
به اظهار این نظامیان، صدام از میکرب می ترسید و این ترس تا حد وسواس بود. پس از دست دادن به هر فرد، دستش را با صابون می شست. میزش را شخصا تمیز می کرد و لب به میوه ای که دیگران آن را پوست گرفته و قاچ (قاش) کرده بودند نمی زد. هفته ای دو بار به حمام می رفت و لباسش را خودش می شست. او می دانست که همه حرفها و حرکاتش در سلول ضبط می شود و از این بابت ترسی نداشت. این نظامیان گفته بودند که هنگام خدا حافظی با صدام، وی به آنان گفت که پس از بازگشت به قدرت به او نامه بنویسند تا از آنان برای دیدار از عراق دعوت کند.
به اظهار این نظامیان، صدام خود را تنها فردی می دانست که می تواند آرامش و رفاه را به عراق بازگرداند.
دوتن از این نظامیان که وابسته به گارد ملی پنسیلوانیا بوده اند پس از مصاحبه با شبکه های تلویزیونی، به مصاحبه با سایر رسانه ها ادامه داده و چهره بهتری از صدام برای جامعه آمریکا ترسیم کرده اند.
صدام حسین در آخرین روز سال میلادی ۲۰۰۶ اعدام شد. تصمیم به اعدام کردن او تقریبا ناگهانی اتخاذ شده بود زیرا هنوز به بسیاری از موارد اتهامی او رسیدگی نشده بود. تنها به یک اتهام رسیدگی شده و حکم صادر شده بود. رئیس جمهور عراق حکم اعدام را امضا نکرد و اعدام به امضای نخست وزیر (المالکی) انجام شد. بیشتر اصحاب نظر گفته بودند که گمان نمی کردند صدام اعدام شود.