۵ حقیقت جالب درباره هرا، الهه یونانی!
۱.هرا، الهه ازدواج، خانواده و تولد!
هرا در افسانه های یونان باستان، الهه ازدواج، خانواده و تولد فرزندان می باشد. هرا معمولا با حیواناتی مثل گاو، شیر و طاووس، با شکوه و جلال بسیار و نشسته بر تخت، و انار به دست به تصویر کشیده می شد. انار در یونان باستان نماد خون بارور بود. کلمه هرا در لغت به معنای “آمادگی برای ازدواج” می باشد، به همین دلیل به او الهه ازدواج گفته می شد.
۲.هرا، یکی از دوازده ایزد المپ نشین!
دوزاد ایزد المپ نشین، نسل سوم یا چهارم از خدایان جاویدان در اساطیر یونان باستان می باشند. آنها به عنوان خدایان پانتئون پرستش می شدند و در بالای کوه سکونت داشتند. ساکنان جاودان زیادی در کوه المپوس سکونت داشتند و تنها ۱۲ نفر آنها به عنوان خدایان المپوس انتخاب شدند. اینها فرزندان تیتان کورونوس و رئا بودند: زئوس، هرا، پوزیدون، دمتر، هستیا، و آتنا، آپولو، آرتمیس، ارس، هفائستوس، هرمس، دیونیسوس، و آفرودیت. هرا که هم خواهر و هم همسر زئوس بود، به عنوان ملکه خدایان در بین آنها برگزیده شد.
۳.فریب دادن هرا توسط زئوس!
از آنجایی که هرا یکی از زیباترین خدایان المپ نشین بود، زئوس عاشق او شد. با اینحال هرا او را نپذیرفت. زئوس که از علاقه هرا به حیوانات خبر داشت، خود را به شکل یک قو در آورد، لب پنجره او نشست و وانمود کرد که سردش است. هرا که دلش برای پرنده سوخته بود، او را به داخل آورد و در آغوش گرفت تا گرمش شود. زئوس به شکل خود در امد و به او تجاوز کرد. هرا که از این ماجرا شرمگین بود، قبول کرد تا با او ازدواج کند. بعد از ازدواج زئوس با زنان جاویدان و غیر جاویدان زیادی رابطه داشت و این باعث می شد هرا آن زنان را نفرین کند.
۴.هرا، زیباترین الهه المپ نشین!
هرا یکی از زیباترین خدایان یونان، به زیبایی خود مغرور بود و ارابه و تخت و صندل هایش از جنس طلا بود. همچنین یک تاج استوانه ای بلند طلایی بر سر می گذاشت که او را زیباتر می کرد. او اگر حس می کرد کسی از او زیباتر است، به شدت خشمگین می شد. آنتیگون، دختر لائومدون، موهای فوق العاده زیبایی داشت. هرا خشمگین شد و موهای او ار به مار تبدیل کرد.
۵.هرا و اکو!
بر اساس افسانه های یونان باستان، اکو یک حوری زیبا بود که در کوهستان زندگی می کرد. زئوس، همسر هرا علاقه به دیدن این حوری داشته و به کوهستان کیتیرون می رفت. یکبار هرا او را دنبال کرد و داستان را فهمید. هرچند زئوس سعی کرد با چاپلوسی حواس او را پرت کند و حوری را فراری دهد. ولی هرا متوجه حضور اکو شد. هرا به منظور تنبیه اکو، او را طلسم کرد تا فقط بتواند کلمات دیگران را تکرار کند و خودش نتواند حرف بزند.
بسیار عالی
خاک تو سر حسودش کنن