قوانین ژاپن
نخستین قوانین- مسئولیت جمعی- کیفرها
دستگاه قانونی ژاپن، که بر محور انتقامگیری خصوصی میگردید، از عرف قدیم مردم ژاپن و قوانین قرن هفتم چین سرچشمه میگرفت. هنگامی که علوم و هنرهای چین در ژاپن رخنه کرد، قانون و دین نیز ملازم آن بودند. تنچی تننو تدوین قوانین را فرمان داد، و این
کار در عصر امپراطور خردسال موممو به پایان آمد. این قوانین، و همچنین سایر قوانین دوران امپراطوری، در عصر ملوکالطوایفی از رواج افتاد، و هر خاننشینی برای خود قوانین خاصی وضع کرد. افراد سامورای نیز اساساً به قانونی جز اوامر مخدومان خود اعتنا نمینمودند.
تا سال ۱۷۲۱، رسم بر این بود که همه اعضای خانواده جمعاً مسئول اعمال یکدیگر باشند. در بیشتر نواحی، هر خانواده را جزو یک گروه متشکل از پنج خانواده قرار میدادند که همه مسئولیت یکدیگر را به عهده داشتند. قانون اگر دارزدن یا سوزاندن پدری را مقرر میداشت، پسران بالغ او را نیز شریک سرنوشت او میگردانید و فرزندان نابالغ را هم، پس از رسیدن به سن رشد، نفی بلد میکرد. برای اثبات گناه یا بیگناهی متهم، دست به مراسم ور یا اوردالی میزدند، یعنی متهم را مورد آزمایشهای سخت و حتی شکنجه قرار میدادند. شکنجههای خفیف تا عصر جدید دوام آوردند. ژاپنیان، به تقلید دستگاه تفتیش عقاید اروپا، گاهی برای مجازات برخی از مسیحیان، به کشیدن اعضای بدن آنان میپرداختند. ولی معمولا از شیوههایی ظریفتر سود میجستند. مثلا محکوم را به وضعی دردناک، که هر لحظه طاقتفرساتر میشد، طنابپیچ میکردند. تازیانه زدن کیفر تخلفات کوچک بود، و مجازات مرگ نیز به جرایم بسیار تعلق میگرفت. امپراطور شومو (۷۲۴-۷۵۶) کیفر مرگ را ملغا ساخت و آیین دادرسی را برشفقت نهاد. اما پس از او برشمار جنایات افزوده شد، و امپراطور کونین (۷۷۰- ۷۸۱) نه تنها کیفر مرگ را مجدداً برقرار ساخت، بلکه دستور داد که دزدان را درمنظر عام چندان به تازیانه زنند تا به هلاکت رسند. مجازات اعدام انواعی داشت: خفهکردن، سربریدن، دارزدن، چارشقهکردن، سوزندان، و در روغن جوشانیدن. اییهیاسو، به لغو دو مجازات کهنسال فرمان داد: یکی این بود که محکوم را به دو گاو میبستند و، با راندنگاوها به دو سو، بدن، او را دو شقه میکردند؛ مجازات دیگر آن بود که محکوم را در منظر عام به تیری میبستند و از رهگذران میخواستند که بنوبت بدن او را اره کنند. اییهیاسو اعلام داشت که وجود کیفرهای شدید نشانه تباهی و ناشایستگی دستگاه حکومت (و نه فساد مردم) است. شوگون یوشیمونه با انزجار بسیار دریافت که زندانها وسایل بهداشتی ندارند، و زندانیانی هستند که حتی شانزدهسال در انتظار محاکمه در زندان خوابیدهاند و در این مدت اتهامات آنان فراموش شده است و گواهان درگذشتهاند. این شوگون روشنفکر زندانها را اصلاح کرد، دستگاه دادرسی را نظم و سرعت بخشید، مجازات یک خانواده را در مقابل جرم یکی از اعضای آن ناروا شمرد، و سالها کوشید تا توانست، در ۱۷۲۱، نخستین قوانین منظم عصر ملوکالطوایفی را پدید آورد.
منبع : تاریخ تمدن , جلد اول : مشرق زمین
نویسنده : ویل دورانت
نشر الکترونیکی سایت تاریخ ما