تاریخچه پیدایش ضرب المثل های ایرانی در زبان فارسی
زبان، اساسیترین ویژگی فرهنگ یک ملت است و ایران همچون سایر ملتها دارای یک دنیای کلامی غنی و پر از زیباییهای زبانی است. از دوران باستان تا به امروز، زبان فارسی به یکی از زبانهای هنر و ادبیات در جهان تبدیل شده است. یکی از نقاط قوت زبان فارسی، مجموعهای از ضرب المثلها و اصطلاحات زبانی است که در طول تاریخ تشکیل شده و این نشانگر عمق زبان و حکمت مردم ایران میباشد. این ضرب المثلها به عنوان یک گنجینه از تجربیات، اصول و ارزشهای فرهنگی به نسلها منتقل شده و هنوز هم در گفتار روزمره مردم مورد استفاده قرار میگیرند.
ضربالمثلها نوعی از بیان در زبان فارسی هستند که داستانی پندآموز را یادآور میشوند. به طور معمول هر ضربالمثل در نتیجه یک داستان یا اتفاق رخ میدهد، اما با مرور زمان داستانها از یاد رفته و تنها همان یک جمله که با عنوان ضربالمثل شناخته میشود، در ذهنها باقی میماند. این جملات پندآموز بسیار در بین مردم به خصوص فارسیزبانان رایج شده است در حالی که بسیاری افراد از پیشینه آنها مطلع نیستند.
تاریخچه امثال و حکم
اولین کسی که در طول تاریخ شروع به جمعآوری امثال و حکم (ضربالمثل) زمان خود کرد، ارسطو بود. او کتابی به نام امثال و حکم نوشت که متأسفانه بر اثر مرور زمان از بین رفت. در یونان باستان نیز شعرا و نویسندگان زیادی از امثال و حکم در آثار خود استفاده کردند. برخی نویسندگان معاصر نیز با استفاده از مثلها حالتی طنزآمیز به نوشته خود دادند. در ایران نویسندگانی چون صادق هدایت، محمدعلی جمالزاده، علیاکبر دهخدا، ایرج میرزا و عارف قزوینی، افرادی هستند که از امثال و حکم در نوشتههای خود بهره بردهاند.
اما این موضوع که از چه زمانی مثلها و اصطلاحات در زبان فارسی رایج شدند را هیچکس نمیداند. جملاتی که امروز به عنوان ضرب المثل استفاده میشوند، حاصل گفتار لحظهای و تراوشات ذهنی یک انسان بوده که به دلیل دلنشین بودن و تأثیرگذاری آن در ذهنها باقی مانده و در موارد مشابه نیز استفاده شده است. اولین گوینده این جملات همیشه ناشناس باقی میماند.
با این حال میتوان گفت که منبع اصلی امثال و حکم و اصطلاحات فارسی از کتابهای مقدسی مانند قرآن، تورات و انجیل گرفته شده است که سرچشمه پندها و اندرزهای مهم برای زندگی انسانها هستند.
استفاده از مثلها از گذشته تا امروز
نکته جالب اینکه، ضرب المثلها تنها مربوط به دوران ما یا دوران معاصر نمیباشند، بلکه در عهد باستان و حتی قبلتر از آن نیز وجود داشتند. در کتیبههای دیرینه سومری که با خط میخی نگاشته شده نیز امثال و حکمهای مختلفی یافت شده است. البته پیش از آنکه این مثلها وارد کتب و نوشتهها شوند، در کلام عامیانه بین مردم رواج داشتند. همین نقل قولها و دهن به دهن چرخیدنها سبب شده تا این جملات به آثار نویسندگان راه یافته و ماندگار شوند.
ناگفته نماند که مثلها تنها از گذشته به زبان ما ورود پیدا نکردند، بلکه امروزه نیز اصطلاحات و امثال جدید در حال رشد و گسترش و راهیابی به زبان غنی فارسی هستند. به خصوص که تبلیغات و آگهیهای تجاری برای جذاب و متمایز شدن نیاز به امثال و جملاتی دارد که آنها را ماندگار کند. به همین دلیل بسیاری از برندهای تجاری در پی یافتن جملات و امثالی هستند تا نام خود را در ذهن مخاطب حک کنند.
ضرب المثلهای مشابه
شاید گاهی معادل مثلهای فارسی را در زبانهای دیگر شنیده باشید. برخی سخنان مشهور ممکن است بین چند فرهنگ و زبان مشترک باشند. این به دلیل نزدیکی ذهن افراد مختلف در جهان است. به این معنی که دو نفر در دو مکان مختلف از جهان تحت تأثیر یک موضوع قرار میگیرند و سخنی میگویند که بعدها به عنوان مثل شناخته میشود. بیش از ۵۰ ضرب المثل در زبان فارسی وجود دارد که معادلهای آن در زبان انگلیسی و عربی دیده میشود.
مثلهایی مانند «عذر بدتر از گناه»، «از کوزه همان برون تراود که در اوست»، «به مرگ بگیر تا به تب راضی شود»، «دیوار موش دارد»، «تو نیکی میکن و در دجله انداز» و… در زبانهای عربی و انگلیسی نیز دارای معادل هستند.
مثلهای معروف ایرانی
یک دست صدا ندارد. = (انسان به تنهایی نمیتواند کاری انجام دهد و برای انجام کارهای مهم نیاز به یک همراه دارد.)
از تو حرکت، از خدا برکت. = (تلاش و کوشش در زندگی، انسان را به موفقیت میرساند.)
مار گزیده از ریسمان سیاه و سفید میترسد. (کسی که از انجام کاری ضرر دیده، همیشه از آن میترسد.)
هرکه بامش بیش، برفش بیشتر = (هرکه نعمت و ثروت بیشتری دارد، سختی و مشکلات بیشتری نیز خواهد داشت.)
با دست پس میزنه با پا پیش میکشه. = (کنایه از مردد بودن در انجام کاری)
زبان سرخ، سر سبز میدهد بر باد. = (اگر سخن نابهجایی بگوییم، سبب گرفتاری ما خواهد شد.)
جوجه را آخر پاییز میشمارند. = (نتیجه کار فقط در پایان آن مشخص میشود.)
با یک تیر دو نشان زدن. = (زمانی که با انجام یک کار، به دو هدف رسیده باشیم.)
فلفل نبین چه ریزه، بشکن ببین چه تیزه. = (هیچگاه از ظاهر افراد نمیتوان درون آنها را قضاوت کرد.)
برو کار میکن، مگو چیست کار. = (تنبلی و بیکاری هیچ فایده و ثمری برای انسان نخواهد داشت.)
عالی بود این ضرب المثل هم به نظر من خیلی جالبه خونهداری یکی میخری دوتا نداری
به نظر من ضرب المثلها جزء جداییناپذیر کلام فارسی هست و همه ایرانیان به نوعی از اون در کلام خودشون استفاده میکنند و این مثلها غنا و شیوایی زبان فارسی رو نشون میده.