کیم یو جونگ، نویسنده چیره دست کره ای
آثار کیم ناسازگاری ساختاری جامعه را از طریق زندگانی مردمان طبقه پائین جامعه آشکار می سازد.
نویسنده ای که یادآور بهار است…
مردم با خواندن داستان های کوتاه کیم یو جونگ به آسانی با طبیعت خو می گیرند. می توان بهار را در هر صفحه از آثار مشهور نویسنده به نام های ” کاملیا ” و ” بهار، بهار ” حس کرد. مورد دوم داستانی در مورد یک مستخدم ساده و صادق است که متحمل سختی های زیادی شده است و به سادگی به سخنان اربابش در مورد اینکه او را به عقد دخترش در خواهد آورد اعتماد می کند. سایر داستان های کوتاهی که توسط نویسنده ای مشابه نگاشته شده اند نیز به وضوح خصوصیات اخلاقی بومی مناطق روستایی کره ای ها را شرح داده است. حال اجازه دهید زندگی کیم یو جونگ را مرور کنیم، نویسنده ای که یادآور بهار است.
کیم به عنوان نماد چون چئون شناخته می شود، جایی که در آن متولد شده است. دهکده ادبی کیم یوجونگ و ایستگاه کیم یوجونگ نیز که هر دو در چون چئون واقع هستند، به نشانه قدردانی از او نامگذاری شده اند.
زندگی ناراحت کننده پسری تودار…
کیم یو جونگ به تاریخ ۱۲ فوریه ۱۹۰۸ در روستای سیله واقع در چون چئون در ناحیه گنگون دیده به جهان گشود. او دومین پسر و هفتمین فرزند از یک خانواده ثروتمند و خوشبخت به شمار می رفت، خانواده ای که دو پسر و شش دختر داشتند. متاسفانه مادرش زمانیکه وی هفت ساله بود در اثر بیماری درگذشت و پدرش نیز دو سال بعد به دیار باقی شتافت. اما ثروت خانوادگی توسط برادر بزرگترش بر باد رفت و کیم بیشتر دوران جوانی و بزرگسالی اش را در فقر گذراند. یو جونگ جوان در خانه برادر بزرگترش زندگی می کرد و در تمامی اوقات دلتنگ والدینش بود.
او پسر ضعیفی بود و در صحبت کردن لکنت داشت. لکنت زبانش زمانیکه دومین سال را در دبیرستان ویمون میگذراند معالجه شد، اما او غالبا شخصیتی آرام و تودار داشت.
پس از اینکه اجرای خواننده معروف پارک نوک جو را در سال ۱۹۲۸ مشاهده نمود، کیم به تحسین آن خواننده که شباهت بسیاری به مادرش داشت پرداخت. او به مدت دو سال هر آنچه که می توانست انجام داد تا قلب پارک را بدست آورد. اما خواننده چیره دست که هفت سال از اول بزرگتر بود، هیچگاه عاشق کیم نشد. نویسنده جوان در آن زمان تنها ۲۰ سال داشت. کیم که در اثر عشق بی سرانجامش مایوس شده بود، دچار بیماری برسام شد. او کالج یونهی را که در سال ۱۹۳۰ وارد آن شده بود ترک کرد و در ۲۳ سالگی به زادگاهش بازگشت.
یو جونگ قلمش را بدست می گیرد…
کیم حتی در زادگاهش نیز به حدی احساس فقدان می کرد که در اطراف معادن طلا سرگشته شده بود. او در آنجا به عنوان ناظر میدانی مشغول به کار شد و با دستفروش هایی که به کشاورزان و کارگران معدن مشروب می فروختند دوست شد.
کیم به دلیل مواجه با حقیقت مردمان فقیر در سال ۱۹۳۲ به زادگاهش بازگشت تا یک پویش روشنگری روستایی را راه بیندازد و مدرسه ای شبانه به نام ” گیوم بیونگ اویسوک ” دایر کرد. افراد بی سواد در آن روستا چگونگی خواندن و نوشتن را می آموختند.
کیم که از قدرت قلم الهام گرفته بود، شروع به نوشتن رمان ها کرد. این شاعر معاصر حرفه ادبی خویش را با انتشار اثری به نام ” سرگردانی در میان تپه ها ” در سال ۱۹۳۳ آغاز کرد. در همان سال رمان هایی با عناوین ” رهگذر در یک روستای کوهستانی ” و ” مرد عزب و وزغ باریک دهان ” را منتشر کرد. در همان سال، یک گروه ادبی نه عضوی به نام گواینهه تاسیس شد. کیم به آن انجمن پیوست، انجمنی که نقش عمده ای در ایجاد ادبیات خالص در دهه ۱۹۳۰ داشت. او رمان هایی مانند ” وزغ ” و ” بهار، بهار ” را یکی پس از دیگری نوشت و منتشر کرد.
رمانش ” رگبار باران ” در سال ۱۹۳۵ برنده مسابقه ادبی بهار شد. این مسابقه توسط روزنامه چوسون ایلبو ترتیب داده شده بود. رمان دیگری به نام ” ثروت باد آورده ” در مسابقه مشابهی که توسط چوسون ایلبو و جونگ آنگ ایلبو سازماندهی شده بود، حائز عنوان دوم گردید. کیم به عنوان نماد ادبیات کره ای در دهه ۱۹۳۰ ظاهر شد.
زیبایی شناختی گولگه (شوخ طبعی)….
با احساس متمایزش از شوخ طبعی، کیم احساسات روستایی را در دهه ۱۹۳۰ میلادی زمانیکه کره تحت استعمار ژاپن بود، به تصویر کشید. آثارش جانی دوباره به صحنه ادبیات کره ای بخشید، ادبیاتی که متعاقب انحلال فدراسیون هنری کارگری کره ای وارد رکود شده بود. فدراسیون مذکور با بیانی صریح نمایانگر جامعه کره در دهه ۱۹۲۰ بود.
آثار کیم ناسازگاری ساختاری جامعه را از طریق زندگانی مردمان طبقه پائین جامعه آشکار می سازد، در حالیکه بذله گویی درخشان مردم کره را با واژگان منحصر به فرد بومی و تسلط بی نظیرش بر زبان غیر رسمی و عامیانه احیا می کند.
آثارش که گاه و بیگاه اجزای طنز و زندگی کسالت آور رعایای محلی را همزمان روایت می کند، آکنده از زیبایی گولگه است. گولگه در لغت به معنی شوخی طبعی و لطیفه ای است که دربردارنده درسی باشد. کیم به سال ۱۹۳۷ در ۲۹ سالگی بر اثر برسام مزمن و مرض سل درگذشت. اگرچه او زندگی کوتاهی داشت، اما یک نویسنده حرفه ای بود که ۳۰ رمان، ۱۲ رساله، ۶ نامه و نشریه و ۲ رمان ترجمه شده از خود به جای گذاشت. امروزه آثارش به صورت گسترده ای مورد مطالعه قرار می گیرد و همه ساله تعدادی مقاله تحقیقاتی مرتبط منتشر می شود. اگرچه زندگی او مانند یک روز بهاری سریع به انتها رسید، اما میراثش در ادبیات کره ای به روشنی شکوفه زده و می درخشد.
جهانی از آثار…
رمان کیم یو جونگ به این دلیل جذاب است که عشق صمیمانه انسان ها را به گونه ای هنرمندانه و جالب توجه مورد بحث قرار می دهد. عشقی که مردمان بسیاری را در یک ریسمان متحد نگه می دارد و عشقی که قلب های آنان را به یکدیگر پیوند می زد، به واسطه توانایی های هنر عامیانه کره به طرز جذابی به تصویر کشیده شده است.
اما به این دلیل که ادبیات یک شخص عامی در عشق مردم ریشه دوانده است، آثارش به مصالح عمومی یا کمدی سطح پائین متمسک نمی شود. مشخصه رمان های کیم یو جونگ اندوه و شوخ طبعی است، به این ترتیب حماقت یا جهل شخصیت ها غالبا انسان را به خنده وا می دارد. این مسئله به زندگی واقعی تیره روزانه و فقیرانه خود آنها منتهی می شود و اندوه عمیقی را القا می کند.
دهکده ادبی کیم یو جونگ…
دهکده ادبی کیم یو جونگ با احیای خانه محل تولد وی و بنای یک تالار یادبود به تاریخ ۶ آگوست ۲۰۰۲ به منظور پاسداشت روح و ادبیات کیم دایر شد. جامعه یادبودی کیم یو جونگ رویدادهایی مانند جشن یادبود کیم یوجونگ، نشست های تحقیقاتی، فستیوال های ادبی برای نوجوانان و … را برگزار می کند. ساعت بازگشایی در فصل زمستان از ۰۹:۳۰ تا ۱۷:۰۰ و در فصل تابستان از ۰۹:۰۰ تا ۱۸:۰۰ می باشد. بعلاوه شما می توانید درخواست تقریظ نیز داشته باشید، اما بایست فرم درخواست را حداقل یک هفته قبل تسلیم نمائید.
آثار در دست ترجمه…
کاملیا (۱۹۳۶)
قطعه زمین لوبیای طلایی
آثارش به زبان کره ای…
سرگردانی در میان تپه ها (۱۹۳۳)
بهار، بهار (۱۹۳۵)
خورشید سوزان
افسونی بارانی
ثروت باد آورده
رذل ها
کاوش طلا در مزرعه لوبیاها
زندگی های تاسف آور
گل کاملیا (۱۹۳۶)
شرحی بر آثار…
آثار کیم ساده و غنی وصف شده اند. او در حدود ۳۰ داستان کوتاه نوشت که بیشتر آنها در سه سال آخر زندگی اش منتشر شده است. داستان کاملیا (۱۹۳۶) در مورد ساکنین یک دهکده کشاورزی کره ای می باشد. تمایلات جنسی ضمنی در نوشته هایش در رمان رگبار باران (۱۹۳۵) صریح تر است. داستان گرمای سوزان غمگین تلقی می شود.
نمونه بارزی از قهرمان داستان کیم یوجونگ می تواند راوی داستان ” بهار، بهار ” باشد که فردی ساده لوح به شمار می رفت که در فهم اینکه پدر زن آینده حیلکه گرش در حال استثمار نیروی کار او است کند عمل می کرد، یا شخصیت شوهر در ” خورشید سوزان ” که در فهم اینکه بیماری همسرش به دلیل نوزاد بیش از حد رشد کرده داخل رحمش می باشد، بسیار نادان است. مکالمه ناپسند و زبان عامیانه محاوره ای پتانسیل طنز چنین موقعیت هایی را بسط می دهد اما جریان زیرینی از سوگ ناخوشی های زندگی های فقر زده را نمایان می سازد.
مسائل مستتر در رویکرد غنایی کیم یوجونگ به طبیعت و منش نمایی ستبری از سلامتی رعایا منابع غیر مستقیمی برای پرسش های اقشار هستند. کشمکش مابین مستاجرین و واسطه ها، و مشکل ناشی از فقدان اجاره کاری که عمدتا به دلیل سیاست های کشاورزی ژاپنی ها به وجود آمد، به واقعیت غم افزا و تاریک جامعه رعیتی کره در دهه ۱۹۳۰ میلادی اشاره دارد.
کیم در آثارش به نام های ” یک طلسم بارانی ” و ” اراذل ” در سطحی صریح تر با تناقض های ساختاری جامعه رعیتی کره درگیر می شود. شخصیت شوهر در ” یک طلسم بارانی ” و نیز شخصیت برادر بزرگتر در ” اراذل ” کشاورزان آواره ای هستند که متعاقب از دست دادن مالکیت موقت خویش باید سرگردان شوند. در فضای نا امیدی و یاس خرد کننده، آنگاه که کارهای کمر شکن تنها منجر به فرو رفتن بیشتر رعایا در فقر می شود، هر دو شخصیت مذکور به منظور دست یابی به یک سود بی دغدغه به سراغ قمار رفتند.
شخصیت شوهر در ” یک افسون بارانی ” همسر خویش را برای کسب پول به ارتباط جنسی با یک پیرمرد ثروتمند تشویق می کند، و شخصیت برادر بزرگتر در ” اراذل ” به منطور یافتن راه هایی برای بقا همسر و فرزند خویش را یکجا واگذار می کند. روحیه نظری که فقر شدید در میان رعایا پرورده است، خود را به عنوان تب طلا در آثار ” ثروت ” (۱۹۳۵) و ” کندن طلا در مزرعه حبوبات ” نشان داده است. اگرچه بیشتر داستان هایش انگاره ای از سقوط جوامع رعیتی هستند، کیم در داستان هایی به مانند ” زندگی های خوار ” توجه خویش را به فقر شهری معطوف کرده است.