سلسلهی آل کرت (کُرت) چگونه شکل گرفت؟
آل کرت شاخهای از خاندان شنسبانی غور محسوب میشوند و بنیانگذار این سلسله شمس الدین محمد کرت است. در زمان حمله مغولان به ایران او از ایشان اطاعت کرد و به حکومت هرات و نواحی شرقی ایران گماشته شد. این دودمان در طول دوره حکومت ایلخانان در ایران به صورت پیوسته در هرات حکومت داشتند و حتی گاهی اوقات از اطاعت دولت ایلخانی سر پیچی می کردند. به طوری که سلاطین مختلف ایلخانی برای تنبیه این دولت چندین بار به هرات لشکر کشیدند.
ملک معزالدین حسین که در پی یک سلسله درگیریهای خانوادگی در سال ۷۳۲ هجری قدرت را در هرات به دست گرفته بود، بعد از مرگ ابوسعید و زوال قدرت ایلخانان در ایران اعلام استقلال نمود و سراسر بخش شرقی خراسان تا واحه مرو و نواحی کوهستانی غرجستان و غور تا جبال سلیمان را به تصرف خود در آورد. و در این زمان دولت آل کرت به نیروی تعیین کننده در منازعات کسب قدرت در خراسان و شرق ایران تبدیل گردیده بود.[۱]
شکل گیری سلسله آل کرت
دولت شیعی سربداران رقیب اصلی دودمان کرت در خراسان به حساب می آمدند. ملک معزالدین حسین سنی متعصبی بود نمیتوانست نسبت به توسعه قدرت سربداران شیعه مذهب در خراسان بیتفاوت باشد. به همین جهت با طغاتیمور که اصلیترین دشمن سربداران محسوب می شد دست اتحاد داد. امیرمسعود سربداری بعد از شکست طغاتیمور برای دفع تهدید ملک حسین در سال ۷۴۳ هجری به قلمرو آل کرت لشکر کشید. جنگ بین رقبا در نزدیکی شهر زاوه روی داد. گرچه آغاز جریان حوادث به نفع سربداران بود اما در اثنای جنگ شیخ حسن جوری کشته شد و در پی آن جریان نبرد به سود آل کرت تغییر کرد. ملک حسین موفق به شکست قطعی سربداران شد و در تعقیب آنها بعضی از نواحی خراسان را متصرف شد.[۲]
پیروزی زاوه پایه های حکومت معزالدین حسین را در هرات مستحکم کرد. در این زمان نشانههایی از گرایش روزافزون به احیای اسلام در هرات دیده میشود ملک حسین نسبت به دین اسلام و شریعت تسنن به شدت پایبند بود. در هرات اقدامات وسیعی در پشتیبانی و ترویج این مذهب انجام داد و قوانین سخت گیرانه و تعصبانه مذهبی در این شهر وضع نمود. احتمالاً این اقدامات به منظور به دست آوردن مشروعیت دینی برای ایجاد یک حکومت مستقل و انفصال از تابعیت مغولان صورت گرفته است. استفاده از عنوان سلطان که تا آن زمان در مورد فرمانروایان هرات به کار نمیرفت برجستهترین نشانه تمایل ملک حسین به احیای حکومتی اسلامی و مستقل در نواحی شرقی دنیای اسلام است.
از هم پاشیدگی قدرت جغتائیان که نیروی تعیینکنندهای در نواحی شرقی عالم اسلامی محسوب می شدند فرصت مناسبی را برای توسعه قلمرو آل کرت در ماوراءالنهر در اختیار ملک حسین قرارداد. سلطان آل کرت توانست طی چندین لشکرکشی به قلمرو آل جغتای موفقیتهای چشمگیری دست آورد. او بعد از ازدواج با شاهدخت مغود یعنی دختر طغاتیمور به یکی از مدعیان کسب قدرت در قلمروی آل جغتایی تبدیل شده بود. موفقیت آل کرت در ماوراءالنهر تا حدی استحکام یافته بود که تیمور لنگ که در اولین پله های ترقی قرار داشت یک چندی با این دولت از در اتحاد درآمد.
با این حال کروفر (شوکت و حشمت) دودمان کرت در قلمرو جغتائیان زودگذر بود. با ظهور امیر قزغن که از جانب یک خان اسمی مغول اداره حکومت را در دست گرفته بود ملک ملک معزالدین نه تنها متصرفات خود را در ماوراءالنهر از دست داد، بلکه مجبور شد از استقلالش در هرات نیز صرفنظر کند.[۳]
وضعیت سلسله آل کرت بعد از مرگ معزالدین
پس از مرگ معزرالدین حسین در سال ۷۷۱ هجری حکومت دودمان آل کرت بین دو پسرش به نامهای غیاث الدین پیرعلی و ملک محمد تقسیم شد. از این زمان آتش جنگ خانگی در درون سلسله آل کرت شعله ور گردید.[۴]
در طی این منازعات دیگر مدعیان قدرت با یکی از طرفین هم داستان گردیدند. تاریخ سیاسی خراسان در این دوره مشحون از یک سری اتحاد های موقتی و زودگذر است .بدین ترتیب پای دیگر مدعیان کسب قدرت به درگیریهای خراسان باز شد.
اوضاع آشفته سیاسی ایران فرصت مناسبی را در اختیار تیمور قرار داد که به شکلی پیروزمندانه در این درگیریها دخالت نماید و سیر حوادث را به نفع خود در ایران تغییر دهد.
تیمور با آل کرت – که قلمرو آنان نزدیکترین منطقه به موطنش بود – خیلی زود ارتباط یافت. ملک غیاث الدین ابتدا دست اتحاد به طرف تیمور دراز کرد و این اتحاد را با ازدواج بزرگترین پسرش با یکی از خواهرزادگان تیمور تحکیم نمود. اما این اتحاد چیزی از ارتفاع دیوار بیاعتمادی بین آل کرت و ملک تیمور نکاست.
تیمور به اقدامات پیرعلی برای تجدید امارت و تعبیه استحکامات هرات بد گمان شده بود، وی را برای تجدید پیمان و شرکت در قوریلتای به سمرقند فرا خواند. اما پیرعلی از رفتن به سمرقند استنکاف نمود.
ابراز تمایل شخصیتهای برجسته خراسان به حضور تیمور، استمداد خواجه علی موید امیر سربداری، دیگر بهانه های لازم برای لشکرکشی به خراسان را در اختیار تیمور قرارداد. در این زمان پیرعلی موفقیت های بزرگی در ستیز با سربداران به دست آورده و نیشابور را تصرف کرده بود. از طرف دیگر امیر ولی که زمام حکومت سلسله طغاتیمور را به دست گرفته بود، سبزوار را محاصره کرد. علی موید در این موقعیت دشوار به تیمور روی آورد. درخواست وی از سوی تیمور به سرعت اجابت شد. این امر علت صوری هجوم تیمور به ایران بود.[۵]
تیمور آماده لشکرکشی شد در محرم سال ۷۸۳ هجری با سپاهیانش مقابل هرات ظاهر شد. همین حادثه آغاز یک فاجعه بزرگ در تاریخ ایران بود. با وجود استحکامات بسیار شهر هرات به آسانی توسط سپاهیان تیمور تسخیر شد. و غیاث الدین پیرعلی آخرین امیر آل کرت دستگیر و بعد از مدتی به فرمان تیمور اعدام شد. بدین ترتیب سلسله آل کرت بعد از ۱۳۰ سال حکومت در شرق ایران منقرض گردید.[۶]
برای مطالعه
آل کرت | ۷۹۱-۶۴۳ هـ. ق |
شمس الدین اول، محمد بن ابی بکر
شمس الدین دوم پسر شمس الدین اول فخر الدین پسر شمسالدین دوم غیاث الدین اول پسر شمس الدین دوم شمسالدین سوم پسر غیاث الدین اول معز الدین پسر غیاثالدین اول پیر علی پسر پیر حسین انضمام به قلمرو تیمور |
۶۴۳
۶۷۶ ۶۹۴ ۷۰۷ ۷۲۹ ۷۳۰ ۷۷۲ ۷۹۱ |
[۱] . پیگولوسکایا و دیگران، ص ۴۰۲.
[۲] . اقبال، ص ۴۷۱.
[۳] . گروسه، ص ۵۶۰- ۵۹۵.
[۴] . رویمر، ص ۶۶.
[۵] . همان، ص ۶۷.
[۶] . گروسه، ص ۷۰۲-۷۰۱، مزاوی، ص ۷.
منبع:
- تاریخ جهان اسلام از قرن هفتم تا دهم هجری ، علیرضا خزائلی، انتشارات دانشگاه پیام نور
- تهیه الکترونیکی: سایت تاریخ ما، اِنی کاظمی