چرا پهلوانان شاهنامه با نام مستعار در نبرد شرکت میکردند؟
اهمیت انتخاب نام فرزندان از زمان باستانیان مورد توجه فرهنگ های مختلفی از جمله فرهنگ ایرانیان باستان بوده است. حتی برخی ادیـان و مذاهـب مانند دین اسـلام نیز به مسئله انتخاب نام نیکو برای فرزندان تاکید کرده اند. برخی نیز به علت اعتقاد به طالع بینی و قدرت معینه کلمات و ارتباط آن ستارگان در زندگی و سرنوشت افراد، انتخاب نام برایشان اهمیت بسیاری دارد. در ادامه به یکی از جذاب ترین اعتقادات در ارتباط با اهمیت نام میپردازیم که برگرفته از شاهنامه و داستان پهلوانان آن است.
همواره در جای جای شاهنامه به چشم میخورد که پهلوانان نام خود را خصوصا از هم رزم خود پنهان می کنند و یا اصطلاحا به نام پوشی یا کتمان نام میپردازند. از دلایل آن این است که عنصر نام با توجه به پیشینه ی دینی و اساطیری، مهم ترین وجه هستی پهلوان را شکل می دهد، به گونه ای که پهلوان آشکار شدن نامش را منجر به از دست دادن هستی خویش می بیند. البته گاهی پهلوان داستان های شاهنامه از روی تکبر و غرور و کم ارج شمردن حریف، دست به این ترفند می زند. نام یا اسم در شاهنامه بسیار مورد تاکید است و در دو مفهوم مسما و آبرو بکار برده شده و با توجه به حساسیت پهلوانان در قبال اسم خود، حتی میتوانیم شاهنامه را نامنامه بنامیم!!
در شاهنامه پهلوانان نام را شیشه عمر آدمیزاد دانسته و معتقدند اگر این شیشه به خاک افتد عمر پهلوان نیز تمام خواهد شد. اهمیت و علاقه به نام به حدی بوده که همواره پهلوانان در رجز خوانی ها به نام نیاکان خود افتخار میکردند و در شاهنامه گفته شده پادشاهان اسم خود را به روی تاج و کمربند خود حک میکردند. آنها اعتقاد داشتند که سرنوشت افراد از نام آنها قابل حدس است و به همین علت نمیگذاشتند دشمنان اسم آنها را بفمهند تا تصرفی بر طالع آنها نداشته باشند.
داستان نام پوشی بهرام از سپاه ترکان در جریان گم شدن تازیانه اش
داســتان برمیگردد به تازیانه بهرام، (پســر گودرز و برادر گیو) در جنگ ایران با سپاهیان توران، تعداد زیادی از ایرانیان از جمله فرزند کاووس کشــته شــدند و بهرام، دلاورانه تاج شــهزاده را از میدان برداشــت تا به دست دشمن نیفتد. بعد از فرا رســیدن شب، بهرام متوجه شد تازیانهای که اسم او بر آن نوشته شده بود، در میدان نبرد افتاده است. پس:
دوان رفت بهرام پیش پدر / که ای پهلوان یالن سر
به سر بدانگه که آن تاج برداشتم / به نیزه به ابر اندر افراشتم
یکی تازیانه ز من گم شدست / چو گیرند بی مایه ترکان به دست
به بهرام بر چند باشد فسوس / جهان پیش چشمم شود آبنوس
نبشته بر آن چرم نام منست / سپهدار پیران بگیرد به دست
شوم تیز و تازانه بازآورم/ اگر چند رنج دراز آورم
مرا این ز اختر بد آید همی /که نامم به خاک اندر آید همی
او در برابر گــودرز و گیو که میخواهند او را متقاعد کنند تا به دنبال تازیانه نرود، چنین میگوید:
چنین گفت با گیو بهرام گرد / که این ننگ را خرد نتوان شمرد
شما را ز رنگ و نگارست گفت / مرا آنک شد نام با ننگ جفت
گر ایدونک تازانه باز آورم / و گر سر ز کوشش بگاز آورم
او بــه میدان نبــرد برمیگــردد و جان خویش بر سر نام از دست میدهد.
داستان گم شدن رخش و به خطر افتادن نام رستم
از دیگر داستان های تاثیرگذار شاهنامه در خصوص اهمیت نام مربوط به رستم است.
رخش رستم، شــهره عام و خاص است و نام رســتم را با خــود دارد. پس نباید به دست کس دیگری بیفتد که برای پهلوانی چون رســتم ننگ بزرگی است. همه این موارد نشان از اهمیت نام ظاهری نزد پهلوانان دارد.
رستم بعد از اینکه متوجه میشود رخش گم شده است:
همی گفت کاکنون پیاده دوان / کجا پویم از ننگ تیره روان
چه گویند گردان که اسبش که برد / تهمتن بدین سان بخفت و بمرد
همه این موارد نشان از اهمیت بالای نام ظاهری نزد پهلوانان دارد. در بررسی نامپوشــی پهلـــوانان در مقابل حریف در شــاهنامه و ادبیات حماسی جهان به مواردی برمیخوریــم که پهلوان، نام خود را بــه پهلوان مقابل که خواهان دانســتن آن اســت، نمیگوید.
سایر نمونه های نامپوشی رستم در شاهنامه-رستم و سهراب
اولین نمونه های که در این مورد، ناخودآگاه به ذهن ما میرســد، داستان رستم و ســهراب است. در این داســتان، افراســیاب برای رسیدن به هدف شــوم خود، سپاهی به یاری سهراب میفرستد و به آنان تأکید میکند: نباید که داند پدر را پسر. رســتم هم کــه بــا درنــگ و تردیدی سؤال برانگیز در برابر سهراب قرار میگیرد، در اولین اقدام خود، ناشــناخته در اردوگاه دشــمن، ژنده رزم را از بین میبرد تا حلقه نامپوشی کامل شود. هجیر هم که ضرب شســتی جانانه از ســهراب چشیده است، رستم را به عنوان پهلوان چینی به سهراب معرفی میکند. حتی زمانی که رستم و سهراب کنار هم قرار میگیرند، سهراب به رستم بودن پهلوان روبرویش شک میکند و رستم همواره به کتمان نام میپردازد.
بدو گفت کز تو بپرسم سخن / همه راستی باید افگند بن
من ایدون گمانم که تو رستمی / گر از تخمه نامور نیرمی
چنین داد پاسخ که رستم نیم / هم از تخمه سـام نیرم نیم
که او پهلوانست و من کهترم / نه با تخت و گاهم نه با افسرم
سایر نمونه های نامپوشی رستم در شاهنامه-رستم و اشکبوس
در داستان رستم و اشکبوس نیز، بعد از فرار ّرهام، رستم پیاده به جنگ اشکبوس میرود و کشانی با دیدن او
بدو گفت خندان که نام تو چیست / تن بی سرت را که خواهـد گریست
تهمتـــن چنین داد پاســخ که نا م/ چـه پرسی کزین پس نبینی تو کام
مـــرا مادرم نام مـــــرگ تو کرد / زمانــه مــــرا پتک ترگ تو کرد
در جنــگ دیگــری، زمانی که چنگش، رستم جهان پهلوان را میبیند
بدو گفت چنگش که نام تو چیست / نژادت کدامست و کام تو چیست؟
بــدان تا بــدانم که روز نبــــــرد / کرا ریختم خون چو برخاست گرد
بدو گفت رستـم که ای شـوربخت / که هـــرگز مبـادا گل آن درخت
کجـا چـــون تو در باغ بــار آورد / چـــــو تو میـوه اندر شمار آورد
ســر نیــزه و نام من مــرگ تست / سرت را بباید ز تـن دست شست
منبع مناسب برای انتخاب انواع اسم
هر خانواده ای علاقه به انواع مختلفی از نام ها دارد، از نام قهرمانان شاهنامه گرفته تا نام های مذهبی یا بین المللی و یا نام های محلی هر شهر یا ایل. اگر میخواهید به یک منبع مناسب برای انواع اسم ها دسترسی پیدا کنید میتوانید به سایت وولک سری بزنید و به منبع غنی از اسم پسرانه ایرانی، اسم دخترانه فارسی، اسم پسرانه خاص و تک، اسم دخترانه خاص و تک، اسم دختر کردی، اسم های پسرانه کردی، گیلکی، تاشی و سایر شهرها، اسم های دخترانه و پسرانه مذهبی، پارسی و … معانی آنها دست پیدا کنید.