سلطان محمد خدابنده

سلطان محمد خدابنده (۷۰۳ – ۷۱۶ه. ق) هشتمین حاکم از فرمان‌روایان‌ سلسله ایلخانان‌ بود. سلطان محمد بعد از برادر خود غازان خان به حکومت رسید. پس از مناظره علمی علامه حلی و علمای اهل‌سنت در محضر سلطان، وی به مذهب تشیع گروید و تشیع را دین رسمی ایران اعلام کرد.

اختلاف اشراف حسنی مکه بر سر تسلط بر این شهر و نیز استفادۀ آنان از رقابت میان ممالیک و مغولان برای گرفتن کمک بیشتر یا حمایت از یکی از اشراف در برابر دیگری، پای ایلخانان را به مساله حج و توجه به مکه بیشتر باز کرد. این مسئله به نفوذ بیشتر ایلخانان در مکه انجامید و موجب شد توجه سلاطین مغول، بیش از پیش، به امور حج معطوف گردد، لذا در سال‌های ۷۱۶ – ۷۱۷ شمار زیادی از مغولان راهی مکه شدند.

کمک به حمیضه در اختلاف اشراف مکه

با درگذشت ابونمی محمد بن حسن (م۷۰۱ه. ق) و بالا گرفتن اختلافات میان فرزندان وی، پای دولت ایلخانی هم به حوادث مکه باز شد. سلطان محمد خدابنده و فرزندش ابوسعید به دفاع از حمیضه، فرزند ابو نمی‌‌‌‌ در مقابل سایر برادران پرداختند. اختلاف میان اشراف حسنی در مکه، به گونه‌ای بود که یک گروه طرفدار تسلط مصر و گروه دیگر طرفدار تسلط ایلخانان و احیانا شاهان زیدی یمن بودند.

در این عصر، گویا اشراف مکه از تسلط ممالیک بر حجاز ناخشنود بودند. اشتراک مذهبی اشراف زیدی‌ مذهب با سلطان ایلخان مغول که شیعه امامی بود، در نزدیک شدن به هم نقش داشت. از این‌رو، در جریان اختلافات فرزندان شریف مکه، ابونمی بر سر امارت بر مکه، حمیضه، پسر او از سپاه اعزامی مصر که جانبدار امارت برادرش، رمیثه بودند، شکست خورد (سال۷۱۶ه. ق).[۲]

حمیضه به عراق گریخت و به سلطان محمد خدابنده (اولجایتو) پناهنده شد و از او یاری خواست. ایلخان مغول وی را به گرمی پذیرفت و سپاهی به تعداد هزار اسب سوار (یا ده هزار نفر) به فرماندهی امیر طالب دلقندی افطسی در اختیار او قرار داد تا به مکه و سپس به شام بروند و آنجا را تسخیر کنند.[۳] و خراج بصره را نیز برای مخارج راه، به وی سپرد. وی در میانه راه، از درگذشت ایلخان مغول آگاهی یافت.[۴]

گرچه اعراب بادیه در راه به حمیضه حمله کردند و قسمتی از اموالش را به تاراج بردند، ولی سرانجام توانست با یاری نیروهای اولجایتو، بر مکه مسلط شود و به نام جانشین اولجایتو، ابوسعید خان بهادر در مکه خطبه بخواند.

نفوذ ایلخانیان در حجاز

امارت حمیضه بر مکه مکرمه سبب نفوذ بیشتر ایلخانیان در حجاز شد، اما حکومت این شریف به طول نیانجامید و ممالیک، برادرش رمیثه را به‌عنوان امیر مکه انتخاب کردند.[۶]

بنا بر گزارش‌های دیگر، سپاه همراه حمیضه تا نزدیک قطیف پیش رفتند که با مرگ اولجایتو، وزیرش، خواجه رشیدالدین که با دلقندی دشمنی داشت، از او خواست سپاه را متفرق کند و حمیضه به عراق بازگشت.[۷] گزارش دیگری از ورود آنان به حوالی مکه خبر داده است که در پی کسب تکلیف رمیثه از ممالیک مصر اجازه ورود به آنان داده نشد.[۸] برخی منابع، برای دامن زدن به اختلافات مذهبی در درگیری‌های سیاسی و تحریک سنیان بر ضد شیعه، هدف از اعزام نیرو از سوی خدابنده را انتقال جنازه شیخین به جای دیگر دانسته‌اند.[۹]

به هر روی، این مسئله به نفوذ بیشتر ایلخانان در مکه انجامید و موجب شد توجه سلاطین مغول، بیش از پیش به مسائل مکه و امور مربوط به حج معطوف گردد. در نتیجه، اولجایتو هم به‌علت مسلمان بودنش و هم به علل سیاسی و رقابت بین اشراف حسنی به امر حج و حرمین توجه داشت.

 

بهترین از سراسر وب

[toppbn]
ارسال یک پاسخ