تاریخچه لات و اوباش در ایران
لوطی یا لوتی در فرهنگ سنتی ایران به کسانی گفته میشد که زندگی عادی نداشتند و البته ۲ دسته بودند؛ گروهی که اهل مروت و مدارا و بخشش بودند و مدافع و امین مردم بودند و گروهی دیگر که فقط از لوطی نامش را یدک میکشیدند و به انواع و اقسام اوباشگری میپرداختند و نزد مردم به «الوات» و «جاهلان» مشهور بودند.
بالطبع در کلام و نوشتار گاهی لفظ لوطی برای این دسته نیز به کار میرفت و «ارنست اورسل» بلژیکی در دوره قاجار چنین نوشته است: «لوطی یعنی مردمی که هیچ نوع شغل مشخص و پایداری ندارد فقط گاهگاهی به چند مورد پیشه کم و بیش مجاز مشغول میشود مانند تردستی، دلالی، چشمبندی… لوطی در کلاهبرداری بسیار ماهر است. حتی گاهی باجبگیر و زورگوی حرفهای است…
لوطیها بیشتر مواقع در بازار پرسه میزنند و از مشتریهای دائمی میخانههای پنهانی هستند، دارای زندگی پر ماجراییاند. و رفتهرفته بیقید، جسور و گستاخ میشوند. بهخاطر هیچ و پوچ… گاهی حتی به دلخوشی دعواکردن به جان هم میافتند. گاهی هم یک لوطی برای کسب شهرت با قمه یا طپانچه به فراشان حکومت[کارکنان و مأموران حکومت] حمله میکند».
معلوم است الوات و جاهلان در مواقع آشوب و بلوا نیز خوشبهحالشان میشده و «هاینریش بروگش» آلمانی در سفرنامه خود در دوره قاجار بهخوبی به این نکته اشاره کرده است. وی نوشته است: «لوطیها در زمان آرامش و نظم و ثبات زندگی خود را از طریق باجگیری و قدارهکشی میگذرانند و در زمان هرج و مرج و آشفتگی هم به جماعت مخالف میپیوندند و به چاپیدن و غارت اموال مردم میپردازند. لوطیها شغل و کاری ندارند، روزها یا خوابند یا در کوچهها و معابر عمومی به ولگردی مشغولند و شبها به دزدی و قاچاق میپردازند».