امروز یک قرن از زمانی میگذرد که یک ژنرال بریتانیایی هندیهای بیدفاعی را که به آرامی تجمعی در پارکی در امریتسار تجمع کرده بودند، به رگبار گلوله بست. در
هند تنها کافی است نام این پارک یعنی جالیانوالا پارک را بر زبان بیاورید تا همه بفهمند که راجع به چی صحبت میکنید. یکی از شنیعترین جنایات بریتانیاییها در هندوستان. ولی در انگلستان معدودی به این ماجرا آگاه هستند. ماجرایی که تا همین امروز بر روابط هندوستان و بریتانیا سایه انداخته است.
به گزارش فرادید به نقل از گاردین، قتلعام امریتسار تغییری بنیادین در نگاه هندیها به راج (دوران حاکمیت بریتانیا که از ۱۷۵۷ تا ۱۹۴۷ به طول انجامید) ایجاد کرد. این موضوع باعث شد تا ماهاتما گاندی که در
جنگ جهانی اول، صلحگرایی خود را برای جذب سرباز به منظور حفظ امپراطوری کنار گذاشته بود، حاکمیت بریتانیا را شیطانی بداند.
هندیها که کمک بزرگی، چه از لحاظ نفری و چه از لحاظ مالی به پیروزی در جنگ کرده بودند، مطمئن بودند که بریتانیا به عنوان پاداش نوعی از خودمختاری را که به سفیدپوستان استرالیا، نیوزیلند، کانادا و آفریقا جنوبی اعطا کرده بود، اعطا خواهد کرد. امید هندیها زمانی که در اعلامیۀ بالفور به
یهودیان وعدۀ موطنی در فلسطین داده شد، افزایش یافت. آنچه که نمیدانستند این بود که در همان سال، کابینۀ جنگ به صورت مخفیانه به این جمعبندی رسیده بود که ۵۰۰ سال زمان میبرد تا هندیها یاد بگیرند که بر خود حکومت کنند.
سپس، بعد از پایان جنگ، واکنش بریتانیاییها نه تنها اعطای آزادی نبود، بلکه قدرت جستجو و دستگیری بدون حکم را به حاکمان اعطا کرد. هندیها نام آن را “نه دلیل، نه وکیل، نه اعتراض” گذاشتند. تنشها شدت گرفت و منجر به کشته شدن ۱۵ هندی به دست نیروهای بریتانیایی شد؛ در پاسخ، پنج شهروند بریتانیایی کشته شدند و سیمهای تلگرافی که امریتسار به جهان خارج وصل میکرد، قطع شدند. در روز ۱۳ آوریل ۱۹۱۹، ژنرال رجینالد دایر وارد شد.
ژنرال رجینالد دایر
دایر گروه کوچکی از سربازان را به جالیانوالا باغ هدایت کرد. یک فضای باز شش هفت هکتاری که با دیوار محصور شده و در قلب امریتسار قرار دارد. در آنجا ۱۵۰۰۰ تا ۲۰۰۰۰ نفر، از جمله زنان و بچهها، جمع شده بودند؛ برخی برای بحثهای سیاسی، اما اکثر برای جشن گرفتن بایساخی (جشن بزرگ سیکها) جمع شده بودند. بیهیچ هشداری و تنها ۳۰ ثانیه بعد از ورود به پارک، دایر به سربازانش دستور آتش داد. آنها ۱۰ دقیقه به تیراندازی ادامه دادند، و تنها به این خاطر از تیراندازی دست کشیدند که مهماتشان تمام شد. در این مدت، ۳۳۷ مرد، ۴۱ زن، و یک نوزاد هفت ماهه کشته و ۱۵۰۰ تن مجروح شدند (هندیها مدعی هستند که بیش از ۱۰۰۰ نفر کشته شدهاند).
این قتلعام خونبار میتوانست حتی فاجعهبارتر باشد اگر کوچۀ منتهی به باغ برای ماشینهای زرهی دایر تنگ نبودند و او میتوانست آنها را وارد پارک کند و از مسلسلهایشان استفاده کند.
او همچنین به خاطر ادای احترام نکردن هندیها به خودش، آنان را شلاق میزد. اما خلاقانهترین مجازاتش را در خیابانی که در آن یک میسیونر زن بریتانیایی مورد تعرض قرار گرفته بود، اجرا کرد. او دستور داده بود که هر هندیای که بخواهد از شش صبح تا ۸ شب از خیابان عبور کند، باید “روی چهار دست و پا برود”. این دستور که سربازان بریتانیایی مسئول اجرایش بودند، به این معنی بود که هندیها تنها میتوانستند “در حالی که روی شکم دراز کشیده بودند و مثل مار میخزیدند حرکت کنند”.
با وجود اینها، بریتانیایی هند به دایر به چشم ناجی راج نگاه میکردند. اگرچه وینستون چرچیل که در آن زمان وزیر جنگ بود، به صورت خصوصی گفته بود که کار دایر قتلعام یا حداقل آدمکشی بود، اما کمیتۀ کابینه احساس کرد که نمیتوان او را متهم به جنایت کرد، و اگرچه مجبور به
ترک ارتش با نصف حقوق شد، اما دوستانش در بریتانیا او را قربانی ناعدالتی جلوه میدادند. از سیاستمدراتی نظیر ادوارد کارسون، تا اسقف اعظم کانتربری در زمرۀ ستایشکنندگان او بودند و او را “سربازی شجاع، دارای روحیۀ خدمت و میهنپرست” توصیف میکردند.
بهتآورتر، اما واکنش مجلس عوام بود. آنها ادوین مونتاگو، وزیر هندوستان را ضد دایر جلوه دادند و در مورد اینکه دستمزد مونتاگو را پایین بیاورند بحث میکردند. در آن زمان نه اقدام دایر، بلکه یهودی بودن مونتاگو بود که بحث اصلی مجلس بدل شد. آستن چمبرلین، وزیر خزانۀ وقت، نوشت: “در این هنگام همۀ احساسات انگلیسی و نژادی آنان با یک نمایش داغ تحریک شد… یک یهودی که یک انگلیسی را له میکند و جلوی گرگها میاندازد. این احساسی بود که شکل گرفت. “
روزنامۀ مرنینگ پست، یک جمعآوری کمک مالی به دایر راه انداخت که ۲۶۰۰۰ (به پول امروز ۱.۱۵ میلیون) پوند برایش جمع کرد. در مقابل، هر یک از وابستگان هر هندیای که توسط دایر کشته شده بود، ۵۰۰ روپیه (۱۷۶ پوند امروز) دریافت کرد. وقتی دایر در سال ۱۹۲۷ مرد، یک مراسم تشییع دولتی غیررسمی برایش ترتیب دادند.
در یک قرنی که از آن زمان گذشته، یادآوری این جنایت، موجب دور شدن بریتانیاییها و هندیها شده است. در سال ۱۹۹۷، ملکۀ فعلی، بدل به اولین ملکهای شد که از محل قتلعام بازدید کرد، اما عذرخواهی نکرد و تنها به امضا کردن دفتر بازدیدکنندگان از یادبود اکتفا کرد. شاهزاده فیلیپ، با دیدن یادبود که از ۲۰۰۰ شهید میگفت، مدعی شد که هندیها تاریخ را مهندسی کردهاند و گفت: “این اشتباه است. من در نیروی دریایی با پسر دایر خدمت میکردم. “
در سال ۲۰۱۳، دیوید کامرون، بدل به اولین نخستوزیر بریتانیایی شد که در یادبود ادای احترام کرده است. در حالی که پذیرفت این اتفاق “واقعهای عمیقاً شرمآور” بوده است، اما خبری از عذرخواهی نبود.
امروز مسلماً هندیها خواستار عذرخواهی هستند. در طول سالیان پس از استقلال، جواهرلعل نهرو، اولین نخستوزیر هند، تلاشهای زیادی برای یادآوری این واقعه انجام داد، و حالا سیاستمداران هندی نظیر شاشی تارور خواستار عذرخواهی بریتانیاییها و حتی پرداخت غرامت شده است.
برای طبقۀ سیاسی بریتانیا صحبت از اتحادیۀ کشورهای مشترکالمنافع به عنوان خانوادهای منحصر بفرد با خاطرات مشترک بسیار، مایۀ دلگرمی و راحتی است. اما واقعیت این است که هرگز چنین خانوادهای وجود نداشته است. امپراطوری بریتانیا در بهترین حالت مثل یک دانتون ابی (Downton Abbey) -نام یک سریال- جهان واقع است که در آن سیاهان و تیرهپوستان طبقات پایین را اشغال کردهاند و سفیدها طبقات بالا را.
برای هندیها، جالیانوالا باغ، یادآوری چیزی است که نام “غلامی برای بریتانیاییها” را بر روی گذاشتهاند. لفظ بردهداری بسیاری بریتانیاییها را به جبههگیری برمیانگیزد، اما باید بفهمند که هندیها چنین حسی دارند. جالیانوالا باغ، این افسانه که حکومت بریتانیاییها مشفقانه بوده را به چالش میکشد. هم حزب نارندا مودی که در قدرت است و هم حزب مخالفش که در اواسط ماه میدر انتخابات به مصاف هم میروند، بر سر این موضوع اتفاق نظر دارند. حال با وجود برگزیت، بریتانیایی که به دنبال تقویت تجارتش با هند است باید فوراً یاد بگیرد که میراث امریتسار نبایستی مورد غفلت قرار گیرد و حتی بدتر از آن، فراموش شود.
تا حالا چیزی نمیدونستم.برام مفیدبود