سرباز ژاپنی که سی سال در سنگر ماند
هیرو اونودا سرباز ژاپنی که سی سال در سنگر ماند
هیرو اونودا سرباز ژاپنی که سی سال در سنگر ماند
در مطلب زیر رشته توئیتی از یک اکانت به نام «Farid» را آوردهایم دربارهی سربازی که تا ۳۰ سال پس از پایان جنگ از دست دشمن فراری بود.
فرمانده ژاپنیها به هیرو اونودا گفته بود: «جنگ شاید سه سال طول بکشه، یا پنج ساله. ولی هرچقدر طول بکشه در آخر ما میایم دنبالت. در موقعیتت بمون و تا آخر بجنگ». اونودا گفت چشم، جنگ همون سال تموم شد، ولی اونودا ۳۰ سال تو پستش موند با این فکر که جنگ تموم نشده.
سال ۱۹۴۴، نزدیکای پایان جنگ جهانی دوم، اونودا به فیلیپین منتقل میشه. این منطقه رو ژاپن اشغال کرده بود و نیروهای آمریکایی همراه با مردم خود فیلیپین جنگی رو با ژاپن شروع کرده بودن که منطقه رو پس بگیرن.
اونودا دستور داشت که تحت هیچ شرایطی تسلیم نشه و در شرایط ناگزیر، خودکشی کنه. با توجه به عرقی که به کشورش داشت، در پستش موند. حملات آمریکاییها از زمین و آسمان شروع شد و همه نیروهای یگان اونودا کشته شدن و فقط چهار نفر باقی موندن. اونودا و سه همرزم دیگه
اونودا که فرمانده این یگان بود، به این سه نفر دستور داد که موقعیتشون رو به بالای تپهها و میان جنگل ببرن. در اکتبر سال ۱۹۴۵ در منطقه بروشورهایی رو پخش کردن (و عمدتا با هواپیما میریختن پایین) که روش نوشته بود: «جنگ تمام شد. از تپهها بیاید پایین».
خیلی از سربازان ژاپنی در جنگلها قایم شده بودن و بخاطر همین این بروشورها رو از آسمون میریختن رو اون مناطق. اونودا و دوستاش که این برگهها دستشون رسیده بود زیر و روش کردن و به این نتیجه رسیدن که اینا جعلیه، کار پروپاگندای نیروهای متفقینه. میخواین با اینا ما رو بکشن پایین.
چهار سال پس از این قایم شدن، یعنی سال ۱۹۴۹، یکی از سربازا که خسته میشه میاد پایین و خودش رو به نیروهای فیلیپین تسلیم میکنه. بقیه که از این حرکت وحشت کرده بودن که مبادا جاشون لو بره، زندگی محتاطتری رو پیش گرفتن.
سال ۱۹۵۰ باز هواپیما میاد رو منطقه کلی عکس و نامه از خانوادههاشون میریزه پایین رو جنگل که تسلیم بشید؛ جنگ تموم شده. بیاین پایین از کوهها. اونودا و دو دوست باقیموندهش باز طی بررسیهای موشکافانه به این نتیجه میرسن که نه، بازم اینا جعلیه، اینا همهش تبلیغات دشمنه.
طی سالهای اولیهی ۱۹۵۰ هر دو دوست اونودا طی درگیری با پلیسهای محلی اون منطقه کشته میشن. فقط اونودا میمونه که تغذیهش میشه موز و نارگیل و برنجی که از زمینهای اطراف اون منطقه گیر میاورد. اونودا تک و تنها در اون جنگل، اسلحه به بغل، سه دهه این شکلی زندگی میکنه.
طی این سه دهه حدود سی نفر از کشاورزای محلی رو هم میکشه با خیال اینکه اینا نیروهای جاسوس یا نظامی فیلیپین هستن. با توجه به اینکه تمرینات ویژه دیده بود، دزدکی به اطراف سرک میکشید و از محصولات کشاورزها میدزدید که زنده بمونه و تو این مسیرا بود که این تیراندازیها رخ میداد.
اسم اونودا طی این سالها در لیست مردهها قرار میگره. اما یک جوان ژاپنی به اسم نوریو سوزوکی سال ۱۹۷۴، یعنی ۲۹ سال بعد، کنجکاو میشه بره تو اون جنگلها دنبالش بگرده. پس از چند روز گشت و گذار بالاخره اونودا رو میبینه.
اونودا که بعدا به این جوون میگفت هیپی (بخاطر مدل موهاش که نشون دهندهی این بود دنیا چقدر عوض شده)، با این سوزوکی دوست شد. سوزوکی بهش گفت حاجی بیا پایین، جنگ سی ساله تموم شده. دنیا عوض شده، اصلا همه چی تغییر کرده. جنگ چی و کشک چی.
حالا جالبه بدونین که اونودا بازم ول کن نبود. میگفت من قبول نمیکنم مگر اینکه مقام نظامی بالاردهای شخصا بیاد و این حرف رو از زبون خودش بشنوم. سوزوکی هم که از پایین آوردن اونودا از کوهها ناامید میشه، چند تا عکس میگیره ازش و برمیگرده ژاپن.
در ژاپن مقامات که ماجرا رو میشنون میرن میگردن دنبال اون فرد مافوقش در دوران جنگ. فردی بود به اسم Yoshimi Taniguchi که الان کتابفروشی باز کرده بود و کلا نظامیگری رو گذاشته بود کنار. پیداش کردن باهاش صحبت کردن که بره فیلیپین بلکم اونودا از خر شیطون بیاد پایین.
در ۹ مارس سال ۱۹۷۴، چند نفر من جمله این فرمانده سابق اونودا میرن جنگل و پیداش میکنن. براش توضیح میدن که جنگ تموم شده و ژاپن شکست خورده. اونودا بالاخره تسلیم میشه و حرفاشون رو باور میکنه. میارنش پایین؛ و یک چهرهی خبری میشه در اون سالها.
همراهش یک شمشیر و ۵۰۰ راند مهمات پیدا میکنن. اون زمان فردیناند مارکوس رئیس جمهور فیلیپین بود. اونودا رو میبرن پیشش و اونم عفوش میکنه و اونودا هم به نشانه احترام شمشیرش رو میده به مارکوس. تو ژاپن به یک قهرمان ملی تبدیل میشه و میشه نمادی از وطن پرستی و شرف ملی.
اینم جالب بود که وقتی پزشکا بررسیش کردن دیدن سالم سالم هست و هیچ مشکل جسمی نداره. حالا که قهرمان ملی شده بود، یه کتاب هم از خودش نوشت به اسم No Surrender: My Thirty-Year War که کتاب پرفروشی شد. هنگامی هم که ژاپن جدید رو دید که همه شهرا عمودی شدن و آسمانخراشها و تلویزیون اومده
مدتها طول کشید تا با این دنیای جدید خودش رو وفق بده. اونودا چند سال بعد ازدواج کرد و بالاخره سال ۲۰۱۴ در سن ۹۱ سالگی فوت میکنه. قهرمان ملی یا —؟