لوح های گلی تخت جمشید

لوح های گلی تخت جمشید● چند گونه کتیبه و لوح در تخت جمشید وجود دارد؟
کتیبه های مختلفی از دوره هخامنشی در تخت جمشید وجود دارد.
۱) سنگ‌نبشته‌های پادشاهان هخامنشی که به زبان و خط میخی «پارسی باستان» بر روی نمای سنگی‌ کاخ‌ها و بناهای تخت‌جمشید نوشته شده و معمولاّ با ترجمه آن میخی و زبان‌های «عیلامی» و «بابلی نو (اکدی)» همراه هستند.
۲) لوحه‌های زرین و سیمین داریوش بزرگ که از صندوق‌های سنگی در پایه دیوارهای تالار آپادانا پیدا شد.
۳) کتیبه‌هایی که بر روی اشیایی همچو سنگ وزنه، مهر، دستگیره در، آجرهای لعابدار و آوندهای گوناگون دیده شده است.
۴) تعداد فراوانی کتیبه‌های جعلی که در بسیاری از موزه‌های دنیا وجود دارند و به اندازه‌ای با مهارت ساخته شده‌اند که تا مدت‌ها جعلی بودن آنها دانسته نشد و در کتاب‌ها و کاتالوگ‌های قدیمی‌تر جزو آثار هخامنشی معرفی شده‌اند.
۵) گونه دیگری از کتیبه‌های تخت‌جمشید است که از حدود سی هزار لوحه گلی یا «گل‌نوشته» که در کاوش‌های باروی استحکامات خاوری تخت‌جمشید و نیز در کاخ خزانه بدست آمدند. این لوحه‌ها در کاوش‌های سال‌های ۱۳-۱۳۱۲ و ۱۷-۱۳۱۶ کشف شده‌اند. بیشتر آنها که از باروی استحکامات شمال خاوری به دست آمدند، به نام «لوحه‌های بارو/ استحکامات» با علامت اختصاری (PF) و بخش دیگری که از کاخ خزانه در جنوب خاوری تخت‌جمشید پیدا شدند به نام «لوحه‌های خزانه» با علامت اختصاری (PT) شناخته می‌شوند.
● چگونه این لوح ها که از گل پخته هم نبوده تا به امروز سالم مانده است؟
شمار این لوحه‌ها در اصل بسیار بیشتر از این تعداد بوده است؛ اما به دلیل اینکه بر روی گل خام یا نپخته نوشته شده بوده‌اند و قرار هم بر این نبوده که برای زمان‌های بسیار دوری از آنها نگهداری شود، به مرور زمان از بین رفته‌اند. اما اینکه چرا همین تعداد از لوحه‌ها تاکنون سالم باقی مانده‌اند، داستان شگفتی دارد. پس از یورش سپاه اسکندر مقدونی به ایران‌زمین در سال ۳۳۰ پیش از میلاد (تقریباّ ۱۷۰ سال پس از نگارش لوحه‌ها) و غارت و سوزاندن تخت‌جمشید که با هدف آزادی و اتحاد ملت‌ها صورت گرفت؛ گرمای شدید ناشی از آتش‌سوزی کاخ خزانه و تالار صدستون (که در کنار باروی خاوری قرار دارد) موجب پخته‌شدن و استحکام بیشتر آن لوحه‌های گلی، و پایدار‌ ماندن آنها تا به امروز می‌شود.
● این لوح ها از نظر ظاهری چه ویژگی هایی دارند؟
این لوحه‌ها تقریباّ به اندازه یک کف دست هستند و بر روی گل خام نوشته و نگهداری می‌شده‌اند. هر لوح در چند نسخه نوشته می‌شده تا برای بایگانی اداره ها دیگر شهرهای مورد نیاز فرستاده شوند و یکی هم در بایگانی تخت‌جمشید نگهداری شود. بر کنار حدود ۶۰۰ لوحه، اثر چند مهر فشاری و غلتان باقی مانده است که متعق به صادرکننده و دریافت‌کننده آن سند بوده است. نقش و نگارهای این مهرها نیز می‌توانند آگاهی‌های فراوانی از هنر و باورهای آن روزگار را در اختیار بگذارند. به موجب همین لوحه‌ها دانسته شده است که از چرم و اوراق پوست‌گیاهی نیز برای نوشتن بهره‌برداری می‌شده که امروزه هیچ نمونه‌ای از آن به دست نیامده است.
● زمان نگارش این لوح ها مربوط به چه دوره ای است؟
تاریخ نگارش لوحه‌های بارو به سال‌های ۵۰۹ تا ۴۹۴ پیش از میلاد، یعنی سال‌های سیزدهم تا بیست و هشتم پادشاهی داریوش بزرگ باز می‌گردد. اما لوحه‌های خزانه در فاصله سال‌های ۴۹۲ تا ۴۵۸ پیش از میلاد، یعنی در فاصله سی‌امین سال پادشاهی داریوش بزرگ تا هفتمین سال پادشاهی اردشیر یکم نوشته شده‌اند.
خط و زبان تقریباّ همگی لوحه‌ها «عیلامی» است. امروزه اطلاعی از نام واقعی این خط و زبان در دست نیست. برخی به اشتباه تصور کرده‌ند که چون این لوحه‌ها به عیلامی نوشته شده ، متعلق به عصر فرمانروایی عیلامیان هستند. اشتباهی که ناشی از تمایز ندادن میان زبان و حکومت عیلامی است. جز این، حدود ۵۰۰ لوح به زبان آرامی (آریایی)، ۸۰ لوح همراه با ترجمه به آرامی، سه لوح به زبان بابلی نو (اکدی)، یک لوح به زبان یونانی و یک لوح دیگر به زبان فریگیه‌ای نوشته شده است.
● چگونه تعدادی از این لوح ها در دانشگاه شیکاگو سر در آورد؟
از آنجا که کاوش‌های تخت‌جمشید توسط هیئتی از دانشگاه شیکاگو و به سرپرستی باستان‌شناس بزرگ و نام‌آور آلمانی انجام می‌شد، چنین توافق شد که لوحه‌ها برای خوانش و پژوهش بر روی آن، به صورت امانت به دانشگاه شیکاگو منتقل شوند. دانشگاه پس از چند سال، شماری از لوحه‌ها که از شدت آسیب‌دیدگی، خواندن آنها امکان‌پذیر نمی‌شد را به ایران بازگرداند و پژوهش بر روی شماری از آنها که سالم‌تر و خواندنی‌تر بودند را آغاز کرد. پس از آن تعداد ۳۰۰ لوح دیگر به ایران بازگردانده شده و بقیه آن همچنان در امانت دانشگاه شیکاگو است.
● نتایج این پژوهش ها در ایران منتشر شده است؟
پژوهش و خوانش لوحه‌ها نخستین گزارش و ترجمان متن لوحه‌ها توسط ایران‌شناس بزرگ و متخصص زبان‌های باستانی ایرانی، یعنی جرج کامرون (G. Cameron) انجام شد. او دستاورد پژوهش ماندگار خود را در کتابی به نام لوحه‌های خزانه تخت‌جمشید (Persepolis Treasury Tablets) در سال ۱۹۴۸ در شیکاگو منتشر کرد. کتابی که هیچگاه در کشور ایران ترجمه و منتشر نشد. پس از آن ریچارد هالوک (R. T. Hollock) همتای دیگر کامرون، کار را بر روی حدود دو هزار لوحه‌ بدست آمده از باروی تخت‌جمشید ادامه داد و گزارش و ترجمان خود را در کتاب گرانقدر لوحه‌های استحکامات تخت‌جمشید (Persepolis Fortification Tablets) در سال ۱۹۶۹ در شیکاگو منتشر ساخت و پس از آن نیز مقاله‌های متعددی در این زمینه در نشریات گوناگون به چاپ رساند. او در سال ۱۹۷۷ خبر از خوانش ۴۵۰۰ لوح دیگر را داد که پس از درگذشت او، تکمیل و منتشر نشدند. این کتاب و مقاله‌ها نیز هیچگاه به دیده ایرانیان نیامد تا در اندیشه ترجمه و انتشار آن باشند. در واقع دنیای شگفت نهفته در این کتیبه‌ها که از آن ایرانیان است با بی‌توجهی عمیق و گسترده آنان روبرو شد. امروزه نیز علیرغم مدعیان و ادعاهای فراوان، هنوز حتی یک برگ از گزارش و ترجمه این لوحه‌ها در ایران تهیه نشده است.

 محتوا و مضمون این لوح ها چه بود؟

این لوحه‌ها برخلاف دیگر کتیبه‌های هخامنشی تخت‌جمشید که بیانیه‌ها و گفتارهایی رسمی برای همگان و برای آیندگان بوده، برای خواندن عموم نوشته و عرضه نشده‌ بوده‌اند و در واقع اسناد داخلی و حسابداری کارکنان تخت‌جمشید و یک بایگانی اداری بوده است. آنها بازگوکننده رویدادهای رسمی و حکومتی و سیاسی نیستند، بلکه در کنار آگاهی‌های فراوان دیوانی و اداری، اطلاعات فراوانی از زندگی روزمره و روزگار مردمان عصر هخامنشی در اختیار ما می‌گذارند که تاکنون با کمبود حیرت‌انگیزی در زمینه منابع و اسناد آن روبرو بوده‌ایم. البته بجز لوح‌های تخت‌جمشید، چندین بایگانی اداری دیگر از عصر هخامنشی در مصر و بابل (همچو بایگانی «موروشو») پیدا شده است.
● کشف این لوح ها چه تاثیری در پژوهش های تاریخ ایران گذاشت؟
کشف این لوحه‌ها و خوانش آنها، انقلابی در دنیای تاریخ و باستان‌شناسی هخامنشی بشمار می‌رفت. چرا که اکنون پژوهشگران بجز کتیبه‌های رسمی و آثار مکتوب تاریخ‌نگاران یونان، به سرچشمه‌ای غنی و گسترده از اسناد هخامنشی دست یافته‌اند که چون برای همگان نوشته نشده بوده‌ و قصد تبلیغ و کسب مشروعیت و یا هرگونه ملاحظه‌های سیاسی و تأثیرگذاری بر افکار عمومی را در سر نداشته‌‌اند؛ از ارزش استنادپذیری فراوانی برخوردار بوده‌ و هستند. از سوی دیگر، هیچ تاریخ‌نگار یا سیاستمداری نمی‌توانسته است مانند همیشه متن تاریخی آنرا به نفع اهداف خود تحریف و بازنویسی کند. محتوای لوحه‌ها نشان داد که سخنان بسیاری از مورخان عصر کلاسیک یونان همچو هرودوت، نادرست و آکنده از تحریف واقعیت‌های مربوط به ایران بوده است. نشان داد که برخلاف برخی ادعاها، یونانیان در ساخت تخت‌جمشید مشارکت نداشته‌اند. نوشته‌های روی لوحه‌‌ها آگاهی‌های فراوانی از نظام گاهشماری خورشیدی- مهی هخامنشی و نیز بسیاری از نام‌های کسان و نام‌های جغرافیایی (همچو شیراز و نیریز) بدست می‌دهد.
به موجب این لوحه‌ها، ما امروز دانسته‌ایم که سازندگان تخت‌جمشید را بردگان تشکیل نمی‌دادند، بلکه مردان و زنان آزاده‌ای بوده‌اند که به اندازه تخصص خود و کاری که انجام می‌داده‌اند، دستمزد می‌گرفته‌اند. به آنان نه تنها دستمزدی شایسته، که گاه پاداش و هدیه و کمک هزینه جنسی نیز پرداخت می‌شده است. آنان می‌توانسته‌اند به هنگام پیمان زناشویی، در هنگام زایش نوزادی تازه‌رسیده، در جشن‌ها و بیماری‌ها از این پاداش برخوردار شوند. زنان در تخت‌جمشید نه تنها کار می‌کرده‌اند، بلکه پابه‌پای مردان در کارهای تخصصی و مدیریت شرکت داده می‌شدند. نوجوانان به کارآموزی می‌پرداختند و کودکان در ساعت‌های کاری والدین در کودکستان تخت‌جمشید نگهداری و تربیت می‌شده‌اند. لوحه‌ها حاکی از آن است که پرداخت نهایی و ریزه‌کاری‌های سنگ‌نگاره‌های باشکوه تخت‌جمشید، بیشتر دستاورد هنر و توانایی‌های زنان هخامنشی است.
نظام اداری تخت‌جمشید کاملاّ دقیق و منظم بوده است. دستمزدها و پاداش‌ها و کمک هزینه‌ها در اسناد متعدد ثبت و از سوی طرفین مهر می‌شده است. آنگاه این اسناد به دقت طبقه‌بندی و بایگانی می‌شده‌اند و رونوشتی از آن بسته به نیاز، برای نواحی و شهرهای دیگر فرستاده می‌شده است. هیچکس از این رویه مستثنا نبوده و مخارج بزرگان و وابستگان دربار و حتی شخص پادشاه به دقت بازبینی و حسابرسی می‌شده است.
لوحه‌ها نشان می دهد که در ایران هخامنشی هیچ دینی به عنوان دین رسمی شناخته نمی‌شده و هیچ دینی نیز تبلیغ نمی‌شده است. اما در عین‌حال باورمندان به همه ادیان از پشتیبانی حکومت برخوردار بوده‌اند. پیروان همه ادیان نه تنها در امور داخلی خود آزاد بوده‌اند، بلکه برای آیین‌های ویژه خود مقرری و کمک هزینه دریافت می‌داشته‌اند.
لوحه‌های تخت‌جمشید تاکنون چندین تاراج را از سر گذرانده‌اند. نخست تاراج اسکندر را دیده‌اند که پس از اشغال باشکوه‌ترین بنای جهانی، طاقت و تحمل این دستاورد بزرگ تمدن ایرانی را نداشت و در برابر آن احساس حقارت می‌کرد. تمدنی که استادش ارسطو صاحبان آنرا «مشتی غلام نر و ماده می‌دانست که حکومت بر آنان، حق یونانیان است». تاراج و آتش‌سوزی‌ای که بعدها مورخان غربی کوشیدند آنرا به گردن زنی به نام تائیس و مستی و هشیار نبودن اسکندر بیندازند تا بتوانند این ننگ را از تاریخ خود پاک کنند.
به روایت کورتیوس، اسکندر و سپاهیانش تخت‌جمشید را ابتدا غارت کردند. پارچه‌های زیبا را تکه‌تکه کردند تا هر کدام پاره‌ای از آنرا بربایند. پیکره‌های سنگین را خرد می‌‌کردند تا پاره‌ای از آنرا صاحب شوند. صندلی‌های باشکوه را می‌شکستند تا قطعات عاج و سنگ‌های گرانبهای آنرا به یغما برند و هر چه را که نمی‌توانستند ببرند، نابود می‌کردند. آنان آنگاه مشعل‌های خود را به میان ۸۷۳ ستون تخت‌جمشید انداختند و بنایی که ۱۹۰ سال بود که با همکاری و همفکری همگی مردمان ایرانی و مردمانی از سراسر شرق باستان ساخته می‌شد را به آتش کشیدند. آنهمه سقف‌های چوب سدر، آنهمه پیکره‌هایی که جزئیات آن به دقت یک گوهرتراش تراشیده شده بود، از بلندای بیست متری بر زمین در می‌غلطیدند و خرد می‌شدند. آنهمه ایوان و تالار و دیوارهای نگارین، آنهمه مردان با چهره‌هایی آکنده از آرامش و وقار، و آنهمه کتیبه‌هایی که در آنها از راستی، از صلح، از عدالت و از شادی گفتگو شده بود، در میان شعله‌های آتش سوخت و رفت. اما آنچه از این غارت و آتش‌افروزی برجای ماند و محصول آن بیداد بود، همانا پخته‌شدن لوحه‌ها و بازماندن آنها تا به امروز است.
اکنون در دومین تاراجی که لوحه‌ها نظاره‌گر آن بوده‌اند، باز هم دنیایی که خود را صاحب قانون‌های مترقی و تمدن و حقوق بشر و آزادی می‌داند، فرمان تاراج و حراج آنها را به نفع بازماندگان کسانی که فرمان آزادی خود را از دست نگارندگان همین کتیبه‌ها دریافت کرده بودند، صادر می‌کند.
سومین و عجیب‌ترین تاراج، اظهارنظرهای حیرت‌انگیز و باورنکردنی خود ماست. اظهار نظری که چند نفر در لابلای سخنان به ظاهر معترضانه خود بیان داشتند و مدعی بازگشتن بیشتر لوحه‌‌ها به ایران شدند. ادعاهایی که نه تنها معنا و منظور گویندگان آن سخنان نادرست را نمی‌توان درک کرد، بلکه با اظهارنظر تأسف‌بار مقام‌های مسئول دیگری توأم می‌شود و در بسیاری از رسانه‌ها بازتاب می‌یابد که «مبلغ ۷۱ میلیون دلاری که دادگاه آمریکایی برای حراج کتیبه‌ها به عنوان قیمت پایه تعیین کرده، رقم پایینی است و این اجحاف به کتیبه‌ها است!»

 رضا مرادی غیاث آبادی

بهترین از سراسر وب

[toppbn]
6 نظرات
  1. بهمن سوشيانت می گوید

    مردمان این دوره بر بر ترین مردمان تمام ادوار هستند

  2. مهدی می گوید

    چرا متن ترجمه شده الواح رو چاپ نمیکنن.کوروش شما که فارس بوده چرا به ایلامی و آکدی لوح نوشته.دلیلی واسه اینکار داشته؟
    خاهشن کمی مطالعه کنیم بعد حرف بزنیم.این لوح ها همه از چغازنبیل ایلامی پیدا شدن.همشونم مربوط به دوران باشکوه ایلامی بوده.
    یه سوال؟تا حالا از خودتون پرسیدین چرا تو تخت جمشید سفال پیدا نشده.یا جامهای مفرغی پیدا نشده؟اونا با چی آب می خوردن با چی غذا می پختن.تو اون جام زرین داریوش که نمیشه غذا خورد.می دونتین هخامنشان بزرگ دستشویی و سیستم فاضلاب نداشتن.حتمن صحرایی میرفتن.چون سیستم فاضلابیم تو تخت جمشید و پارسه پیدا نشده.
    چقدر ما باید ساده باشیم که حرف یه سری یهودی رو باور کنیم.همه دانشمندانی که اومدن تو تخت جمشید تحقیق کردن یهودی بودن.جالب نیست؟

    1. freedom می گوید

      مشخصه که نه به زبات تاریخ ایران و خاور میانه آشنا هستی ونه کتابی خوندی ونه هیچ ..تو انقدر بدبختی که در نوشته تاریخی باید بگی که کورش پارس بوده نه زبان عامیانه امروز که فارس میگویند . این لوح ها به خاطر این که برای گزارش کار به نقاط مختلف ایران فرستاده میشد و به همین جهت به زبان های مختلف نوشته میشدن . و این که چرا سفال پیدا نشده و جام های مفرغی آخه بی خرد بسیار بسیار سفال در این قسمت پیدا شده و جام هی دیگر که همگی به غارت رفتن و در نفاط مختلف جهان در موزه نگه داری میشن البته بسیاری هم در موزه های ایران نگه داری میشن . تخت جمشید سیستم فاضلاب نداشت یعنی خاک بر سر تو که نه مطالعه ای داشتی و نه چیز دیگر که نمیدانی سیستم پیچیده فاضلاب که اگه یک سر به تخت جمشید بزنی مشاهده خواهی کرد سیستم فاضلابی که در زیر ساختار طراحی شده . همه دانشمندانی که اومدن تخت جمشید تحقیق کرن یهودی بودن نه عزیز باز هم خاک بر سر تو که نمیدانی اول باشتان شناسان اینگلیسی و بعد آلمانی برای کاوش به تخت جمشید آمدن . بیچاره یک چیزی به تو بگم الان قبر های نقش رستم همگی خالی هستن پس چون خالین باید بگیم که پادشاهان اینجا قبر نشدن . بی خرد فکر و اندیشه چیز بدی نیست تمامی قبر ها همگی غارت شدن و چپاول شدن چون در آن زمان همراه اجساد شی های گرانبها دفن میشد . شما یک سر به موزه تخت جمشید در شیراز بزن و ببین چقدر سفال ها و جام ها پیدا شده .

      1. مراد می گوید

        درود بر شرفت

  3. Leorna می گوید

    You’ve captured this perfectly. Thanks for tkiang the time!

  4. Shahrooz می گوید

    عزیز جان اینجور اظهار نظر های پوچ از کمونیست پرستان و عرب پرستان برمیاد بیکاری جوابشو میدی؟ بذار تو فاضلاب خودش دست وپا بزنه.

ارسال یک پاسخ