فرقه گرایى و تلفیق

فرقه گرایى و تلفیق. در مورد ویژگى هاى دقیق مکتب هاى آیین بوداى چینى در دوره تانگ (سال هاى ۶۱۷ تا ۹۰۷ م) تردید است. مى توان گفت که گستره سَنگه (انجمن بودایى)، در کل از مجموع مکتب هاى متعدد فراتر است. اگر این مکتب ها نهاد و سازوکار مستقلى مى داشتند، هنوز هم به شکل بخش بسیار بزرگى از مجموعه اى بزرگ تر باقى مى ماندند. به همین دلیل افول تدریجى اکثر این مکتب هاى مجزا و مستقل، الزاماً به معناى محو کامل نفوذشان نبود. آموزه هاى برگرفته از مکتب هاى دیگر، حتى وقتى که اکثر معابد بزرگ به دو مکتب عملى  ِ چَن و پاک بوم اختصاص پیدا کردند، همچنان رایج ماند.

دخالت دولت تا حدى سبب شد که آیین بوداى کره راه نسبتاً متفاوتى در پیش بگیرد. یک جریان اصلاح در قرن شانزدهم، شمار رهروان را تقلیل داد و مکتب ها را به دو فرقه دولتى سان و کیو تبدیل کرد. چَن بر سان، که دل بسته دیانه بود، نفوذ داشت، اما بر تیئن تایى، وینَیه و منتره یانه نیز اشراف داشت. باقى مکتب هاى نظرى در آغوش کیو قرار داشتند. این دسته بندى تا قرن بیستم استمرار یافت، تا اینکه یک نهاد جامع و واحد جایگزین آن شد. در واقع، مکتب هاى مجزا و مستقل در این پیکره استمرار یافتند; در حال حاضر حدود نوزده تاى آنها رسمى و مابقى غیررسمى اند ]۴۲[.

در ژاپن مکتب هاى باستانى بیش از پیش در فرقه هاى مستقل، که نهادو پیروان غیر رهرو خاص خود را دارند، رشد کردند. توجه به این مطلب نه براى مطالعه این تحول در ژاپن، بلکه براى نگاه دوباره، به موقعیتچین باستان مهم است. ویژگى هاى فرقه اى نهادینه شده مکتب هاى چینى باستانى، بسیار کمتر از جانشینانشان در ژاپن بود. در چین یک نهضت تلفیق پیدا شد که هدفش یکى کردن فرقه هاى بودایى بود و در مواردى به دنبال سازگار کردن آموزه هاى آیین هاى بودا با آموزه هاى آیین دائو و کنفوسیوس بود. با این کار شکلى بسیار منسجم و یکدست از آیین بودا پیدا شد. نویسندگان ژاپنى این را گام به عقب مى خوانند، اما آن را مى توان یک پیروزى موفقیت آمیز براى رسیدن به وحدت، در برابر تعصبات فرقه اى، گامى به جلو به شمار آورد ]۱۰۶: ۳۹۵ ـ ۴۰۷[.

بهترین از سراسر وب

[toppbn]
ارسال یک پاسخ