انحطاط روحانیت قرون وسطی اروپا

کتاب تاریخ تمدن ویل دورانت نکات ارزشمندی از انحطاط کلیسا و روحانیت قرون وسطی غرب دارد که بخشی از آن را که از قسمت اصلاح دینی آمده میخوانید:

کلیسا در سراسر قرن چھاردھم گرفتار شکست و انحطاط سیاسی و فساد اخلاقی بود. کلیسا کار خود را با صمیمیت و اخلاص واقعی پطرس حواری و بولس حواری آغاز کرد; به یک نظام باشکوه اخلاقی، انضباطی، خانوادگی، علمی، و بین المللی ارتقا یافت; و اینک در این وضع بود که به صورت یک دلبستگی  شدید و مستمر به شھرتطلبی و مالاندوزی تنزل مییافت. فیلیپ چھارم وسایلی برانگیخت تا یک نفر فرانسوی به پاپی برگزیده شد; آنگاه او را بر آن داشت تا مقر خود را به آوینیون در ساحل رون منتقل سازد. پاپھا مدت شصت و ھشت سال چنان آشکارا وسیله مطامع و زندانی شاھان فرانسه بودند که احترام و درآمدشان از ممالک دیگر به سرعت کاھش پذیرفت.

پاپھا، وحشتزده از این رویداد، خزاین و گنجینه ھای خویش را با مضاعف ساختن مالیاتھایی که برای وضع شده بود پر ساختند. ھر کھ به یک مقام کلیسایی منصوب میشد، لازم بود که در سال اول (annates) تمام درآمد حوزه خود، و در سالھای بعد یک دھم آن را در دربار پاپ یعنی دستگاه اداری پاپ بپردازد. ھر اسقف اعظم جدیدی برای تحویل گرفتن نشان اسقفی رشته ای از پشم سفید که نشانه تایید سمت و قدرت او بود مبلغ ھنگفتی به پاپ میپرداخت. وقتی کاردینال، اسقف اعظم، اسقف، یا رئیس دیری میمرد، دارایی شخصی او تمام و کمال به پاپ میرسید. در فاصله میان
مرگ یک مامور کلیسایی و انتصاب جانشینش، عواید منصب او به خزانه پاپ واصل میشد، و پاپھا متھم بودند که برای کسب این عایدی، در انتخاب جانشین شخص متوفا تعلل میورزند. تحصیل رای و نظر موافق دربار پاپ مستلزم آن بود که ھدیھای به علامت سپاسگزاری تقدیم شود; و گاھی نحوه رای و قضاوت بستگی کامل با کیفیت ھدیه داشت

خدام کلیسا چون به امور دنیوی آلوده گشتند، اغلب مانند عمال حکومتھای معاصر، پست و پولکی شدند. فساد در نھاد آدمی و سنن زمانه بود. دادگاهھای کشوری در برابر فریبایی پول، به نحو رسوایی انگیزی، رام میشدند; و انتخاب شدن ھیچ پایی، از لحاظ دادن رشوه به پای انتخاب شدن شارل پنجم به امپراطوری نمیرسید. صرفنظر از این یک مورد خارجی، بزرگترین رشوهھا در دادگاه رم پرداخت میشد.

برای اموری که در دستگاه اداری دربار پاپھا انجام میشد حق الزحمه ای مناسبی تعیین شده بود; اما حصر و مال اندوزی کارمندان، آن را تا بیست برابر مقدار شرعی و قانونیش بالا برد. ھر حرامی را میشد حلال کرد و از ھر جرم، و حتی گناھی، میشد برائت حاصل کرد، به شرط آنکه انگیزه کافی ارائه میشد. انئاسیلویو، پیش از آنکه به مسند پاپی نشیند، نوشت: در رم ھمه چیز فروختنی بود و ھیچ چیز را بدون پول نمیشد بدست آورد.
یک نسل بعد، راھب ساوونارولا، با اھانتی اغراقآمیز، کلیسای رم را ((فاحشه))ای خواند که الطاف خویش را به پول میفروشد. بعد از یک نسل دیگر، اراسموس خاطرنشان کرد: ((بیشرمی دربار پاپ به اوج خود رسیده است)). لودویک فون پاستور مینویسد:
فساد عمیقی بر تمام کارمندان دستگاه پاپی حکمفرما بود. … مقدار غیرمتعارف انعامھا و رشوهھایی کهمطالبه میشد از اندازه بیرون بود. به علاوه، ماموران از ھر جانب به تعریف و حتی جعل اسناد میپرداختند. از این روی شگفت نیست اگر از تمام نقاط دنیای مسیحیت فریاد اعتراض نسبت به فساد و رشوه ستانی کارمندان دستگاه پاپی به آسمان بلند است.
در کلیسای قرن پانزدھم جایی برای تجلی سجیه و فضیلت فقر نبود. از مبلغ ناقابلی که برای احراز به مقام کشیشی پرداخت میشد، تا پولھای ھنگفتی که کاردینالھا برای ترفیع خود میدادند، ھر انتصابی تقریبا مستلزم ((چرب کردن سبیل)) روسای مافوق بود. یکی از راهھای پولاندوزی پاپھا عبارت بود از فروش ادارات وابسته به کلیسا، یا نصب اشخاصی به مقامات کلیسایی و حتی کاردینالی که حاضر بودند کمک اساسی به ھزینه کلیسا بکند.

آلکساندر ششم ٨٠ اداره جدیدی تاسیس کرد و از ھر یک از اشخاصی که بر راس آن ادارات منصوب کرد، ٧۶٠ دوکات (١٩،٠٠٠ دلار) دریافت داشت. یولیوس دوم ((کالج)) یا دفترخانھای
که ١٠١ دبیر داشت ایجاد کرد و رویھمرفته از فروش مناصب آن ٧۴،٠٠٠ دوکات استفاده برد. لئو دھم
۶٠ تن را به مقام پردھداری و ١۴١ تن را به مباشرت دربار پاپی برگزید و ٢٠٢،٠٠٠ دوکات از آنان
دریافت داشت. مواجبی که به این ماموران پرداخته میشد، از نظر گیرنده و دھنده، به مثابه پیشپرداخت سالیانه یک قرارداد بود; به نظر لوتر، فاسدترین نوع خرید و فروش مقامات کلیسایی ھمین بود

گیژونو، مشاور پاپ، که برای اصلاح صومعه ھای بندیکتیان به فرانسه رفته بود، با گزارش تاسفباری
بازگشت (١۵٠٣): بسیاری از راھبان قمار میبازند، لب به لعن و نفرین میآلایند، در قھوه خانه ھا میلولند، قداره میبندند، مال میاندوزند، زنا میکنند، ((چون باده خواران عیاش زندگی میگذارند))، و ((آن قدر در فکر دنیا فرو رفته اند که کلمه (دنیاپرست) دنیا دوستیشان را نمیترساند. … اگر من بخواھم ھمه آنچه را که با چشم دیده ام بیان کنم، سخن سخت به درازا خواھد کشید.))

بر اثر افزایش بینظمی و بیانضباطی در دیرھا و صومعه ھا، عده زیادی از راھبان نسبت به کارھای نیکی که آنھا را مورد اعتماد مردم قرار داده بود دستگیری از مستمندان، تیمارداری بیماران و مسافران، و تعلیم و تربیت راه بیاعتنایی در پیش گرفتند.
پاپ لئو دھم میگفت (١۵١۶): ((فقدان انضباط در دیرھای فرانسه و زندگی نامتعادل و بیرون از رویه
راھبان چنان بالا گرفته است که ھیچ کس، نه پادشاه، نه حاکم، و نه مردم، برایشان ارزش و احترامی قایل نیست)).

یک تاریخنویس اخیر کاتولیک وضعیت زمان (یعنی ١۴٩٠) را، محتملا با شدتی بیش از اندازه،
چنین خلاصه میکند:
اسناد و مدارک بیشمار این زمان را بخوانید حکایات تاریخی، سرزنشھا و ملامتھای اخلاقیون، ھجاھای شاعران و ادبیات، توقیعات پاپی و احکام سینودھا در آنھاچه نوشته شده است ھیچ، جز ھمان حقایق و ھمان شکایات: فساد زندگی رھبانی، از میان رفتن نظم و انضباط و اخلاق… و تعداد بیشمار دزدان و فاسقان; برای پی بردن به بینظمیھای داخلی اکثر دیرھای بزرگ، باید گزارشات مشروحی را که نتیجه تحقیقات قضایی است بخوانیم. … اعمال نکوھیده در میان کارتوزیان به حدی زیاد بود که آوازه بدنامی آنھا در ھمه جا شیوع داشت. … زندگی راھبانه از راھبه خانه رخت بربسته بود. … ھمه اینھا دست به دست یکدیگر دادند تا این محرابھای دعا و نیاز را به مراکز عیاشی و بینظمی تبدیل کنند.
روحانیان آزاد البته اگر با نظر مدارا به صیغه و متعه گیری بنگریم از راھبان و فرایارھای مسیحی
بھترند. گناه عمده کشیشان بخشھا جھل و نادانیشان بود. اما پولی که بدانھا پرداخت میشد چنان کم بود و کارشان چندان سخت که نه پسانداز و نه وقت برای تحصیل و مطالعه داشتند، و چنانکه از دینداری و پارسایی مردم برمیآید، ھمیشه مورد احترام و محبت بودند.

شکستن عھد و میثاق تجرد امری شایع بود. در نورفک انگلستان، از ٧٣مورد اتھام بیعفتی که در ١۴٩٩ضبط شد، ١۵موردش درباره کشیشان است; به ھمین طریق در ریبن از ١٢۶مورد، ٢۴مورد، و در لمبث از ۵٨مورد، ;تا ٩ یعنی بر روی ھم کشیشان ٢٩درصد کل مجرمین را تشکیل میداده اند، در حالی که شمارشان کمتر از ٢درصد کل جمعیت بوده است.

برخی از کشیشان اقرار نیوش از زنان تایب و معترف تقاضاھای نامشروع میکردند. ھزاران تن از
آنھا صیغه و متعه داشتند; در آلمان تقریبا ھمگی از این فیض بھره ور بودند. در رم، کشیشان صیغه ھای متعدد نگاه میداشتند; بنابر بعضی اخبار، در این شھر صدھزار نفری، شش ھزار روسپی زندگی میکردند.

ھزاران شکایت و نارضایتی دیگر قطر ادعانامه علیه کلیسا را میافزود. بسیاری از مردم از مصونیت و
معافیت روحانیان از قوانین و الزامات کشوری و مسامحه محاکم روحانی و نادیده گرفتن جرایم آنھا دلی پرخون داشتند. دیت نورنبرگ در سال ١۵٢٢اعلام داشت که با ارجاع پرونده یک مجرم روحانی به یک دادگاه روحانی عدالت اجرا نخواھد شد، و ھشدار داد که اگر طبقه روحانی تابع قوانین دادگاهھای کشوری نشود، دیری نخواھد گذشت که مردم علیه کلیساھای آلمان قیام خواھند کرد. البته این قیام ھمان موقع شروع شده بود.
شکایات و دعاوی دیگر علیه کلیسا از این قرار بود: دور کردن مذھب از اخلاق، تاکید نھادن بر اصیل
آیینی به جای حسن عمل (اگر چه مصلحان کلیسا در این مورد گناھشان بیش از کلیسا بود)، غرق شدن مذھب در مراسم و آداب ظاھری و تشریفاتی، تنبلی و تناسانی راھبان، فریفتن مردم سادھلوح از راه معجزات و آثار متبرک دروغین، سواستفاده از اختیار تکفیر و طرد، سانسور نشریات به وسیله روحانیان،تجسس و ظلم و اجحاف دستگاه تفتیش افکار، استفاده سو از پولھایی که برای ھزینه جنگھای صلیبی با ترکان جمعآوری گشته بود برای مقاصد دیگر، و ادعای روحانیان فاسد و فاجر بر این که تنھا عامل اجرای تمام شعایر مذھبی به جز تعمید ھستند.
ھمه عوامل فوق به احساس ضد روحانی اروپای کاتولیک آغاز قرن شانزدھم دامن زد. لودویگ فون
پاستور میگوید: ((نفرت و تحقیر مردم نسبت به روحانیان فاسد، در این ارتداد و از دین برگشتگی بزرگ، عامل کوچکی نبود)).

یک اسقف لندنی در سال ١۵١۵شکایت میکرد که مردم ((خود را چنان از روی
کینھتوزی در بیدینی غرق کردھاند… که روحانیی را، حتی اگر در معصومیت و پاکی چون ھابیل باشد، ملعون خواھند شمرد)).
اراسموس میگوید که در میان عوام لفظ کشیش، راھب، و روحانی از بدترین فحشھا و ناسزاھا بوده است.
در وین، شغل کشیشی، که زمانی پرخواھانترین شغلھا بود، در بیست سال پیش از جنبش اصلاح دینی، متقاضی و داوطلبی پیدا نکرد

حملاتی که از جانب دوست و دشمن به قصور و کوتاھیھای کلیسا میشد مدارس را به ھیجان آورد،
کرسیھای خطابه را متشنج ساخت، و چون سیلی در دنیای ادبیات جریان یافت. روز به روز و سال به سال، اندیشه و خشم مردم بالا گرفت، تا اینکه سد احترام و سنن را شکست و انقلابی دینی، که عظیمتر و عمیقتر و پھناورتر از تمام دگرگونیھا و تبدلات سیاسی دنیای جدید بود، اروپا را در بر گرفت.

تاریخ تمدن (اصلاح دینی)،ویل دورانت،کتاب اول،صفحات ۵،۱۶،۱۸،۲۰و۲۱ و نگاره از ویکیپدیا

عضویت
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد درون خطی
دیدن تمامی دیدگاه ها