سرگذشت ممالیک بحری

بایبرس از مقتدرترین سلطان مملوکی مصر بنیانگذار سلسله ممالیک بحری است. گرچه وقایع نگاران مصری را  پس از آیبک، علی و قطوز چهارمین سلطان مملوکی به حساب می آورند. ولی باید او را بنیانگذار حقیقی سلطنت مملوکی دانست. او در مدت هفده سال حکومت در مصر نظامی را پایه گذاشت که مدت دو قرن و نیم بعد از وی دوام یافت.

اقدامات بایبرس برای تحکیم قدرت مالی که در مصر چند جانبه بود. وی ابتدا با امیران ایوبی سوریه به نبرد برخاست و با تحمیل تابعیت خود به آنها، سوریه را به مصر منظم ساخت. علاوه بر این وی از متصرفات صلیبیان در سوریه و فلسطین کاست و قلمرو آن ها را به باریکه ای در کرانه مدیترانه محدود ساخت و همچنین حشاشین – اسماعیلیان – سوریه و قلاع آنها را نابود کرد. ارامنه که متحد مغولان محسوب می شدند به وسیله او گوشمالی داده شدند و عاقبت سپاهیان او در طی نبرد هایی در جنوب مصر با دولت‌های نوبه و لیبی مرزهای جنوبی امپراتوری ممالیک مصر را تثبیت نمودند.

مصر در زمان بایبرس  در عرصه دیپلماسی بع موفقیت‌های بزرگی نائل آمد. وی توانست با تمامی دشمنان ایلخانان ایران عقد اتحاد کند. اردوی زرین، سیسیل و آرگون با مصر پیمان دوستی بستند.[۱]

تندیس بیبرس، موزه نظامی مصر (قاهره)
تندیس بیبرس، موزه نظامی مصر (قاهره)

در این اثنا یک اقدام  سیاسی موقع و حیثیت سلطنت مصر را به عنوان پایگاه عمده اسلام مستحکم‌تر کرد. بعد از بر افتادن خلافت بغداد به دست هلاکو، جامعه اسلامی به شدت خلاء وجود یک خلیفه را احساس می کرد. گرچه در آن زمان خلافت قدرت موثر خود را از دست داده بود، اما هنوز به عنوان برترین نشانه وحدت و حقانیت اسلامی مورد تقدیس مسلمانان بود.[۲]

امیر ابوقاسم احمد بن ظاهر ملقب به المستنصر بالله فرزند خلیفه الظاهر و عموی المستعصم بالله آخرین خلیفه بغداد بود که توانسته بود از مهلکه بغداد جان سالم به در برد و خود را در سال ۶۵۹ هجری به مصر برساند.[۳] بایبرس با شکوهی تمام او را پذیرفت و سکه به نام وی ضرب کرد. این اقدام باعث شد که ابو نمی شریف مکه سیادت مصر را پذیرا گردد. اینک حجاز به امپراتوری مصر پیوسته بود. بایبرس لقب پرافتخار خادم الحرمین را به دست آورد. عنوانی که سلاطین بعدی مملوک از آن به عنوان سلاحی برنده برای جلب حمایت مسلمین علیه پیشروی های مغولان و صلیبیان سود جستند.[۴]

در همین سال هلاکو برای تلافی شکست عین الجالوت به سوریه لشکر کشید. حمص و حلب مسخر مغولان شد. الملک الناصر فرمانروای ایوبی حلب به دستور هلاکو کشته شد و عمر سلسله ایوبی خاتمه یافت.

بایبرس پس از تنظیم امور خلافت قاهره برای مقابله با مغولان به سوریه لشکرکشی کرد. شهرهای سوریه به تصرف مسیحیان در آمد و مغولان اخراج شدند. بایبرس بعد از این سوریه را به عنوان یکی از ایالات به امپراتوری ممالیک  منظم ساخت. بدین ترتیب سراسر منطقه در زیر چتر حفاظتی دستگاه جدید التاسیس خلافت مصر قرار گرفت.[۵]

بایبرس در سال ۶۷۶ هجری در حالی درگذشت که سلطنت مصر در نتیجه اقدامات او کاملاً تثبیت شده بود. کارهای وی به عنوان سلطان شباهتی با صلاح الدین دارد. هر دو با تهدیدات خارجی بزرگی نسبت به اسلام روبرو شدند و آن را از میان برداشتند. هر دو سلطنت متحد از سوریه و مصر به عنوان پایگاه خود تاسیس کردند. هر دو این پایگاه را با وارد کردن تغییرات بزرگی در نظم اجتماعی مستحکم ساختند. هر دو به راه های گوناگون کوشیدند تا اصل وحدت اسلامی را به آن صورت که در شخص خلیفه تجلی کند از نو مستقر سازند.[۶]

پس از بایبرس دو پسر او به ترتیب بر تخت مصر جلوس کردند. اما هیچکدام ذره‌ای از کفایت پدر را به ارث نبرده بودند و حکومت آنها چند صباحی بیشتر به طول نیانجامید. ابتدا ناصرالدین برکه خان پسر ۱۷ ساله او که فردی عیاش بود به سلطنت رسید ولی بعد از یک سال خلع شد و برادرش سلامیش که هفت سال بیش نداشت بر تخت سلطنت مصریان جلوس کرد. اما فرمانروای واقعی فرد نیرومند دیگری از ممالیک به نام سیف الدین قلاوون بود. وی یکی از غلامان سلامیش بود، مخدوم خود را برداشت و اعلان سلطنت کرد. قلاوون یکی از غلامان دشت قبچاق بود، بعد از بایبرس، برجسته ترین و قدرتمندترین سلطان مملوکی است. وی قریب به یازده سال در مصر حکومت کرد.[۷]

قلاوون در دومین سال سلطنت خود مغولان را که دوباره به شام حمله کرده بودند در حمص شکست سختی داد.[۸]

قلاوون به طور کلی سیاست بایبرس را دنبال می‌کرد و برای مقابله با تهدید مغولان در صدد یافتن متحدانی از مسیحیان و مسلمانان بود. وی علی رغم داشتن روابط سیاسی و تجاری با دول مسیحی غربی از مقابله با صلیبیان سوریه و فلسطین غافل نبود.

قلاوون پس از دفع مغولان به متصرفات فرانکی ها لشکرکشید و با تسخیر دژ بزرگ و مستحکم طرابلس در ۶۸۸ هجری که هنوز بزرگترین شهر از

متصرفات فرانکها بود، کامیابی بزرگی به دست آورد. وی سال بعد، در آن حین که مسئول آماده کردن مقدمات برای محاصره عکا آخرین سنگر مهم صلیبی در شرق مدیترانه بود، درگذشت.

کار ناتمام وی را پسر و جانشینش الملک الاشرف خلیل، از سر گرفت و در سال ۶۹۰ و هجری عکا را فتح کرد. باقی متصرفات فرانکها – بیروت، صور، صیدا، اثلیث و حیفا – یا تسلیم شدند و یا پس از اندک مقاومتی به تصرف مسلمانان در آمدند. به این ترتیب دوره فرمانروایی طولانی صلیبیان در فلسطین به پایان رسید.[۹]

محدوده  ممالیک بحری
محدوده  ممالیک بحری

قلاوون در دوره فرمانروایی خود از فعالیت‌های عمرانی و فرهنگی در مصر غافل نبود.  از بناهای مهم وی در مصر ساخت بیمارستانی بزرگ به نام بیمارستان منصوری بود. بنای این بیمارستان از سال ۶۸۳ هجری و با نظارت امیر علم الدین سنجر شروع شد و در کنار آن مسجد و مدرسه ای نیز ساخته شد.[۱۰]

بدون احتساب دوره‌های فترت، اخلاف قلاوون نزدیک به یک قرن در مصر بر حکومت باقی ماندند. معروف ترین فرد این دودمان الملک الناصر محمد پسر قلاوون می باشد. او که مادری مغول داشت، ایام حکومتش از همه سلاطین مملوکی طولانی تر است. الناصر در سه نوبت از سال ۶۹۳ تا ۷۴۱ هجری در مصر فرمانروایی کرد.

روابط مصر با ایلخانان مغول ایران بعد از اسلام آوردن ایلخان تغییر چندانی نکرد. میل مغولان ایران برای استیلا بر سوریه و سواحل مدیترانه ایلخانان را وامی داشت که پیوسته اغلب ممالک را مورد تعرض و تهدید قرار دهند. ایلخانان همواره از فرمانروایان مسیحی غربی برای رسیدن به منظور خود مدد می‌گرفتند. آخرین تلاش گسترده و جدی مغولان برای نیل به مقصود در سال ۷۰۲ هجری توسط غازان صورت گرفت. الناصر به همراه نیروهای مملوکی در دشت مرج الصفر نزدیک دمشق با نیروهایغازان روبرو شد و پیروزی قطعی علیه مغولان ایران به دست آورد.  غازان پس از اندک مدتی درگذشت. و بعد از آن با انحطاط قدرت ایلخانان در ایران تهدید مصر از جانب مغولان پایان یافت.[۱۱]

پس از الملک الناصر رشته‌ای از اخلاف وی به سلطنت رسیدند که اغلب بی کفایت و سست عنصر بودند. سرانجام آخرین فرد از سلسله ممالیک بحری که صلاح الدین صالح ملقب به حاجی نام داشت. در سال ۷۸۴ هجری توسط یک مملوک شایسته چرکسی به نام برقوق برکنار شد. بدین ترتیب سلطنت ممالیک بحری به پایان رسید و عصر جدیدی از حکومت ممالیک چرکسی آغاز شد.[۱۲]

برای مطالعه

سلسله ممالیک بحری ۷۸۴ – ۶۵۸ ه-ق
بایبرس

ناصرالدین بوکه خان پسر بایبرس

سلامیش پسر بایبرس

سیف الدین قلاوون

الملک الاشرف خلیل پسر قلاوون

الملک الناصر پسر قلاوون (دوره اول)

الملک العادل

ملک المنصور

الملک الناصر (دوره دوم)

الملک المظفر

الملک الناصر (دوره سوم)

پنج تن اولاد الملک الناصر به ترتیب

الملک الناصر دوم

دوره‌ای از جابجایی‌های پی‌درپی

صلاح الدین صالح ملقب به حاجی

جلوس بر قوق برجی و خاتمه حکومت ممالیک بحری

۶۵۸

۶۷۶

۶۷۷

۶۷۸

۶۸۹

۶۹۳

 

۶۹۴

۶۹۶

۶۹۸

۷۰۸

۷۰۹

۷۴۱-۷۴۸

 

۷۴۸

۷۶۲-۷۸۳

 

۷۸۳

 

۷۸۴

 

 

[۱] . بیانی، شیرین،  دین و دولت در ایران عهد مغول، ج ۳، ص ۸۸۰.

[۲] . همان،  ج ۳، ص ۸۸۲.

[۳] . همان،  ج ۳، ص ۸۸۸ و همچنین هولت، لمبتن،  ص ۲۹۲.

[۴] . هولت،  لمبتن،  ص ۲۹۶.

[۵] . برای آگاهی از خلافت عباسیان در مصر، ر.ک،  بختیاری، شهلا، خلافت عباسیان در مصر، مجله مقالات و بررسیها، دفتر ۶۶ ، زمستان ۱۳۷۸، سال ۳۲، ص ۲۴۴- ۲۰۵.

[۶] . بیانی، شیرین، ج ۳، ص ۸۸۷.

[۷] . هولت،  لمبتن، ص ۲۹۷.

[۸] . بیانی، شیرین، ج ۳، ص ۸۸۹.

[۹] . هولت، لمبتن، ص  ۲۹۵

[۱۰] . طاهری ناصری، عبداللهط تاریخ سیاسی اجتماعی شمال آفریقا، ص ۱۵۸.

[۱۱] . عصام، محمد، شبارو، ص ۸۶.

[۱۲] . هولت، لمبتن،  ص ۲۹۸

 

 

منبع:

  • تاریخ جهان اسلام از قرن هفتم تا دهم هجری ، علیرضا خزائلی، انتشارات دانشگاه پیام نور
  • تهیه الکترونیکی: سایت تاریخ ما، اِنی کاظمی

بهترین از سراسر وب

[toppbn]
ارسال یک پاسخ