مروری بر چالشهای آیین بودایی
بودا به پرسشهای متافیزیکی به خاطر نامفید بودن، بیتوجه بود و هیچ امر ثابتی را نمیپذیرفت و آتمن را نیز تأیید نمیکرد، با این همه آیین بودا، به دلیل نیاز به جنبههای متعالی و متافیزیکی نوع بشر، اندک اندک مواجه با تغییراتی شد و به آنجا رسید که گروههایی از بوداییان سخن بودا را حقیقت ازلی و ابدی دانسته و حتی شماری به پرستش او دست یازیدند. در واقع میتوان گفت که بودیسم در سیر تحول خود مواجه با دو پدیده گردید، یکی تحجر رهبانیت بودایی (که با طرح مسائل بیارزش و فرمال، از آموزههای بودا فاصله گرفتند) و دیگری به دلیل خالی بودن بودیسم از توجه به پرسشهای متافیزیکی و بنیادی، عملاً زمینه دوری مردم از بودیسم پدید آمد و همانطور که خواهیم دید یکی از دلایل برچیده شدن بودیسم از هندوستان، همین موضوع اخیر بود.
در تشریح نکته اخیر باید گفت که اساساً انسان چون هم با اندیشیدن و ژرفنگری، و هم به آزمون و آزمایش، دریافته که دانش عقلانی و تجربی نارساست، هرگز نمیتواند دستیافتههای خردپسند را مطلق و پایدار دانسته به آنها ایمان آورد. به عبارت دیگر، انسان نیاز به تکیهگاههای مطلق و پایدار دارد. مقدس برای انسان همان تکیهگاههای پابرجاست که میتوان ایمان را بر آن استوار ساخت.
در یک گروه از ادیان بزرگ نَبی و پیامبر نقش میانجی و بیانکننده گفتار مقدس و بنیانگذار آیین را داشته است، ولی در هند از دوران کهن نشانی از نبی و پایهگذار دین نیست، بلکه به باور آنها حقایق جاودانی در فضای ناپیدای روحانی پراکندهاند و انسانهای بینشمند و پیشبین، گیرنده و دریافتکننده و بیننده این حقایقند، که همان وداها، دانشهای مقدسند.
ازهمینرو بودا هم که به یک خدای انسانگونه سرنوشتساز باور نداشت، و تقدس وداها را نیز نمیپذیرفت، هرگز نه مدعی پیمبری شد، نه سخن خود را گفتار خدا و مقدس دانست. او چون انسانهای دیگر بود، (۱) ولی با بینشی بسیار ژرف که انگیزه تنویر یا آگاهی و بیداری او شد. او راه درنگ رنج و آشفتگی، و دستیابی به آرامش و خوشبختی و رضای درونی را دریافت و به دیگران آموزش داد. او نه درباره اسرار گیتی و حقایق پنهان، چگونگی پیدایش و نابودی جهان… سخن گفت و نه دستورهای پزشکی و خانهداری و قوانین اقتصاد و دانشهای طبیعی و روش شهرداری و دولتداری… را بیان کرد، تا نیاز به فرمان مقدس برای جاودان ساختن آنها داشته باشد. بودا نه خود را مطلق دانست، نه درباره مطلق سخن گفت، نه سخنگوی مطلق بود؛ پس نیازی به ایمان و کورباوری نداشت. او پیوسته از بُدهی (۲) یا آگاهی و بیداری و خرد سخن میگفت و دین او نیز بودی درمه (۳) بود، آموزشی که با بینش و خرد دریافت شده و به بیداری و آگاهی میانجامد؛ آگاهی به راه اصیل هشتگانه. ولی همانگونه که بیان شد، انسان نیاز به تکیهگاه مقدس و مطلق دارد، و در آیینی که بر خرد و بینش استوار است، این تکیهگاه را نمییابد. دینی که گفتار خدا نباشد، یا مقدسین آن را به نام آیین جاودان و مقدسی که با رمز و راز ورای دنیا پیوند دارد، اعلام نکنند مردم را به سوی خود نخواهد کشاند، که آنها پیرو راه دلپسندند، نه آموزش خردپسند. در دنیایی که پیوسته همه چیز با شتاب در حال دگرگونی است و هیچ وجودی پایدار نیست، دستور پایدار و جاودان را تنها میتوان از وجود مقدس و مطلق پذیرفت. پس بوداییان نیز از یکسو به گرایش توده مردم به ستایش و پرستش، و از سوی دیگر برای افزودن بر پشتوانه گفتار بودا، او را نه تنها برتر از انسان، که استاد خدایان ساختند، و رفته رفته وجود مطلق همهدان را پذیرفتند تا کلام او هم جاودان و مقدس گردد. از زبان همان بودایی که در آخرین دم زندگی به شاگردان خود سفارش میکرد که بر خرد خویش تکیه کنند نه بر گفتار بودا، سخن او را حقیقت مطلق خواندند.
پینوشتها
1. همهدانی بودا برخلاف آنچه در بودیسم کنونی پذیرفته میشود در زمان خود او اصلاً مطرح نبود، نخستین پیروان بودا در فرمانبری از دستورهای استاد یکپارچگی و یگانگی نداشتند و ازهمینرو شاکیامونی حتی در دوران زندگی خویش با ناهمسوییها و ناسازیهای فراوانی رو به رو شده است. ناسازگار با آنچه امروز تبلیغ میکنند، بودا را در زمان حیاتش انسان لغزشناپذیر و همهدان و وجودی مطلق نمیشناختند و ازهمینرو به خودپروای جداراهی و خردهگیری میدادند. ما نشانههایی از این برخوردها را، حتی در گزارشهایی که میکوشند بودا را واجبالاطاعه بشناسانند، به روشنی مشاهده میکنیم. در این گزارشها سخن از شاگردانی است که دستورهای او را نادیده میگیرند و یا در برابر او به ایستادگی میپردازند. برای نمونه در گزارشی از رساله مهاوگا (mahجvagga) ی (انضباط) که رویههای بسیاری را دربر گرفته است، سخن از کشمکشی است که در خانگاهی به نام گوسیتا (Ghosita) در کوسامبی (Kosambi) روی داده است. در این خانگاه دو استاد، هر یک با ۵۰۰ شاگرد، به سر میبرند، که یکی خبره در پرسشهای سازمانی و سامانی (vinayadhara) بود و دیگری استاد کاردان اصول عقیدتی (dhammakathika) . این دو با یکدیگر به نزاع برمیخیزند… . پس برخوردها تا جایی بالا میگیرد که بودا ناگزیر به میانجیگری میشود و آنها را پند میدهد با هم آشتی کنند. ولی این اندرزها نیز به جایی نمیرسد. بودا از کوشش باز نمیایستد و از این گروه به آن گروه و از این دسته به آن دسته روی میآورد اندرز میدهد… ولی باز هم برای چند چکه آب که در آفتابه به جای مانده ستیز و پرخاشگری پیگیری میشود. سرانجام کار به جایی میرسد که بودا برآشفته شده پشت به همه شاگردان کرده و خانگاه را ترک و از همه پیروان کنارهگیری میکند. ردای زعفرانی بر تن میپوشد و در کنار یک فیل و یک میمون به جنگل پناه میبرد، و چند فصل را در جنگل به مراقبه میپردازد. نگ: آشتیانی، عرفان بودایی ، تهران، انتشار، ۱۳۷۷، ص ۹۰.
2. bodhi
3. bodhidharma
منبع