اعتقادات مهرپرستان
به نقل از دین زرتشت، در آیین مهر، ایزد آفریننده نبوده است. صورت قدیمی مهر در زبان سانسکریت که از همه قدیمی تر است «میتره» میباشد، که در زبان پارسی باستان به صورت « میششه» تلفظ میشده.
مهرپرستان معتقدند که میترا در یک غار و از دل یک سنگ به دنیا آمد. او در لحظه به دنیا آمدن کلاه بر سر داشت و شمشیر و تیر و کمان را هم در دست داشت. بعضی از پژوهشگران معتقدند که به دنیا آمدم میترا از دل سنگ یک استعاره مبنی بر برخورد دو سنگ به هم و تولید نور از آن میباشد. میترا در هنگام تولدش در یک دست کره و در دست دیگرش دایره بروج را گرفته بود.
نقل شده است که مهر گاو هرمز(اهورا مزدا) را میگیرد و با خنجر به گردن او میزند و از گردن گاو خون بیرون میآید و آن خون شکل مار به خود میگیرد و حیات آغاز میشود. میترا بعد از رسیدن به غار گاو را بر زمین میزند و پشت گاو نشسته و چاقوی خود را به گاو میزند. در همین هنگام سگ و مار برای لیسیدن خون گاو و عقرب هم برای نیش زدن بیضه گاو میآیند. در اینجا سگ نشان از پاسداری، مار نشان زندگی و عقرب نشان از اهریمن دارد.
سپس از محل زخم گاو سه خوشه گندم و نهال تاک در میآید. این گاو گاوی است که اورمزد خدای بزرگ آفریده تا بدینوسیله فر ایزدی خود را به فرزندانش منتقل کند. در روایات و متون کهن ایرانی آمدهاست که میترا پس از قربانی کردن گاو از آنجا که او ایزد لطف و رحمت است سهم خود از خون گاو (فر اورمزدی) را به روی زمین میپاشد و از آن نوروز و رستاخیز طبیعت پدید میآید.
بیش از پانصد تمثال میتراس در حال سلاخی گاو یافت شده است. در دو طرف تندیسهای گاو کسی دو انسان به تصویر کشیده شده است. در یک سمت کاوتس ایستاده که مشعل خود را بلند کرده و در سمت دیگر کاوتوپاتس ایستاده که مشعل خود را سرازیر نگه داشتهاست. فرانس کومون این دو را نشانهٔ برآمدن خورشید در صبح و فرورفتن آن در وقت غروب تفسیر کردهاست. راجر بک ترجیح میدهد که کاوتس را خورشید در حال حرکت به سمت شمال در فصل بهار و کاوتوپاتس را خورشید در حال حرکت به سمت جنوب در فصل پاییز، تفسیر کند. او نتیجهگیری میکند که: «اگر این فرض درست باشد، این مشعل داران آن گونه که کومون میاندیشد، تجلی میثراس، خدای خورشید، در بهار و پاییز نیستند، بلکه همراهان فصلی او در آن دو وقت از سال هستند.
مهرپرستان اعتقاد دارند که میترا در آخرین روز زندگی زمینیاش در ضیافتی شرکت میکند و خون گاو، گوشت او، نان و شراب میخورد. این ضیافت درون غاری انجام میشود. سُل ایزد خورشید نیز (سُل خدای خورشید است و میترا خدای پرتو خورشید. ایزد خورشید طی کارزاری با میترا او را بر زمین زده و پرتو او را از آن خود کردهاست) در ضیافت شرکت میکند. بعد از ضیافت میترا سوار ارابه خورشید شده و به آسمان عروج میکند. سُل ایزد آفتاب او را سوار بر ارابه مینویی خود کرده و به آسمان میبرد تا در آخرالزمان دوباره به زمین برگردد. در آخر کار جهان آتشی عظیم در تمام جهان درمیگیرد و پیروان میترا از آن آسوده خواهند بود.