دورۀ زمام داری توتموزیس سوم (توتمس سوم)
پادشاه کادش که کینۀ دیرینه نسبت به مصریان داشت و در انتظار فرصتی بود که از ضرباتی که اسلافش از فراعنۀ مصر متحمل شده بودند، از آنان انتقام بگیرد، برآن شد تا همۀ حکام کوچک و بزرگ و فرمانروایان محلی را که شمار آنان به سیصد تن می رسید، گردهم آورده و ائتلافی به وجود آورد. وی زبده ترین نیروهای نظامی این گروه مؤتلفه را در «مگیدو»[۱] گرد آورد و سازماندهی نمود و همه را به حال آماده باش درآورد. تمرکز این انبوه سپاهیان فرعون مصر را به اتخاذ تصمیماتی وادار نمود. گزارشگران اظهار داشته اند که بزرگترین اقدام در تاریخ نظامی مصر در این مقطع زمانی به وسیلۀ توتموزیس سوم صورت گرفت. مورخان مصری و غیر مصری سخن از بالا رفتن «پرستیژ»[۲] (منزلت و آوازه) فرعون بر اثر این موقعیت بی نظیر به میان آورده اند. فرعون بر آن بود که کادش را برای همیشه به خاک مصر ضمیمه و مردم آن سرزمین را فرمانبردار خویش کند و براین اساس به آرایش نظامی گسترده ای دست زد و سپاه مصر را از هر رده و گروه با پیشرفته ترین ابزار و ادوات جنگی مجهز نمود. او به اشارۀ آمون خدای آفتاب درخشان و خورشید پیروزی بخش، علی رغم مخالفت سردار سپاه مصر به سپاهیان مصری دستور داد تا از موانع و دره ها و صخره ها وکوهستان های صعب العبور بگذرند و به قلب سپاه دشمن بزنند. سپاه فرعون هر چند در مسیر خود با مشکلات و حتی مزاحمت هایی از سوی دشمنان روبرو شدند، به نقطه ای وارد شده و مستقر شدند که ارتش مؤتلفه هرگز گمان نمی کرد که مصریان بتوانند به آنجا دسترسی پیدا کنند. – این می رساند که نظامیان مصری چه مسافت های بعید و صعب العبوری را پیموده بوده اند.
فرعون در یک بامداد به رزمندگان مصری فرمان داد که بی درنگ به انبوه لشکریان زیر فرمان پادشاه کادش حمله کرده و آنها را قلع و قمع کرده و امکان فرار را از آنها سلب کنند. گفتنی است که براساس همین گزارش ها شرایط جغرافیایی منطقه به اندازه ای دشوار و پیچیده بوده است که حتی بومیان به سختی در آنجا تردد می کرده اند، پس به این ترتیب موضوع فرار سپاهیان مؤتلفه به کلی منتفی بوده است. سپاهیان مؤتلفه در ساعات نخستین نبرد بر اثر تحمل ضربات سهمگین و سنگین نیروهای مصری به شکست خود اعتراف کرده و گروهی از آنان متواری شدند. بر اثر این پراکندگی پادشاه کادش ناامید شد و خود را در شهر مگیدو محبوس ساخت. مصریان شهر را محاصره و براساس همین روایات هفت ماه حصر این شهر ادامه یافت تا سرانجام پادشاه مزبور به دست نیروهای مصری افتاد. مصریان به غارت و ویرانی ناحیه پرداخته و غنائم زیادی را به دست آوردند. همین راویان غنائم به دست آمده از کادش و مناطق زیر فرمان ائتلاف کنندگان و گنجینه های مگیدو را انبوه گزارش کرده اند[۳] . سران ائتلاف کنندگان شکست خورده و به شکست خود اعتراف کرده و فرمانبرداری خود را از فرعون اعلام کردند. فرعون افزون بر این غنائم و غرامات جنگی شمار زیادی از مردمان آن سرزمین ها را به اسارت خود درآورد و انبوهی از احشام و کالاهای ارزشمند و ثروت های بی کران را به مصر انتقال داد.
فرعون فاتح و مورد بحث ما از سال ۱۴۶۶ تا ۱۴۴۸ پیش از میلاد مسیح تقریباً هر سال به آسیا اردوکشی کرده است تا موقعیت خود را در آن منطقه تثبیت و مخالفان را مطیع خود ساخته و تجاوزات مرزی را سرکوب نماید. او در گسترش شبکه های ارتباطی و تأمین امنیت راه ها کوشش بسیار نمود تا بیگانگان با آرامش خاطر بتوانند در ارکان و سازمان های تولیدی و اقتصادی مصر سرمایه گذاری و همکاری کنند.
وی انبارهای بزرگ کالا و یک اسلحه خانۀ مجهز و غنی را در ممفیس برقرار کرد و ناوگان دریایی عظیمی را با استفاده از چوب هایی که از لبنان و سودان آورده بود، ساخت و به آب انداخت. بخش قابل توجهی از غنائم و خراج های جنگی که از ملل مغلوب و حکام شکست خورده دریافت می کرد در شهرهای ساحلی فنیقیه ذخیره کرد. این کار مفهوم مهمی داشت، زیرا فرعون این گونه ذخائر را برای جنگ های بعدی که بیشتر در دریا پیش بینی کرده بود به کار گرفت. در داخل کشور مراکز حساس و انبارها و مؤسسات دولتی و گنجینه ها را به وسیلۀ نیروهای نظامی تحت حفاظت شدید قرار داد فرعون به همۀ اهداف خود دست یافته بود و تنها رقیب سرسخت او دولت میتانی بود که باید با او نبرد می کرد و آن را برای همیشه فرمانبردار خود می ساخت.
در سال ۱۴۵۷ پیش از میلاد سپاه فرعون به «قنطه»[۴] یورش برد و با لشکریان «نِقِب»[۵] از در آشتی درآمد و به آنان در نزدیکی «آلپو»[۶] پیوست و «کارکمیش»[۷] را در کرانۀ رود فرات به تصرف خود درآورد. به هنگام عبور از رودخانه ارابه هایی را که به وسیلۀ گاومیش ها کشیده می شده اند، سوار بر کشتی های بزرگ خود کرد و به آن سوی رودخانه به لبنان برد. پس از عبور سپاهیان فرعون از رود فرات، پادشاه میتانی دریافت که شکست در چند قدمی اوست. لذا با اولین حمله فرعون و ی با نیروهای خود در داخل کشورش عقب نشست. توتموزیس در راه بازگشت کلیۀ متجاوزان و راهزنان را از بین برد و چندین زنجیر فیل را در «نییا»[۸] شکار کرد.
این گونه بود عبور فرعون از رود فرات و بدینسان بود نتایج پیروزی هایش تا آن هنگام. پیشرفت های او تاکنون خیلی درخشان و افتخارآمیز بود، ولی او نتواست مقاومت های لشکریان میتانی را که فرعون گمان می کرد عقب نشینی کرده اند، در دراز مدت درهم بشکند. این نبرد که فرعون آن را ناچیز تلقی می کرد، دو سال به طرف انجامید ، ولی سرانجام توتموزیس توانست آنان را شکست داده و میتانی ها را از سرزمین های متعلق به مصر بیرون براند. پس از گذشت ده سال هنگامی که ارتش مصر به ناحیه «تونیپ»[۹] و مناطق مهم، استراتژیک و اماکن مسکونی کادش یورش برد، توانست مراکز تجمع نظامیان میتانی را نیز به اشتغال خود درآورد، ولی دشمن یک بار دیگر در دره «اورُنت»[۱۰] استقرار یافته بود. بر اثر پشتکار، قاطعیت و مقاومت توتموزیس سوم ، جهان آسیایی برای او احترام قائل بود و در سال ۱۴۴۸ پیش از میلاد مسیح پیمانی میان مصر و میتانی منعقد شد که به موجب آن دولت میتانی برتری قدرت فرعون مصر را به رسمیت شناخت و گسترش قلمرو مصریان را تا مرکز اورنت و آن سوی کوه های آمور[۱۱] مورد تأیید قرار داد. درسنوات بعدی قدرت های وابسته به میتانی وقتی به این نتیجه رسیدند که دولت میتانی از قدرت ساقط شده است، برتری قدرت مصر را یکی پس دیگری به رسمیت شناختند[۱۲].
[۱] . Medidoo
[۲] .(منزلت، محبوبیت، اعتبار و افتخار Prestige (
[۳] . Fischer Weltgeschichte, A. a. O. S. 237
[۴] . Qanta
[۵] . Negeb
[۶] . Aleppo
[۷] . Karkemis
[۸] Niya .
[۹]. Tunip
[۱۰] . Orontes
[۱۱] .(جمع) Amoriterberge
منبع : کتاب تاریخ مصر باستان
نویسنده : دکتر اردشیر خدادادیان
نشر الکترونیکی سایت تاریخ ما