چه عواملی منجر به انقلاب مشروطه شد؟
انقلاب مشروطه : دوران حکومت قاجار از پرتنش ترین دوره های تاریخی ایران است. تشکیل این دولت با شکلگیری جوامع صنعتی و قدرتهای سیاسی مغرب زمین هم عصر بود. کشورهای اروپایی که در زمینه های علمی – صنعتی پیشرفت کرده بودند، به منظور و گسترش بازار و فروش محصولات خود و تسلط بر کشورهای عقب افتاده، به رقابت با یکدیگر پرداختند و در این میان ایران به عرصه رقابت تبدیل شد.
حاصل این رقابت از دست رفتن بخش وسیعی از کشور در کنار تحمیل قراردادهای سنگین اقتصادی و سیاسی از طرف روسیه، انگلیس، فرانسه و چند کشور اروپایی دیگر بود. به واسطه این قراردادها، جامعه ایران هم از طرف استبداد داخلی و استعمار خارجی زیر شدیدترین فشارها قرار گرفت. از طرف دیگر حکومت پارلمانی جمهوری در اروپا کمکم شکل گرفته و بالطبع به واسطه مراودات تجاری و سیاسی مردم مشرق زمین با آنها، اذهان گروه خاصی از مردم ایران از جمله اشراف، سرمایه داران و بازرگانان مفاهیمی چون مشروطه، جمهوری، قانون و… وارد شده بود.
علاوه بر این موارد عقب ماندگی مفرط کشور در زمینه های فنی و سرانجام نرسیدن تلاشها و اقدامات اصلاحی قائم مقام فراهانی و میرزا تقی خان امیرکبیر، که هر دو روش اصلاح از بالا و اصلاحات حکومتی را مد نظر قرار داده بودند که به کشته شدن خودشان انجامید، و ظلم وستم و بی عدالتی بیش از حد حکومت، مردم و جامعه را از اصلاح امور از طریق حاکمان قاجار، ناامید و مایوس کرده بود.
مجموع این موارد جامعه ایرانی و جامعه سرخورده، معیوب و در عین حال آماده انفجار ساخته و نشانههای این وضعیت پیشتر نیز در جریان جنبش «باب»، که بخشی از آن به واسطه نارضایتی جامعه از حکومت بود، مشخص شده بود و همچنین در جنبش تنباکو، این امر محسوس بود. بدین سبب به مرور نارضایتی در بخشی از جامعه به خصوص شهرهای بزرگ دیده میشد.
گرچه انقلاب مشروطه ی ایران در زمان پادشاهی مظفرالدین شاه شکل گرفت، ریشه های اصلی آن به دوران قبل از وی باز میگردد و به طور کلی زمینه ها و علل وقوع انقلاب مشروطه در چهار بعد فکری _ فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی قابل بررسی است.
پیش از شرح علل و عوامل انقلاب مشروطه لازم است در مورد واژه ی مشروطه و ویژگیهای نظام مشروطه مطالبی طرخ شود:
واژه ی مشروطه
مشروطه در لغت مونث مشروط و به معنای شرط کرده شده است و در اصطلاح به معنای نوعی حکومت است که در آن وضع قوانین به عهده مجلس شورا و سنا و مسئول اجرای قوانین دولت باشد. واژه مشروطه در زبان انگلیسی معادل واژه constitutionalism (کنستیتو شنالزیم) یعنی مشروط به قانون و در زبان عربی معادل واژه «دستور» و در زبان رایج در کشورهای هند و پاکستان معادله واژه «آیین» و اصلاحات معنی «حکومتی که بر شالوده یک قانون اساسی و نظام پارلمانی بنیاد شده باشد»، می گویند. (حائری، ۱۳۶۰: ۲۵۲).
البته درباره کلمه ی مشروطیت اختلاف نظر و عقیده در بین مورخان وجود دارد. اکثرا نویسندگان معتقدند کلمه ی مشروطیت از کلمه ی عربی فعل شرط گرفته شده و مفهوم مصطلح آن حکومت پارلمانی است. علمای طرفدار مشروطه مانند آخوند محمد کاظم خراسانی، عبدالله مازندرانی و محمد حسین تهرانی، مشروطه را «اشتراط» به معنای محدود کردن و مقید کردن تعریف میکردند. (حائری، ۱۳۶۰: ۲۵۳). و بر این معنا اصرار داشتند که بر اساس مشروطیت بیش از آنکه از اروپا آمده باشد، در اصول شریعت ریشه داشته و اروپاییان اصول آن را از اسلام گرفتند. (نائینی، ۱۳۵۸: ۳). برخی مشروطه را ماخوذ از واژه ی فرانسوی lachart به معنای کانون و فرمان دانستهاند. (حائری، ۱۳۶۰: ۵۴). اما در حقیقت این واژه معادلی برای لغت انگلیسی constitution یعنی مشروط به قانون است. (ناظم السلام کرمانی، ۱۳۴۹: ۲/۸۵). / انقلاب مشروطه /
واژه ی «مشروطه» از نیمه های دوره سلطنت ناصرالدین شاه بر سر زبان ها جاری بود. (هدایت، ۱۳۶۳: ۱۵). سید محمد طباطبایی دوازده سال قبل از آن که مظفرالدین شاه فرمان مشروطیت را صادر کند، از مشروطیت ومجلس شورای ملی سخن گفته است. برای نخستین بار میرزاحسین خان سپهسالار، سفیر ایران در عثمانی در سال ۱۲۸۵ق / ۱۸۶۸م، از واژه ی مشروط در گزارشی یاد میکند. (آدمیت، ۱۳۵۱: ۶۵۶؛ حائری، ۱۳۶۰: ۲۵۳). و پس از آن است که به تدریج این لغت مصطلح میشود. احتمالاً واژه ی مشروطه هم چون بسیاری از اصطلاحات کلیدی آن دوران و جنبش عثمانی های جوان گرفته شده و به عنوان معادلی برای واژه انگلیسی constitutionalism به کار رفته است یعنی حکومتی که بر شالوده ی قانون اساسی و نظام پارلمانی بنیاد شده باشد.
سید محمد طباطبایی درباره ی تعریف مشروطه می گوید: «مراد ما مشروطه است و مجلس شورای ملی… چیزی است که برای پادشاه و وزیر آن حد و حدودی تعیین میکند که نتواند هر طور خواستند با ملت رفتار نمایند. مشروطه آزادی کامل برای ملت می آورد و برای همه کارهای دولتی و ملتی و شرعی قانونی و حدودی معین خواهد کرد» (ترکمان،۱۳۶۲: ۲/۱۷۳).
در فرمان مشروطیت مظفرالدین شاه در ۱۴ جمادی الثانی ۱۳۲۴ق /۵ اوت ۱۹۰۶ماز واژه ی مشروطه ذکری نشده است. ویژگی مشروطیت در متمم قانون اساسی وارد شده و بدون تعریفی دقیق، صرفا ماهیت حکومت ایران را مشخص می کند.
ویژگی های نظام مشروطه
انقلاب مشروطه : بنا بر آنچه در کتب حقوق اساسی آمده، سلطنت به دو شکل محدود و نامحدود قابل پیاده شدن است. در سلطنت نامحدود، همه ی قدرتهای دولتی در دست پادشاه قرار دارد. این شکل از سلطنت خود بر دو دسته است: استبدادی منتظم یا قانونی و استبدادی غیر منتظم. در سلطنت نامحدود قانونی، پادشاه با قدرت مطلق، مملکت را مطابق قوانین اداره و از تعدّی و تجاوز به حقوق اتباع خود اجتناب می کند. این قوانین را ممکن است خود پادشاه قرار داده باشد. اما در سلطنت استبدادی غیر منتظم، پادشاه مقیّد به هیچ اصل و قانونی نیست و به دلخواه حکومت میکند.
از سوی دیگر، در سلطنت محدود، تمام اقتدار در دست پادشاه نیست، بلکه از طرف قدرت مستقل دیگری محدود می شود. در سلطنت محدود، اقتدار و اختیارات پادشاه از طرف مجمع عمومی ملت یا طبقات ممتاز یا در نهایت، توسط نمایندگان ملت محدود می شود. این نوع حکومت، که اختیارات پادشاه را در آن مجالس قانونگذاری محدود می کنند، به «سلطنت مشروطه» معروف است. مجالس مقنّنه قوانین را وضع و بودجه ی مملکت را تصویب و اهرم استیضاح و اقدامات دیگر بر اعمال وزرا نظارت می کنند. در سلطنت مشروطه تصمیمات و نمایندگان مردم می گیرند. در این نظام، در واقع شاه سلطنت میکند، اما حکومت نمی کند. در چنین حکومتی، هیئت مقنّنه و شاعر امکان دارد به شیوه های گوناگون دارای ارتباط فرمانبرداری و فرمانفرمایی باشند. (قاسمزاده، ۱۳۳۴: ۱۳).
درباره ی ویژگی حکومت مشروطه و مشروطیت چنین آمده است: «رژیم سیاسی یا حکومتی است که دامنه کاربرد قدرت در آن محدود به حدود قانونی است… به عبارت دیگر، حکومت مشروطه برابر با حکومت قانون یا قانون روایی است… قانونیت قانون در دولت مدوّن بنا به تعریف، ناشی از جنایت مردم نسبت به آن و تعلّق گرفتن خواست جمعی آنان به پیروی از آن است و بنابراین، وجود رابطه قانونی میان حکومت و شهروندان و پایبندی به قانون از دو سوی، از شرایط بدیهی و ضروری و ذاتی حکومت مشروطه است» (آشوری، ۱۳۶۶: ۱۴۲ و ۱۴۳).
زمینه های فکری – فرهنگی انقلاب مشروطه
زمینه های فکری – فرهنگی انقلاب مشروطیت به دو دسته داخلی و خارجی تقسیم می شود. مهمترین عوامل داخلی فکری انقلاب مشروطیت عبارت است از:
عدالت خواهی شیعه
بر اندیشه ی شیعی عصبی بودن حکومت سلطنتی در زمان غیبت امام زمان (عج) تاکید می کند. توجه مردم مسلمان ایران به آموزههای دین اسلام نظیر امر به معروف و نهی از منکر، عدالت خواهی و لزوم دفع ظلم که در آیات قرآن کریم و سیره معصومین (ع) به آن پرداخته شده، موجب احساس تکلیف در وجود آنان می شود و به همین علت در مبارزه با استبداد و حکومت های غیر مشروع در طول تاریخ شکل میگیرد. یکی از علل فکری شکلگیری انقلاب مشروطه همین اندیشه ی سیاسی شیعه است. انگیزه اصلی قیام مردم در صدر مشروطیت، حس عدالت خواهی و خستگی آنان از ظلم استبداد پادشاهان بود.
بالا رفتن آگاهی سیاسی
در دوره ی قاجار آگاهی سیاسی در جامعه ایران، به دلیل تلاش های فرهنگی روحانیان و روشنفکران، افزایش ارتباطات فرهنگی با جهان خارج و انتشار روزنامهها رشدی چشمگیر یافته بود. نخبگان جامعه با نفوذ بیگانه و استبداد و ظلم و ستم قاجاری به مبارزه برخاسته و توده ی مردم را علیه دولت تحریک کرده بودند. در این میان مهاجران پر شمار ایرانی که برای کار و تحصیل به کشورهای همسایه و اروپایی میرفتند نیز در افزایش اطلاعات مردم در مورد اوضاع سایر کشورها و بالابردن آگاهی های سیاسی آنان موثر بودند.
نقش روشنفکران در انقلاب مشروطه
روشنفکران و نظریات آنها از مهمترین و تاثیرگذارترین عوامل شکل گیری انقلاب مشروطیت بود. روشنفکران ایرانی با وجود اختلافات ناشی از وابستگی های طبقاتی و طرز فکر با یکدیگر، در یک امر متفقالقول بودند و آن مبارزه با استبداد، به دست آوردن آزادی و قانون بود. روشنفکران از لحاظ مذهبی و نگرش مسائل سیاسی و فرهنگی و گرفتن طبقات اجتماعی آن روزگار، به دو گروه دولتی و غیر دولتی تقسیم می شدند.
سلسله جنبان روشنفکران دولتی عباس میرزا، قائم مقام، امیر کبیر و سپهسالار بودند که هر کدام نقشی در آگاهی بخش مردم و سقوط استبداد داشتند. عباس میرزا نوگرایی را وارد اندیشه ی سیاسی کرد (حائری، ۱۳۶۰: ۱۱). میرزا ابوالقاسم قائم مقام در طول مدت صدر اعظمی خود اقدامات و اصلاحات گوناگون در زمینه ی امور مالی و اقتصادی، اداری و دیوانی و فرهنگی و امور نظامی کشور پرداخت و تاحدودی قدرت استبداد را محدود کرد و با استعمار به مبارزه پرداخت.
حقوق درباریان و حتی خود شاه رامحدود و برای دربار و پادشاه، حقوق ثابت و معین برقرار کرد. اصلاح طلبان حکومتی چون عباس میرزا و امیرکبیر اهل عمل بودند (طباطبایی، ۱۳۸۵: ۴۹۱). اصلاحات امیرکبیر و اقدامات او برای تشکیل محدود کردن قدرت شاه و دربار زمینه را برای کاهش قدرت استبداد فراهم کرد و عامل مهمی در بیداری ایرانیان شد. امیر باخته ی فرهنگ غرب نشد بلکه ساخته ی آن شد، بدین گونه که از دانش و علم و آگاهی مفید اروپاییها استفاده و فرهنگ ایرانی _ اسلامی خود را نیز حقظ کرد. اقدامات اصلاحی میرزا حسین خان سپهسالار به ویژه تاسیس مجلس الوزرا و دفاع از ناسیونالیسم، مشروطیت، قانون، پارلمان و لزوم اخذ تمدن اسلامی در بیداری مردم بود. (فراهانی منفرد، ۱۳۸۵: ۸۵-۸۰).
زمینه های داخلی در ایجاد تفکر مشروطه
تأسیس مدارس به دست مبلغان مذهبی خارجی و گسترش آنها
تأسیس مدارس به سبک جدید از عهد امیر کبیر با تأسیس دارالفنون آغاز شد؛ ولی بعد از وی چندان ادامه نیافت تا اینکه میرزا حسن رشدیه در محله ی ششکلان تبریز در سال ۱۳۰۵ق اولین دبستان را تاسیس کرد. پس از آن تاسیس مدارس شتاب زیادی یافت به طوری که تا سال ۱۳۲۳ق فقط در تهران ۳۶ باب مدرسه تأسیس شد. گسترش اینگونه مدارس در آگاهی مردم نقش عمده ای داشت.
نقش مجالس عزاداری در آگاهی مردم و شکل گیری انقلاب مشروطه
در دوره ی قاجار به علت اندک بودن تعداد کسانی که سواد خواندن و نوشتن داشتند، مراسم عزاداری و مجالس روضه خوانی مناسبترین ابزار برای آگاه کردن مردم از مزایای مهار کردن رژیم استبدادی و دخالت در سرنوشت خودشان بود. مهم ترین عامل آگاهی توده ی مردم مساجد و تکیه ها و مرقد شاه عبدالعظیم و حرم حضرت فاطمه ی معصومه در قم بود.
در آن مکان ها هر روز وعاظ برای مردم سخنرانی می کردند (ناظم الاسلام کرمانی، ۱۳۶۱: ۲/۳۶۶) و علاوه بر آگاه کردن آنان، مردم را به صبر و مقاومت فرا می خواندند. در مجالس روضه علاوه بر حوادث و وقایعی که در تهران اتفاق می افتاد، حوادث و وقایع سایر شهر ها نیز بلافاصله به اطلاع مردم می رسید. مستبدان چون نمی توانستند عملکرد وعاظ را تحمل کنند، به اخراج و تبعید آنان فرمان می دادند.
گسترش نشریات و روزنامه های ضد دولتی
یکی دیگر از اقدامات مهم که موجب بسط آگاهی مردم شد، انتشار روزنامه بود. اولین روزنامه ی ایران را میرزا صالح شیرازی منتشر کرد، که در زمره ی نخستین تحصیل کردگان ایرانی در انگلستان بود. روزنامه ی او اخبار و وقایع دارالخلافه ی تهران نام داشت (صدرهاشمی، ۱۳۶۳: ۲).
روزنامه ها تا قبل از انقلاب مشروطیت، بر اساس مکان نشر به دو دسته تقسیم می شدند. یک گروه روزنامه هایی که در ایران منتشر می شدند و دسته ی دیگر روزنامه هایی که در خارج از کشور و در ممالکی مانند هندوستان، عثمانی، مصر و انگلستان انتشار مییافتند. این روزنامه ها غالباً به صورت قاچاق و مخفیانه به ایران ارسال می شدند و نقش بهسزایی در روشنگری ایرانیان داشتند.
آنها مشکلات، مسائل، تنگناها، ندانمکاری، جهالت و خودخواهی های اصحاب حکومت را برملا میکردند و عقب ماندگی، وضع خراب و اوضاع نابسامان مملکت را به اطلاع عموم می رساندند. بالاخره با تشریح این ریشه ی دردها و مشکلات ایران استبداد حکومتی، فقدان قانون و بی کفایتی مسئولان است، راه حل نیز ارائه می دادند (زیباکلام، ۱۳۷۷: ۳۷۵) مهمترین روزنامه های این عصر عبارت بود از:
– قانون که میرزا ملکم خان در لندن منتشر میکرد.
– عروهالوثقی سیدجمال الدین اسدآبادی در پاریس به چاپ میرساند.
– حبل المتین را سید جمال الدین کاشانی (مؤیدالاسلام) در کلکته منتشر میکرد. این روزنامه از اوضاع دلخراش ایران سخن میگفت و مردم را از فلسفه ی بیداری کشور آسیایی ژاپن آگاه می ساخت و در تشویق مردم ایران به فرهنگ و تأسیس مدارس تلاش بسیار می کرد (ملکزاده، ۱۳۶۳: ۱۹۶).
– پرورش در مصر به سردبیری میرزا علی محمد خان پرورش منتشر می شد.
– ثریا در قاهره انتشار مییافت؛ این روزنامه با آن که عمرش کوتاه بوده، در روشن کردن افکار ایرانیان و بنیانگذاری اساس عدل و داد سهم بزرگی داشته است.
– اختر اولین روزنامه ی آزادی خواهان مهاجر است که در سال ۱۸۷۵ در استانبول منتشر میشد. اختر به نضج آگاهی های سیاسی و اجتماعی جدید کمک شایانی کرده و گفتارهای آن مایه ی بیداری کسان بسیار شده است (رحیم رئیسنیا، ۱۳۷۴: ۴۱۰-۲۷۷). محتویات اختر شامل مطالبی درباره حکومت قانون، آموزش و پرورش جدید، سیاست خارجی، نقش دولت های روس و انگلیس، وضعیت امپراتوری عثمانی و وضعیت داخلی ایران بود (ذاکرحسین، ۱۳۶۹: ۴۴).
شعر های وطنی
قانون دوستی، قانون خواهی و وطن پرستی از نظامی و موضوعات شعر های وطنی در آستانه ی انقلاب مشروطه بود. 《 نظام حکومتی مشروطه خود آزادی فردی و اجتماعی را از طریق قانون تامین میکرد. بنابراین طبیعی بود که قانون خواهی و ترویج اندیشه و نظامی مبتنی قانون در عصر بیداری از موضوعات برجسته و مورد علاقه شاعران باشد》 (یاحقی، ۱۳۷۴: ۲۱). از دیگر موضوعات شعر در آن زمان توجه به واقعیتهای این جهان، موضوعات سیاسی و بحثهای روز اجتماعی است.
شعر های وطنی در بیداری مردم نقش قابل توجهی داشت و احساسات مردم را برمی انگیخت (کسروی، ۱۳۷۳: ۴۸).
نمونههایی از این اشعار یکی شعر حاجی محمد اسماعیل منیر مازندرانی است:
دشمن گرفته دور به دور دیارتان ای قوم، از چه نیست جوی ننگ و عارتان؟!
یادآوری ۹ متان خفتگان خاک اسلاف با شرافت عالی تبارتان
ما دیگر شعر میرزا حسنخان بدیع:
چرا نمی نگری حالت فکار وطن؟! چرا نمیشنوی ناله های زار وطن؟!
قتل ناصرالدین شاه به دست میرزا رضا کرمانی
ترور ناصرالدین شاه دوباره روی داد، ابتدا گروهی از هواداران بابیون، شاه را ترور نافرجام کردند، چه علت آن اعدام سید علی محمد باب و پیروانش و نیز سرکوبی جنبش های در شهرهای مشهد، بابل، تبریز، زنجان وسایل نقاط بود. بار دوم ناصرالدین شاه به دست میرزا رضای کرمانی، با هدف ریشه کن کردن درخت کهن استبداد و ظلم، ترور شد. فاصله عظیم طبقاتی، استبداد سیاسی، نفوذ استعمار و فقدان آزادی های سیاسی و اجتماعی را میتوان از عوامل این ترور برشمرد، که دسیسههای درباری در آن نقش نداشت و احتمالاً تحت تاثیر اندیشه های سید جمال الدین اسد آبادی و روشنفکران تبعیدی ایران در استانبول بود.
با قتل ناصرالدینشاه، دوره ی استبداد پنجاه ساله به پایان رسید و مرگ او بستر تحولات بیداری اسلامی و بازگشت به خویشتن شد، که در دوره ی خود او بستر آن فراهم شده بود. کشته شدن پادشاهی مستبد و خودکامه نظیر ناصرالدین شاه، اندکی گشایش در فضای بسته استبدادی و آزادی محدوده روزنامهها به ایجاد زمینه ی فکری و فرهنگی نهضت بیداری دوره مشروطه منجر شد.
عوامل خارجی
آشنایی و ارتباط روشنفکران ایرانی با اندیشههای آزادی، ترقی، عدالت، مساوات و مشروطیت، بی تاثیر از اندیشه های انقلابی و آرمانی فراسوی مرزها نبود. در انقلاب مشروطه عوامل خارجی دخالت داشت که مهم ترین آنها عبارت بود از:
– درخواست حکومت قانون به تقلید از اروپا و موج روبرو شد قانون خواهی در کشورهای دیگر
– شکست یک دولت اروپایی غیر مشروطه، یعنی روسیه، از یک کشور آسیایی مشروطه، یعنی ژاپن
– انقلاب ۱۹۰۵م روسیه و روی کار آمدن نظام مشروطه در روسیه
– مقاومت دلاورانه بوئر ها در ترونسوال، آفریقای جنوبی، بریزد انگلیس در جنگهای ۱۹۰۲-۱۸۹۹
– رقابت قدرتهای بزرگ چون انگلیس و روس و برخورد سودجویانه و سود گرایانه آن دول با ایران.
زمینههای اقتصادی انقلاب مشروطیت
ایران عصر قاجار، از نظر اقتصادی بسیار ضعیف، ناتوان و بیمار و بنابه نوشته سیاحان غربی در آغاز سده نوزدهم، از عقب مانده ترین کشورهای جهان و از قافله جهانی بسیار عقب بود. مهمترین ویژگی اقتصاد این عصر، وجود اقتصاد معیشتی، فقدان ارتباطات، وابسته بودن به نزولات جوی، پایین بودن حجم تجارت خارجی و نداشتن صنعت بود و در یک کلام اقتصاد ایران را در استانهای قرن نوزدهم میتوان اقتصاد روستایی عقبمانده کم آب و دور افتاده توصیف کرد. ایران در ابتدای قرن نوزدهم از لحاظ اقتصادی عقب مانده، دارای جمعیت اندک، به لحاظ ارتباطات پراکنده و بی ارتباط و به لحاظ اجتماعی در تجارت، سیاست، روابط بین الملل، علم و فرهنگ جا مانده از مابقی جهان بود (عیسوی، ۱۳۶۹ : ۱۷).
ایران دوره قاجار از هر جهت ناتوان و ناخوش و درمانده بود. زراعت و صنعت آن به درجه صفر رسیده، منابع، عایدات و زندگیش خشک شده، فرهنگ و ملکات فاضله در این مردم نایاب شده بود. جنگل ها تباه، رود ها خشک، قنات ها بایر، پل ها شکسته، سدها ویران، باغ ها و کاخ بیغوله، بازار ها بی دکان، دکان ها بی کالا، شهر ها بی سکنه و ده ها بی دهقان شده بودند (کرزن، ۱۳۴۷: ۲۲۲). عقب ماندگی ایران در این زمان، دلایل و علل متعددی داشت.
استبداد داخلی، فقدان تاسیسات صنعتی، نبود امنیت مالی، که موجب فرار سرمایه ها و استعدادها میشد، از مهمترین علل عقب ماندگی بود با وجود اینکه ایرانیان در آن زمان بازرگانان و بانکداران و صرافان قدرتمندی در منطقه قفقاز به هندوستان بودند، در ایران به دلیل عدم توانایی دولت در حفظ امنیت مالی و جانی اتباعش بازدهی نداشتند و کشور به این دلیل از امکان توسعه و صنعتی و رفاه اجتماعی محروم مانده بود (بروگش، ۱۳۷۴: ۱۲۲).
امکانات حمل و نقل در ایران بسیار ناچیز بود و تا وقتی که شرایط برای توزیع مازاد فراهم نباشد، برای تولید کنندگان، انگیزهای برای تولید مازاد وجود ندارد. توده های اول قرن بیستم، در ایران راه آهن وجود نداشت. رودخانه ها، بخشی از کاروان، غیر قابل کشتی رانی بودند. اوضاع کلی راهها نیز برای حمل و نقل مقدار زیاد محصولات مناسب نبود. در ۱۸۹۹م/۱۳۱۶ق، هزینه ی حمل یک پود نخ [حدودا ۱۶ کیلوگرم] از مسکو به مشهد ۷ قران بود، در حالی که اگر هم این محموله قرار بود از بندرعباس به مشهد هم شود، هزینه ی حمل و ۱۹ تهران و از تبریز ۱۶/۵ قران بود. این امکانات ناکافی به نوبه ی خود، انگیزه افزودن بر تولید را از تولیدکنندگان میگرفت.
نبود جادههای ارتباطی برای حمل مازاد تولید منطقه، بی علاقگی کشاورزان به علت امید نداشتن به تملک زمین ها، وسعت بی انتهای اراضی سلطنتی و رجال، گسترش موقوفات و بلاها و آفات طبیعی، کشاورزی را به ورطه ی نابودی کشانده بود (اورسل، ۱۳۵۲: ۲۳۵). دامداری با توجه به شرایط جغرافیایی ایران و وجود دشت ها، چمن زارها و مراتع وسیع، نسبت به سایر بخشهای اقتصادی و وضعیت نسبی خوبی داشت و محصولات دامی مانند پوست و روده به کشور های اروپایی و روسیه صادر میشد.
صنعت در دوره ی قاجار نه تنها پیشرفت نکرد، بلکه روز به روز رکورد و تنزل در ارکان آن به روز کرد. اجناس ساخته شده ایرانی توان خود را در مقابل کالاهای ارزان قیمت خارجی از دست داده بود. شهرهای صنعتی ایران از جنگ ها و ناامنی ها آسیب فراوان دید و صنایع به همراه استان کاران ماهر آن به وادی فراموشی سپرده شده بود. مولف مرآهالوقایع مظفری در این مورد مینویسد: 《 سابق در کاشان هفتصد کارخانه ی شعربافی بود… امروزه کارخانجات عددش به هفت رسید》(سپهر، ۱۳۶۸: ۲۰۴-۲۰۳).
برنابسامانی اقتصادی، حوادث جهانی تاثیر بسیاری داشت. در آغاز سده ی نوزدهم رقابتهای سه کشور مطرح عصر انگلیس، فرانسه و روسیه در اقتصاد ایران و شهرهای آن تاثیر سوئی گذاشت. انگلیس برای تقویت کمپانی هند شرقی با ایران قراردادهای امضا کرد؛ هدف انگلستان در ایران, استفاده از این کشور به عنوان دولت حائل و دفاع از منافع عظیم تر خود در هند و جلوگیری از نفوذ توسعه طلبانه ی روسیه بود. این کشور بزرگترین طرف تجاری ایران در دهه ی ۱۸۵۰ بود و بیش از ۵۰ درصد صادرات و ۵۰ درصد واردات ایران را در دست داشت. (لمبتون, ۱۳۷۵ : ۱۷۲). دولت روسیه چند بار با ایران تجاوز کرد و ضربات جبران ناپذیری بر اقتصاد کشور وارد ساخت.
اقتصاد ایران در دوره ی قاجار از نوع فئودالی و با مشخصه تولید برای مصرف آن تولید برای مبادله بود. مناسبات پدرسالاری و به ویژه تعدادی بر اقتصاد کشور حاکم بود. دربار نیز به شیوه قرون وسطایی اداره میشد و در برابر هر اقدام اصلاحی به شدت مقاومت و مخالفت میکرد. دربار مخارج سنگینی داشت که تامین هزینه ی آن برعهده ی روستاییان، پیشهوران و تجار بود.
روش های تولیدی در کشاورزی ایران بسیار بدوی و توسعه نیافته بود و کشاورزی ایران در طول قرن نوزدهم به همان شیوهای عمل میکرد که در هزار سال پیش تر عمل می کردند (سیف، ۱۳۸۷: ۱۸۲). نفوذ خارجی در بخش کشاورزی نیز تاثیر گذاشته بود. انگلیسیها کشاورزان ایرانی را به کشت تریاک ترغیب میکردند و این خود از تولید محصولات اساسی می کاست و تامین مواد غذایی را برای مردم دشوار می کرد، قحطی های مقطعی از مشکلات دیگر اقتصادی کشاورزی ایران بود.
این قحطی ها هر چند سال یک بار تعدادی از مردم را به کشتن میداد. سختترین قحطی این دوره در سال ۱۲۸۶ق/ ۱۸۷۱م رخ داد که صدها هزار نفر را به کام مرگ فرستاد از علل این قحطی اختصاص زمین های حاصلخیز به کاشت تریاک؛ کاشت تولید غلات و افزایش قیمت پنبه و کشت بی رویه پنبه در ایران برای تامین نیاز انگلیس در جنگ تریاک با چین و مواد تامین مواد اولیه صنعت نساجی بود.
وجود بحران اقتصادی در کشور دولت را به ناتوانی کشاند. این بحران با شکست در جنگ ایران و روس آغاز به روز به روز بر شدت آن افزوده شد. علاوه بر از دست رفتن مناطق حاصل خیز، امتیازات تجاری خاصی به بیگانگان واگذار شد که انحطاط سریع اقتصاد داخلی را در پی داشت.
با ورود کالاهای خارجی بسیاری از صنایع کوچک داخلی، که از رقابت با کالاهای وارداتی ناتوان بودند، از بین رفتند. ضعف و ناتوانی دولت در حمایت از صنایع داخلی و تسلط روزافزون روس و انگلیس بر بازار ایران، نارضایتی بخش وسیعی از بازاریان و صنعتگران را در پی داشت. و بسیاری از صنعتگران ورشکسته مجبور به مهاجرت به کشورهای همسایه شدند. در کنار این مشکلات، کاهش ارزش پول ایرانی که بخشی به دلیل ضعف دولت بخشی به دلیل کاهش ارزش جهانی نقره رخ داد و کاهش بهای مواد خام صادراتی ایران، دولت قاجاری را با مشکلات اقتصادی بیشتر روبرو کرد.
دولت برای تامین هزینه های خود به افزایش مالیات، فروش مناصب و مقامات دولتی، اعطای امتیازات و استقراض از بانک های خارجی روی آورد که نارضایتی های بیشتری در پی داشت. اعطای امتیازات به بیگانگان به ویژه روس و انگلیس و اخذ وام با بهره های سنگین از آنان، کشور را کاملاً منزوی و ورشکست کرد و ایران به انبار باروتی تبدیل شد که نیاز به این جرقه داشت. به طور کلی زمینه های اقتصادی انقلاب مشروطه عبارت بود از:
– آغاز بحران اقتصادی دولت قاجار بعد از شکست در جنگ های ایران و روس،
– از دست رفتن مناطق حاصل خیز با عهدنامه های ترکمانچای و گلستان،
– اعطای امتیازات تجاری خاص به بیگانگان که سبب انحطاط سریع اقتصادی داخلی شد.
– واردات بیرویه کالاها که از بین رفتن صنایع کوچک داخلی مثل صنعت نساجی که با ورود پارچه های انگلیسی از بین رفت.
-حمایت نکردن دولت از صنایع داخلی،
– رونق نداشتن کشاورزی به دلیل فقدان راههای مطمئن، سختی مبادله اقتصادی و کاهش قیمت محصولات کشاورزی،
– ترغیب کشاورزان به کاشت تریاک به جای محصولات کشاورزی (pakdaman,1983: 131)،
– قحطی های متعدد که هر چند سال یکبار تعدادی از مردم را به کشتن می داد و سختترین دوره آن سال ۱۸۷۱م/۱۲۸۸ق او که صدها هزار نفر را به کام مرگ کشاند (همایون کاتوزیان، ۱۳۷۳: ۹۰)،
– مشکل نان در اواخر سلطنت ناصرالدین شاه و دوران سلطنت مظفرالدین شاه (اوکازاکی، ۴۰ : ۱۳۶۵)،
– کاهش ارزش پول ایران به دلیل ضعف دولت و کاهش ارزش جهانی نقره (پاولویچ، ۱۳۳۰: ۷)، – کاهش بهای مواد خام صادراتی ایران.
در مجموع نابسامانی اوضاع اقتصادی، خزانه ی خالی و بدهی روزافزون خارجی دست حکومتگران را بسته بود. از سوی دیگر، شکست های سیاسی مستبدان حکومت کرد در عرصههای داخلی و سرانجام ترور ناصرالدین شاه موجب شد تا ذهنیت منفعل ایرانیان دستخوش تحول و دگرگونی شود. سوء اداره ی مشهود امور در سالهای پایانی حکومت ناصرالدین شاه و در دوره ی مظفرالدین شاه عامل دیگری بود که بحران استبداد سالاری را تشدید کرد.
برخلاف دیدگاه بعضی محققان، اقتصاد ایران در تمام طول قرن نوزدهم اقتصادی بیمار و گاه به شدت بیمار بوده است و فساد سیاسی و اقتصادی هیئت حاکمه در ایران، هیزم خشکی شد که تنور اقتصاد بیمار را گدازان تر کرد اقتصاد ایران در این دوره به تمام معنی وابسته بود. در سال های آغازین قرن نوزدهم، شاهرگ حیاتی اقتصاد صدور طلا و نقره بود. کمی بعد، صادرات ابریشم خام از گیلان به صورت قلمی عمده درآمد و ارز دست آمده است از صدور ابریشم خام، به صورت تامین مالی واردات ایران رسید. در اواسط دهه ۶۰ بیماری کرم ابریشم موجب کاهش چشمگیر تولید ابریشم میشد (اوکازاکی، ۱۳۶۵: ۲۱۲).
کاهش تولید ابریشم و از سوی دیگر بحران و قحطی پنبه در بازارهای اروپا موجب شد که برای مدت کوتاهی، تولید و صدور پنبه از ایران اهمیت یابد، اما طولی نکشید که، با پایان گرفتن جنگ های داخلی آمریکا و رفع بحران پنبه، تولید آن در ایران نیز کاهش می یافت (همان). پس از آن به نوبت تولید و صدور تریاک شد و در سال های پایانی قرن نوبت به تولید و صدور قالی از ایران رسید. این همه در حالی است که با از بین رفتن تدریجی صنایعدستی و کارگاهی، شهرهای ایران از زندگی مولد دور افتادند.
پس از ترور ناصرالدین شاه به سلطنت رسیدن مظفرالدین شاه، اوضاع اقتصادی به مراتب بدتر میشد. اطرافیان شاه جدید که از آذربایجان با آمده بودند به چیزی غیر از پر کردن جیب خویش نمی اندیشیدند. از سوی دیگر، حکومت ایالات نیز از ارسال مالیات خودداری میکردند، اگر چه از مردم به همان روال سابق و حتی بیشتر مالیات می گرفتند… رانتخواری حکام، و تعویض مدام به منظور کسب درآمد، به سیاست رسمی حکومت شده بود. یا با تجدید پرداخت پیشکشی، مأموریت یک سال دیگر تمدید میشد یا منتظر الحکومه ی دیگری پیشکش چرب ترین میپرداخت و به حکومت می رسید. ناگفته روشن است که این منبع این پرداخت های مکرر جیب های خالی مردم عادی بود.
زمینه های سیاسی انقلاب مشروطیت
در آغاز قرن نوزدهم، پیوندهای تجاری و سیاسی اروپا با آسیا موجب تحولاتی در زمینه ی سیاسی و اقتصادی شد. اروپا، با گسترش انقلاب صنعتی و با تهیه ی مواد اولیه صنعتی ارزان قیمت و فروش کالاهای ساخته شده گران و نیز از طریق واحدهای تجاری و سیاسی، به استعمار کشورهای آسیایی و آفریقایی میپرداخت و برخی از این کشورها از جمله چین، ژاپن، عثمانی و ایران و غیر استعماری وابسته را پذیرفته بودند (بهنام ۱۳۷۵: ۴). این روند و مداخله همه جانبه ی غرب موجب شد نوعی خودآگاهی در میان گروهی کوچک از روشنفکران و زمینداران قدیمی پدید آید. شکستهای ایران در برابر روس و انگلیس و رقابت سیاسی آن دو در ایران، در بیداری ایرانیان تاثیر گذاشت.
عامل دیگر در پیدایش انقلاب مشروطه، وجود حکومت مطلقه فردی و استقرار حاکمیت استبدادی بود. حاکمیت سلسله ی قاجار نمونه ی بارز استدلال شرقی در ایران بود (آبراهامیان، ۱۹۷۴: ۱۳) پادشاهان قاجار خود را شاه شاهان، سلطان سلاطین، قبله عالم، حامی بیچارگان و سایه خداوند در زمین مینامیدند. سرجان ملکم، نخستین فرستاده انگلیس به درباره ایران در آغاز قرن نوزدهم میلادی، نظام سلطنتی ایران را از مستبدان ترین حکومت های جهان میشمرد و «پادشاه ایران را از جمعیت سلاطین عالم به رعایا مطلقالعنانتر و مقتدرتر میداند» (ملکم، ۱۳۷۳: ۲/۶۱۷). که در پایان قرن نوزدهم از ایران بیرون کرده است، نظام حکومت را سلطنت مطلقه توصیف می کند، که شاه «محور اصلی» آن است و هرگونه سیاستی از او ناشی میشود (کرزن، ۱۳۷۳: ۲).
در سالهای قبل از انقلاب مشروطه، نارضایتی مردم از دولت قاجار به اوج رسیده بود. بی کفایتی و ناتوانی شاهان و مدیران، صادراتی بر دربار، ساختار سیاسی کشور، نفوذ بیگانگان در ساختار سیاسی و تصمیم دولت در برابر آنان، که با حضور روز افزون اتباع خارجی همراه شده بود، اکثر مردم مذهبی و علما را به حکومت بدبین می کرد و نفرت عمومی علیه قاجار را دامن می زد.
از طرف دیگر، عقد قراردادهای استعماری مانند گلستان، ترکمانچای، تفویض امتیازات اقتصادی و تحمیل کاپیتولاسیون، از نفرت را در میان ایرانیان آخر آگاه بارور میساخت و از سوی دیگر ظلم و تعدی حاکمان، مردم را به ستوه آورده بود. حاکمان مناصب را خریداری میکردند، به هیچ کس پاسخگو نبودند و با تعدی و زور چند برابر مبلغ پرداختی خود را از مردم می گرفتند؛ گاه شدت عمل به حدی بود که مردم از ترس مأموران مالیاتی، خانه و کاشانه خود را رها می کردند. این ظلم ها در ایران پدیده ی تازه ای نبود؛ اما در اواخر قرن ۱۹ تشدید این ظلم در کنار آگاهی مردم، مجموعه شرایط شورش و اعتراض مردمی را فراهم آورد. وجود اختلافات و دسته بندی های سیاسی مزید بر علت شد و حکومت را به چالش کشاند؛ به عنوان نمونه مخالفت طرفداران میرزا علی اصغر خان اتابک با عین الدوله صدر اعظم وقت موجب جناح بندی سیاسی شد (شمیم، ۱۳۷۸: ۴۳۱).
تأثیر حوادث سیاسی دیگر کشور ها
عثمانی
بررسی دقیق اندیشه های اصلاح طلبانه در ایران نشان دهنده ی تشابه جدی دغدغه های این اصلاحطلبان با خواست های اصلاحی در عثمانی است. چارچوب اصلی فکر مشروطه منبعث از تحولات سیاسی اروپا بود و امپراتوری عثمانی هم به عنوان حلقه واسط، نقش موثری در انتقال این اندیشه ها به ایران ایفا کرد. در دوران پیشرفت اصلاحات در امپراتوری عثمانی، شمار زیادی از روشنفکران ایران از طریق ارتباط با اصلاح طلبان عثمانی با مفاهیم و واژگان اصلاحات آشنا شدند (تقیزاده، بیتا، ۱/۳۹). تقیزاده معتقد است که کلمه مشروطه بدون شک از عثمانی آمده و از زمان تاسیس حکومت ملی در آنجا رایج شده است (همان: ۲۵۴ – ۲۵۳).
رجال سیاسی و مذهبی، روشنفکران و بازرگانان دوران قاجار از تحولات داخلی امپراتوری عثمانی متاثر شدند و در پی ایجاد اصلاح و تحول در ساختار سیاسی – اداری کشور برآمدند؛ فعالیت روزنامه های ایرانی مقیم استانبول و تاثیرات مستقیم امپراتوری عثمانی در انقلاب مشروطه نیز قابل توجه است.
در ۳ نوامبر ۱۸۳۹م/۲۶ شعبان ۱۲۵۵ق سلطان عبدالحمید، امپراتور عثمانی، «خط شریف گلخانه» را امضا کرد و دورهی تنظیمات آغاز شد (۱۸۴۹-۱۸۸۶م/۱۲۶۵-۱۲۹۳ق). در آن زمان همه ی اتباع امپراتوری عثمانی بیتوجه به مذهب و ملیت برابر اعلام شده. در ۱۸۴۵م/۱۲۶۱ق قانون جدیدی برای آموزش تدوین شد و سازمان اداری به صورت اروپایی در آمد. در ۱۸۴۷م/۱۲۶۰ق قوانین جزایی و قسمتی از قوانین مدنی مدوّن شد و در ۱۸۶۸م/۱۲۸۵ق شورای دولتی و سپس محکمه عالی قضایی به وجود آمد و در ۱۸۷۶م/۱۲۳۹ق سلطان عثمانی قانون اساسی را تصویب کرد (بهنام، ۱۳۷۵: ۱۳). این حوادث موجب شد روشنفکران ایرانی به دنبال تحول و تغییر باشند و به روشنگری بپردازند.
مصر
از جمله کشورهایی که پیش از ایرانیان و جنبشهای مشروطه سروکار داشتند می توان نام برد. در سراسر سده ی نوزدهم تغییرات گوناگون در سیستم قانون اساسی مصر پدید آمد، تاثیر دیوان به مجلس شورا و تدوین و نوسازی از جمله ی آن ها بود. این قانون تا نخستین جنگ جهانی همچنان به قوت خود باقی ماند (حائری، ۱۳۶۴: ۱۶).
در سده ی نوزدهم، به ویژه در نیمه ی دوم آن، ایرانی های بسیاری در مصر زندگی می گردد و از یک نزدیک شاهد این تغییرات نو بودند. در دهه و سده نوزدهم تنی چند از روشنگران ایران در قاهره به چاپ و پراکندن روزنامههای فارسی مانند حکمت، ثریا و پرورش مشغول بودند. این روزنامه ها چندان مورد توجه روشنگران و افراد باسواد ایران قرار گرفتند که شاه و دولت ورودشان را به ایران منع کردند.
هندوستان
در هندوستان از دهه ی ۱۸۵۰م/۱۲۶۶ق چند قانون اساسی نوشته شد. این قوانین به طور عمده حاصل شورش مردم هند بود. این قانون ها انحلال کمپانی هند شرقی را اعلام کرد و حکومت انگلیس را به طور رسمی در هندوستان زیر نظر یک وزارت خارجه و یک پارلمان بر قرار ساخت. در سال ۱۸۶۱م/۱۲۶۶ق قانون شورای هندوستان نوشته و طبق آن پیوند میان هیئت حاکمه و مردم برقرار شد.
در سال ۱۸۸۵م/۱۳۰۲ق کنگره ملی هند بنیان گذاشته و در حقیقت با این رویداد تاریخی ملت گرایی هند آغاز شد. این کنگره پایه یک پارلمان بومی هندی را ریه که گام بعدی آن ایجاد قانون شورای ۱۸۹۲م/۱۳۰۹ق بود. ایرانیان مقیم هندوستان سراسر سیر این رویدادهای مربوط به قانون و مشروطهگری را شاهد بودند. روزنامه حبل المتین که در کلکته چاپ و منتشر میشد (حائری، ۱۳۶۳: ۱۷-۱۶). تغییرات سیاسی در هند را به ایران اطلاع می داد و در تحریک مردم علیه استبداد نقش داشت.
ژاپن
دستیابی ژاپن به مشروطه و تصویب قانون اساسی، زمینه پیشرفت این کشور و پیروزی در برابر دولت روسیه را فراهم آورد. روزنامه ها از جمله حکمت، درباره پیشرفت ژاپن به تفصیل قلم فرسایی و ملل مشرق را به پیروی از اصول و راهی توصیه میکردند که آن دولت کهنسال با پیمودن آن، جوان و نیرومند شده بود و از برنامه ای صحبت می کردند که دولت مطلقه ژاپن برای وصول به مدارج عالیه تمدن میکرد و ایرانیان را چون ژاپن به فرستادن جوانان به ممالک متمدن برای کسب علم و هنر و استخدام متخصصان خارجی برای ایجاد صنایع نو تعریف میکردند (ملکزاده، ۱۳۶۳: ۸۷).
حبل المتین ژاپن را نمونهای میداند که ایران باید برای پیشرفت در راه سعادت ملی آن را الگو قرار دهد. او از عین الدوله، صدراعظم مظفرالدین شاه، میخواهد که تدابیر و سیاست ژاپن الگو بگیرد و به اصلاح وضع موجود بپردازد (حبلالمتین، سال دوازدهم، ش۲۷). داستان پیروزی ژاپن از این نظر جالب و آموزنده است که تا چندی پیش گمنام بود و در سایه مشروطه به این جایگاه رسید و به همین نکته موجب بیداری مردم ایران میشد (کسروی، ۱۳۶۳: ۴۴).
انقلاب روسیه
تاثیر انقلاب مشروطه روسیه در ایران بسیار مشهود بود و عملکرد سوسیال دموکرات ایرانی ساکن قفقاز نیز در انقلاب مشروطیت ایران تأیر بسیار داشت. میان ایران و روسیه پیوندهای دراز مدتی در زمینههای فرهنگی و اقتصادی وجود داشت و بسیاری از کارگران و بازرگانان ایرانی به روسیه مهاجرت کرده بودند و در مراکز نفت باکو به کسب و کار مشغول بودند. هنگامی که کارگران مهاجر ایرانی به وطن خود بازگشتند، عقاید انقلابی را با خود به ایران آوردند و اعتراض مردم ایران را گسترش دادند (حائری، ۱۳۶۴: ۱۷-۱۶).
در این زمینه یادآوری این نکته بی وجه نیست که انقلاب مشروطه ایران از جنبه ی جهانی حمایت ویژهای پیدا کرده بود؛ زیرا در سده ی بیستم، پس از انقلاب ۱۹۰۵ روسیه، نخستین انقلاب آزادی خواهی آسیا به شمار میرفت که الهامبخش انقلابهای دیگر آسیا شد.
پیروزی بوئر ها در آفریقای جنوبی در برابر انگلستان
هجوم نیروهای بریتانیا به سرزمین ترانسوال، در آفریقای جنوبی و مقاومت و پایداری رشیدانه ی همه مردم آن سرزمین در برابر قدرت عظیم جنگی بریتانیا، اثر اعجاب و تحسین همه ملل دنیا را نسبت به مردم غیور ترانسوال برانگیخت و این فداکاری برای ملل ضعیف سرمشق بزرگی شد.
زمینه های اجتماعی انقلاب مشروطیت
انقلاب مشروطه مهم ترین تحول اجتماعی در ایران و آغاز قرن بیستم و از مهمترین انقلابهای اجتماعی خاورمیانه است. این انقلاب محور تحولات اجتماعی ایران در اواخر عصر قاجاریه و همچنین تأثیرگذار در جنبش های ضد استعماری جهان به ویژه آسیا و بهخصوص در هندوستان و افغانستان دانسته شده است (پاولویچ، ۱۳۳۰: ۸۲-۸۱).
ساختار اجتماعی ایران در دوره ی قاجار شامل شهرها، دهکده ها و طایفه های چادرنشین پراکنده بود، روستانشینان و عشایر، بیشتر ساکنان ایران را تشکیل میدادند. جمعیت ایران در عصر مشروطیت بین ۹ تا ۱۰ و نیم میلیون بر آورده شده است و در اوایل قرن بیستم بیش از نصف آن را دهقانان، یک چهارم آن را ایالات و یک پنجم آن را شهرنشینان تشکیل می دادند که بخش اعظمی از شهر نشینان نیز به کار کشاورزی اشتغال داشتند (کرزن، ۱۳۸۰: ۲/۵۹۲-۵۸۸).
غالب جمعیت کشور فاقد سواد و تحصیلات بودند و عمده ی جمعیت کشور در روستا زندگی می کردند، از گروههای اجتماعی موثر در انقلاب باید به علما، روشنفکران و افراد تحصیل کرده، تجار و بازرگانان، کارگزاران دولتی، ایالات و عشایر و زنان اشاره کرد.
برخی صاحب نظران، نقش روشنفکران را در انقلاب مشروطه برجسته می دانند (فوران، ۱۳۷۷: ۳۲۹) و برخی مورخان ایرانی مثل کسروی و ناظم الاسلام کرمانی در آثارشان بر نقش اندیشه ها به ویژه مفاهیم غربی مشروطهخواهی و قانون اساسی و ناسیونالیسم تاکید میکنند و تاریخنگارانی مثل کدی و لمبتون معتقد به تاثیر اتحاد طبقاتی در انقلاب مشروطه اند و گروهی از دو طبقه متوسط بازی آریان سنتی، بازرگانان، پیشه وران روحانیون به عنوان نیروهای اجتماعی موثر در انقلاب مشروطه نام میبرند (فوران، ۱۳۷۷: ۶۱). البته علما و روحانیت، روشنفکران، بازرگانان و پیشه وران و اصناف از نیروهای دخیل در انقلاب مشروطیت بوده اند.
بازرگانان، که در آستانه ی مشروطه در نتیجه ی سیاست های اقتصادی دولت، منافع شغلی شان تهدید شده بود، روحیه محافظهکارانه خود را کنار گذاشتند و اتحادیه صنفی قدرتمندی تشکیل داده که موجب منزلت اجتماعی و اهمیت اقتصادی آنها شد. آنها از ورشکستگی دولت ناراضی بودند و از امنیت مالکیت طرفداری میکردند و بسیاری نیز با سیاست اعطای مزایای تعرفه ای برای سرمایه داران خارجی و بانک های بیگانه مخالفت می کردند. از طرفی ارتباط قشر بازرگانان با دول خارجی و آشنایی با تمدن جدید موجب آشنایی آنان با افکار نو و انتقال آن افکار به سایر بخشهای جامعه می شد و به این ترتیب آنان در شکل گیری و تداوم انقلاب مشروطیت موثر بودند.
بازرگانان در جریان پیروزی مشروطه سه بار بست نشینی داشتند و نیز در مجلس اول بیش از سایر طبقات و گروه ها فعال بودند و از متحصنان در باغ سفارت و انجمنهای مخفی حمایت مالی می کردند. علاوه بر بازرگانانی که در داخل بودند عدهای از بازرگانان تبریزی مقیم خارج خاصه استانبول از پشتیبانان نهضت مشروطیت به شمار میرفتند. روزنامه حبل المتین را عدهای از همین بازرگانان خریداری میکردند و برای علمای نجف میفرستادند.
پیشه وران و اصناف، شامل صنعتگران و ور دست ها و شاگرد ها و دکانداران خرده پا و طبقه ی کارگران شهری، پشتوانه ی تود ه ای انقلاب تلقی میشدند و در حوادث انقلاب همه جا پیشگامان انقلاب بودند. علاوه بر آن دهقانان تا حدودی در شکل گیری انقلاب نقش داشتند (فوران، ۱۳۷۷: ۲۷۲).
خلاصه
انقلاب مشروطه اولین انقلاب سیاسی – اجتماعی ایران بود که در عصر مظفرالدین شاه قاجار شکل گرفت. مشروطیت در اصطلاح به معنای نوعی حکومت است که در آن وضع قوانین به عهده مجلس شورا و سنا مسئول اجرای قوانین دولت است. زمینه ها و علل وقوع انقلاب مشروطه را می توان در چهار بعد فکری – فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی بررسی کرد که هرکدام دارای ابعاد داخلی و خارجی است.
منبع:
- انقلاب مشروطیت و تحولات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی ایران تا انقراض حکومت قاجاریه ، دکتر سیدحسن قریشی کرین
- تهیه الکترونیکی: سایت تاریخ ما، اِنی کاظمی
بسیار مفید بود ولی ای کاش کوتاه تر باشه.
جامعه متفرق و مختلف ایرانی در هیچ زمانی انسانیت و تمدن را تجربه نکرده و در تحول ۵۷، روحیه خشونتگرائی و اشوب طلبی مردم در تخریب و اتش زدن اماکن و درگیری با نیروهای شاه بوضوح مشخص است. انچه باعث اتحاد و اتفاق موقت مردم شد، ترس از نیروهای نظامی بود والا در این جامعه فرصت طلب و جاهل و برتری جو که هرکس در فکر منافع خویش است، اتفاق معنا ندارد. حکومت دینی با ماهیت ضد مردمی و خونریز که فرصت مدیریت را از معدود افراد لایق و فرهیخته مخالف ظلم و فساد و بی قانونی گرفته، با حمایت عوامل خطرناک کوچه و بازار شهر و روستا، به قدرتی بتمام معنی جهنمی و غارتگر تبدیل شده و با استفاده از اقشار نیازمند کشورهای عقبمانده و ایجاد لشکرهای برونمرزی، امنیت و ثبات جهان را بخطر انداخته. جامعه خطرناک و فریبکار ایرانی وقتی به اسلام ظلم افرین مجهز شود، انتظاری بیش از این نباید داشت. ننگ و لعن ابدی بر دکتر شریعتی و تمام دانشگاهیانی که انقلاب را با توهمات جاهلانه خود در این کشور راه اندازی کردند. بدون تردید اگر مارکسیسم در این کشور مستقر میشد بمراتب از اسلام بهتر میبود. انقلاب ایران مهر جهالت و ننگ بر پیشانی مردمی زد که در جوگیری و جمعگرائی و رفتارهای نابخردانه نظیر ندارند و به تقدیس افرادی پرداخته اند که عده زیادی از بیگناهان این سرزمین را کشته اند. تهاجم و ویرانیهای اسلام ۵۷ که در سایه جهل و خرافات و غفلت و تمایل و توهم رخ داد بمراتب خطرناکتر از ۱۴۰۰ سال قبل بود که با شمشیر وارد شد. باتوجه به اوضاع کنونی، میتوان دلیل عقبماندگی ایرانیان خود درگیر و بداندیش و زشت گفتار و بدکردار و خودبین و فریبکار را در تجمع چند هزارساله دریافت. در چنین سرزمینی صحبت از دموکراسی و انسانیت و مسئولیتهای مدنی مضحک است وانقلاب فرصت طلایی برای افراد نالایق و فرصت طلب شهر و روستا بود که منافقانه لباس زاهدتر از پیامبر پوشیده و زمام امور را دردست گرفتند، و بدون لیاقت و تلاش به ثروت و قدرت افسانه ای رسیدند