آلودگی هوای تهران زمان قاجار
در همان روزگار «کلود آنه» روزنامهنگار فرانسوی در سفر به تهران از وضعیت هوای این شهر متعجب شده و در گزارشی درباره آلودگی هوای تهران نوشته است: «قطار شترها و قاطرها گرد و خاک به هوا بلند کرده… صفوف سربازها نیز ابر ضخیمی از خاک نرم و غبارمانند را به هوا فرستاده و هزاران هزار نفر انسان هم در خیابانهای بدون سنگفرش و پوشش، پا به زمین کشیدهاند.
بدینترتیب در این ماههای گرم گرد و غبار چهره شهر را میپوشاند. چشمها به اشکریزی، دندانها به غرچغروچ، گلوها به خرخر و سینهها به سرفه میافتد… تهران با اینکه دارای منابع آب بسیار خوب است ولی یکی از غبارآلودترین شهرهای جهان است…
ساعت ۶ بعدازظهر در خیابان لالهزار نسبت به خیابانهای علاءالدوله و ناصریه و الماسیه گرد و خاک کمتری وجود دارد. این خیابان میعادگاه مردم تهران است»
مشکل آلودگی هوای تهران فقط هم گرد و خاک نبود و تا پیش از تأسیس احتسابیه در عهد ناصری که نظافت معابر را برعهده داشت بوی بد هم بخشی از آلودگی هوای تهران بود. این بوی بد و عفونتبار معمولا بهدلیل انباشت انواع زباله و پسماند در گوشه و کنار شهر بود و یکنمونهاش اینکه «محمد حسن خان اعتمادالسلطنه» نوشته است: «چالحصار مزبله[محل ریختن زباله] بود و از فرط کثافت و عفونت بر مشام مجاورین همی زیان میزد» و در تاریخ نوشتهاند: «میرزا یوسف مستوفیالممالک که در حدود چالحصار خانه داشت، ناگزیر شد چاله را پر و جای آن باغ عمومی احداث کند. مردم در این چال علاوه بر زبالههای معمول، امعاء و احشاء حیوانات را میریختند که باعث عفونت محیط و جمعشدن حشرات موذی میشد. عفونت موجود در چالهها و سطح معابر با تابش آفتاب شدت پیدا میکرد و با وزش باد جابهجا میشد».
جالب اینکه این هوای آلوده و بویناک تهران که در فصول گرم سال و در برخی محلهها وضعیتش بدتر هم میشد نزد همگان مشهور و زبانزد بود و حتی شعر هم برایش میگفتند و یکنمونه بیتی از «میرزا محمد داوری شیرازی» شاعر و خوشنویس دوره قاجار که سروده است:
تهران و آب سنگلج و باد شهریار
منعش مکن که خال لب هفت دوزخ است
داستان این شعر هم این است: «رواج چنین اشعاری بین تهرانیهای قدیم اشاره به اثر باد شهریار بر پراکندن بوی بد ناشی از زبالهها و گندآبهای سطحی در این شهر است».