آیین میترا (مهرپرستی)در روم
آیین مهری ( میترائیسم) تاثیر زیادی در ایجاد وحدت و یکپارچگی اقوام ایرانی داشت. هم چنین باعث ایجاد نظم بسیار بین نظامیان شد. همین عوامل به علاوه اسرار آمیز بودن و ارزشهای اخلاقی عالی آن باعث جلب توجه رومیان قرار گرفت. نظامیان رومی که رهبر آنها «پمپی» بود برای مبارزه با دزدان دریایی سیلیسی به آسیا آمده بودند و در همین زمان به این نظم و ارزشهای عالی و سلحشورانه مهریان به علاوه اعتقادات آنها علاقه مند شده و به آن گرایش پیدا کردند.
آنان هنگامی که به روم بازگشتند، اقدام به تبلیغ و ترویج این آیین بین رومیان کردند. مدت زیادی نگذشت که اعتقادات و باورهای آیین مهری بین رومیان ترویج داده شد. این موضوع باعث دگرگونی در شخصیت « مهر مشی» موعود ایرانی و تبدیل آن به خدای میترا در بین جامعه ی روم انجامید، در سراسر روم به عنوان آیین رسمی امپراتوری در سراسر سرزمین های تحت نفوذ فرهنگ هلنی برگزیده شد.
مورخین چنین بیان میکنند که برای بار نخست « نرون» امپراتور روم در حدود سال ۶۶ میلادی به آیین میترا گروید. پس از آن سه سال گذشت تا آیین میترا به اروپای مرکزی رسید و در آنجا رواج یافت. بعد از مدتی به بالکان رسیده و در سال ۱۴۲ میلادی پادگان های رومی منطقه ی «رن» به آیین مذکور گرویدند و میترا را حامی خود خواندند. در طول قرن دوم آیین میترا همچنان به نفوذ خویش در اروپا ادامه داد و امپراتور «کومود» در مراسم مذهبی مربوط به آیین مذکور شرکت نمود.
طی تلاشهای امپراتور « کارالاکا» در قرن سوم ، آیین مهرپرستی در روم به اوج خود رسید. کارالاکا چنین دستور داد تا در پایین حمام های شهر رم برای «زئوس»، «هلیوس»، «سراپیس» و «میترا» که صاحب جهان و شکست ناپذیر خوانده می شد معابدی را بنا کنند. «اورلیانوس» امپراتور دیگر روم در سال ۲۷۴ میلادی آیین مهرپرستی را به عنوان آیین رسمی روم اعلام کرد. شورای امپراتوری نیز میترا را به عنوان خدای حامی امپراتوری روم و «خورشید شکست ناپذیر» معرفی نمود و از آن پس آیین مذکور در متصرفات روم، به ویژه در آسیای صغیر نیز رواج گسترده یافته و به مدت سه قرن به عنوان آیین رسمی امپراتوری روم بر مبانی اعتقادی رومیان سایه افکند.
منابع قدیمی گستره رواج میترائیسم را از رود دانوب تا اقیانوس اطلس و از رومانی تا جبل الطارق و سراسر آفریقای شمالی معرفی نموده اند و از وجود صدها محرابه ی مهری در این مناطق گزارش داده اند. شدت رواج این محرابه ها به حدی بود که تنها در بندر کوچک «اوستیا» در نزدیکی شهر رم، ویرانه های چهارده معبد مهری به دست آمده است. «پلینیوس» مورخ مشهور رومی در رابطه با گسترش نفوذ و حاکمیت سنت های مهری در سرزمین های رومی می نویسد که از مصب دانوب تا دیوار بریتانیا و از دریای آدریان (دریای سیاه) تا ستون های هرکول (جبل الطارق) همه جا قلمرو میترا بود.
اقتدار و یکه تازی میترا تا اواسط قرن چهارم پابرجا بود. تا این که «کنستانتین» حاکم نیمه شرقی روم، تلاش خود را جهت استقلال از روم غربی در قرن چهارم آغاز کرد. در نهایت زمانی که کنستانتین توانست به پیروزی برسد، شرایط برای میترا دگرگون شد. کنستانتین برای این که استقلال و تمایز خود را از امپراتوری روم غربی برجسته کند و به دولت خود مشروعیت ببخشد، به مسیحیت گروید. بالا گرفتن روحیه ی استقلال طلبی از امپراتوری به انحطاط کشیده شده ی روم و تلاش جوامع ساکن در منطقه ی آسیایی تحت حاکمیت روم در رهایی از غارتگری ها و سرکوبگری های سربازان رومی، موجب رواج گسترده ی آرمان های مسیحایی و به تبع آن رشد قابل توجه آیین مسیحیت در بخش شرقی امپراتوری گردیده بود، همین امر کنستانتین را بر آن داشت تا از پتانسیل بالای آیین نوپای مذکور در تحقق آرمان های خویش یاری بجوید و از همین سبب بود که آیین مسیحیت را به عنوان آیین رسمی دولت خویش برگزیده و به کمک کلیسا جمعیت روبه تزاید مومنان مسیحی در روم را نیز با خود همراه سازد. با تلاشهای پادشاه مذکور، مسیحیت در روم شرقی بسیار گسترش یافت . وی چندی بعد توانست در جایگاه امپراتور روم ، آیین مسیحیت را به عنوان آیین رسمی کل امپراتوری روم معرفی نماید و شرایط را برای آغاز فترت و در پی آن زوال آیین میترا فراهم آورد.
در سال ۳۶۰ میلادی، با کوشش «ژولیان» جانشین کنستانتین، آیین میترا بار دیگر به جایگاه خود به عنوان آیین رسمی امپراتوری را از مسیحیت باز پس گرفت، لیکن کوتاهی عمر امپراتور مذکور و نیمه تمام ماندن سیاست های ضد مسیحی وی، به تنها امید مومنان میترا برای بازیابی عظمت آن پایان داد و در نهایت «تئودوزیوس» جانشین وی در ۳۹۴ میلادی برای همیشه به نفوذ جایگاه متمایز میترا در سرزمین های رومی، در شرق و غرب پایان داد.
عالی فقط کاش خلاصه و کوتاه تر بود