روایت یک سنت قدیمی؛ نذر و نیاز برای شاگردان مدارس
آنقدیمها که مدرسهها مکتبخانه بود یک رسم قدیمی هم بود؛ برای مدرسه نذر میکردند و حاجت هم میگرفتند. «جعفر شهری» در کتاب «طهران قدیم» از این رسم منسوخ سخن گفته و برای آیندگان به یادگار گذاشته است.
وضعیت مکتبخانهها در روزگار قاجار اینطوری بود: «محل مکتبخانه دکان یا اتاق بزرگی در کوچه یا خانهای بود که مکتبدارهای مرد یا مُلاباجیهای زن، آن را اداره کرده به تعلیم و تربیت کودکان میپرداختند و صورت ظاهر آن عبارت بود از فرش حصیر یا نمد یا گلیمی مندرس و میز کوتاه و تشکچه مکتبدار… و برای زیر هر بچه، قطعه زیراندازهایی از قالیچه کهنه یا نمد و گلیم و گونی که از خانههایشان میآوردند و قُلقُلک آبی [کوزه سفالین آب] برای هر بچه که با مکتب گذاشتنشان، مخصوصشان میگردید و منقلی که زمستانها هر صبح برایشان آتش کرده همراهشان میکردند».
در همان روزگار مردم علاوه بر نذر برای مساجد و بقعه امامزادهها (ع) برای مکتب و بعدها مدرسه نیز نذر میکردند و «جعفر شهری» مورخ معاصر در این باره چنین نوشته است: «بعد از زورخانه مکتبخانه بود که جزء اماکن مقدسه و محل روای حاجات بهشمار میآمد و پس از آن مدارس طلاب دین که در آن دروس مذهبی میخواندند.
این اماکن تا آن درجه محل اعتقاد بودند که مردم در گرفتاریها، نذر و نیازهایی بر آنها نیت کرده، مراد و حاجت میخواستند که غالبا هم حاجتروا میگشتند و نذرهای این دو مکان، هم آش و پلو و حلوا و پخته و نپخته مأکول و حبوب بود که به طلاب میدادند و نیاز کودکان مکتبخانهها، شیرینی و شربت و میوه و وسایل درس و مشق مانند کتاب و کاغذ و قلم و دوات و رخت و کفش و کلاه عید و پیراهن و شلوار سیاه برای محرمهایشان که طلاب را، معصومین و اطفال را فرشتگان خوانده دعاهایشان را مستجاب میدانستند».