مدرسه مخفی آموزش مأموران جنگ جهانی دوم برای مبارزه با نازیها
به گزارش بیبیسی، برای دورنگه داشتن رهگذران، در کنار جاده خاکی دو سیلندر فولادی و حفاظهای فلزی قرارگرفته است. هر دو در دهه ۱۹۴۰ و برای جلوگیری از یورش نازیها در زمان حمله ساخته شدند.
“جانی گرانت” صاحبملک و سیزدهم کنتِ دیسارت میگوید: “این اولین حفاظ است. آنها دو حفاظ تعبیه کردند که در صورت شکست اولی، مانع دیگری نیز وجود داشته باشد.”
کارینگورمز مکانی بود که برای دشمنان اهمیت ویژهای داشت. این منطقهی واقع در ارتفاعات شرقیِ بریتانیا، بزرگترین و درعینحال آرامترین پارک ملی این کشور است. از میان پنج کوه بلند در بریتانیا، چهار کوه در این منطقه قرار دارند. وجود این کوهها، جنگلهای انبوه و شرایط آبوهوایی قطبی، سبب شده کمتر از ۲۰ هزار نفر در این منطقه ساکن باشند. اکثر بازدیدکنندگان برای دیدنِ طبیعت وحشی و بهخصوص اسکی، به آنجا میروند.
اما در جنگ جهانی دوم، درامینتول و دو منطقه دیگر نزدیک به آن (گلنمور و فورست)، نقش مهمی در مبارزه با نازیها داشتند.
سازمان “عملیات اجرایی ویژه” (SOE) در سراسر بریتانیا مدارس آموزشی داشت تا نیروهای مقاومت متفقین از تمام ملیتها آموزش ببینند. این شبکه آنقدر مهیب بود که آلمانها به آن “مدرسه بینالمللی گانگستر” میگفتند.
یک اردوگاه آموزشی نروژی به نام “STS 26” در کارینگورمز وجود داشت که در آن مأموران مخفی نروژی از “شرکت مستقل ۱” آموزشهای خرابکاری، جنگ چریکی و جاسوسی میدیدند. در اینجا بود که موفقترین خرابکاری و نقشه SOE برنامهریزی شد: تخریب جسورانهی تأسیسات برق-آبی نازیها که در توانایی آنها دررسیدن به بمب اتمی نقشِ اساسی داشت.
آلمانیها در حال بررسی تأسیسات برق-آبی پس از تخریب توسط نروژیها
STS 26 نیز مانند دیگر اردوگاههای آموزشی مخفی نگاه داشته شد و مردم محلی اجازه ورود به محوطه آن را نداشتند. گرچه آلمانیها از وجود این مدارس مطلع بودند، اما بازهم مخفی ماندن موقعیت، عملیات ویژه و هویت مأموران از اهمیت بسیار زیادی برخوردار بود. افرادی که در این اردوگاهها آموزش میدیدند با خطر قابلتوجهی روبرو بودند: هیتلر در فرمان تروریستی سال ۱۹۴۲ اعلام کرد که تمامیِ عوامل متفقین فوراً و بدون محاکمه اعدام شوند (یک جرم و جنایت جنگی که بعدها افسران تابع این فرمان در دادگاههای “نورنبرگ” به خاطرش محاکمه شدند.)
“فیلیپیا گرانت” همسر جانی گرانت که با بسیاری از فارغالتحصیلان STS 26 صحبت کرده افزود: ” اگر نازیها میفهمیدند این مأموران در نروژ چه میکنند، نهتنها خانواده بلکه ممکن بود تمام روستاهایشان را نابود کنند.”
سازمان جسور و باشهامت
اکنون با نیش خند گفت: “اسکاتلند را خیلی خوب به خاطر دارم؛ به فرودگاه رسیدم و در تاریکی زیر لب گفتم ‘ چقدر خوبه که بازهم در انگلستان هستم’. صدایی واضح از تاریکی جواب داد: در انگلستان نیستید؛ در اسکاتلند هستید.”
کماندوهای انگلیسی در حال تمرین
مانند دیگر اعضای سازمان (که تا پایان جنگ جهانی به حدود پانصد نفر رسیدند)، لورنتزن در اردوگاههای دیگری در انگلستان نیز آموزش دید؛ ازجمله دورههای کماندویی در سواحل غربیِ اسکاتلند. در کارینگورمز برنامههای آموزشی “نسبتاً سخت” بودند. او میگوید: ” در گلنمور، برنامههای آموزشیِ روزانه داشتیم: تیراندازی با تپانچه، تفنگ و مسلسل. همچنین آموزشهای “قتل خاموش” و تربیتبدنی مانند دو و ژیمناستیک.
در اردوگاههای دیگر مانند درامینتول، بر روی مواد منفجره تمرکز میشد. “تمامروز را صرف بمبگذاری در مکانهای مختلف و محاسبه میزان مواد منفجره لازم برای کارهای مختلف میکردیم.”
یکی از مزایای مناطق اطراف درامینتول این بود که خطوط راهآهن که در اصل برای حملونقل چوب بود، ازآنجا عبور میکرد و مأموران این خطوط را منفجر میکردند. تا همین اواخر اثرات این انفجارها در امتداد خط ساحلی نزدیک دریاچه “مورلیچ” دیده میشد.
تا همین اواخر باقیماندههای “کوکتل مولوتف” {نوعی بمب ساده دستساز که در جنگهای خیابانی به کار میرود} در این دریاچه آرام دیده میشد
“نایجل ویلیامز” رئیس آموزش مرکز ورزشیِ گلنمور گفت: “یکی از همکارانم چند سال پیش به من گفت مردم محلی تکههای بزرگ آهن در ساحل پیدا میکردند. اینها تکههای منفجرشده خطوط راهآهن بودند. همچنین مقادیر بسیار زیادی بطریهای شکسته پیدا میکردند که درواقع کوکتل مولوتف بودند.”
این اردوگاهها هدفِ تربیت مأمورانی را داشتند که بتوانند به دیگر اعضای مقاومت آموزش دهند. تعداد این افراد در نروژ تا پایان جنگ به چهل هزار نفر رسیده بود.
“تونی اینستال” از کینگز کالج لندن که مشغول نوشتن کتابی درباره همکاری انگلیس و نروژ در این مقاومت است گفت: ” نروژ مساحتی تقریباً دو برابر بریتانیا دارد و تنها دو میلیون نفر جمعیت پراکنده در مناطق قطبی آن ساکن بودند. سازماندهی یک مقاومت در این کشور با کشورهای کوچکتر مانند فرانسه یا هلند تفاوت داشت. آنها به افرادی انعطافپذیر و مدبر باقدرت جسمانی بالا نیاز داشتند. زندگی و مقاومت در آبوهوای سرد و زمستانی به مهارتهای کاملاً متفاوتی از جنوب فرانسه یا جاهای دیگر نیاز داشت.”
اما چشمانداز کارینگورمز بیشتر از هر جای دیگری در بریتانیا، شبیه به نروژ است. کوههای ناهموار و پوشیده از برف که حتی در تابستان هم دیده میشوند، شباهت زیادی با فلات مرتفع پارک ملی Hardangervidda در نروژ دارند.
دریاچهای یخزده در پارک ملی نروژ
این شرایط محیطی در یک عملیات ویژه بسیار به کار آمد: حمله معروف تلمارک در سال ۱۹۴۲ که به عملیات “Gunnersby” نیز معروف است و در منطقه Hardangervidda انجام شد.
این عملیات در تاریخ بهعنوان بزرگترین و موفقترین عملیات SOE در جنگ جهانی دوم معروف شد. تا سال ۱۹۴۲، نیروهای متفقین معتقد بودند آلمان فاصله زیادی با تولید بمب اتمی ندارد. آلمانها تلاش زیادی در تهیه آبسنگین داشتند.
تنها یک کارخانه برق-آبی در جهان وجود داشت که میتوانست مقادیر زیادی از آبسنگین تولید کند. این تأسیسات در “ورمورک” ((Verrmok در حومه شهر Rjuken در نروژ قرار داشت.
تأسیسات ورمورک
هدف این عملیات از بین بردن تأسیسات ورمورک بود، اما از همان ابتدا عملیات با مشکل مواجه شد. قرار بود گروهی از بریتانیاییها به آنها بپیوندند. اما گلایدر آنها سقوط کرد و بازماندگان به ضرب گلوله آلمانیها کشته شدند. حضور آنها سبب شد گشتهای امنیتی در اطراف تأسیسات بیشتر شوند.
درحالیکه چهار نفر از عوامل در کوهها نزدیک بود از سرما و گرسنگی تلف شوند، SOE بهسرعت اعضای تعلیمدیدهاش در اسکاتلند را به آنجا اعزام کرد.
سربازان آلمانی در حال عبور از کوههای نروژ در سال ۱۹۴۱
عوامل SOE در اواخر فوریه ۱۹۴۳ به آنجا رسیدند و پس از پیدا کردن دیگر افراد، به سمت تأسیسات به راه افتادند. در یک سمتِ منتهی به کارخانه درهای ۲۰۰ متری قرار داشت که چندان حفاظتشده نبود. کماندوها از دره پایین و سپس از دیوار سنگیِ کارخانه بالا رفتند؛ درحالیکه همزمان سلاح و تجهیزات سنگین را با خود حمل میکردند. بهآرامی وارد تأسیسات شدند و بدون شلیک حتی یک گلوله، مواد منفجره را کار گذاشتند. آنها توانستند کل تأسیسات آبسنگین را نابود کنند. شایانذکر است که تمام ۱۱ مأمور دخیل در این عملیات نجات یافتند.
این عملیات حاصل تلاشهای شجاعانهای بود که ارزش آموزشهای STS 26 را نشان داد.