۵ چهره تاریخی ترسناک!

۱.ولاد دراکولا 

ولاد سوم_معروف به ولاد به میخ کشنده_ در قرن ۱۵، حاکم والاچیا (بخشی از رومانی) بود، که به خاطر شکنجه، قطع عضو و قتل عام گسترده بدنام شده بود. شاهکارهای نظامی ولاد باعث شهرت او به عنوان قهرمان شد، ولی ظلم بی حد او و میل به اعدام های وحشیانه _اغلب علیه مردم خودش_ به او لقب یکی از بی عاطفه ترین رهبران تاریخ را داده است.

قربانیان ولاد معمولا به روش های غیر قابل باوری مثل بیرون آوردن اعضای بدن، گردن زدن، زنده زنده پوست کندن و جوشاندن ، کشته می شد. یکی از اصلی ترین روشهای ظالمانه او برای کشتن، استفاده از یک لباس آهنی میخ دار بود، که فرد قبل از مرگ آن را می پوشید و میخ ها داخل بدنش می رفت. پس از یک پیروزی معروف علیه ترک های عثمانی، ولاد در حاشیه رود دانوب، ۲۰۰۰۰ نفر را به میخ کشید. وقتی دومین موج حمله عثمانی ها فرا رسید، با دیدن جنگلی از اجساد، عقب نشینی کردند. بر اساس برخی اسناد، ولاد از غذا خوردن در میان جنازه های به میخ کشیده لذت می برد وحتی گاها نان خود را در خون قربانیان فرو می کرد!!!! بعدها شخصیت خون آشام در رمان برام استوکر به نام دراکولا، از همین ولاد الهام گرفته شد.

۲.راسپوتین

بخش اعظمی از زندگی گرگوری راسپوتین بر اساس افسانه ها روایت شده، اما تصاویر تاریخی، یک راهب دیوانه را نشان می دهد که روسیه را به سمت بی نظمی هدایت کرد. راسپوتین به عنوان یک پوپولیست مقدس شروع به کار کرد و بر اساس سخنرانی های مذهبی او ، تنها یک راه برای رستگاری واقعی وجود داشت و آن هم افراط در گناه بود! شهرت او به عنوان یک فرد مذهبی، باعث شد سزار نیکلاس دوم او را فرا بخواند، و پس از بهبود بیماری پسر او از هموفیلی، خود را در دل سزارینا  جا کرد. تا ۱۹۱۱، راسپوتین جای خود را به عنوان نزدیکترین مشاور سزارینا محکم ساخت. بعد از آن شروع کرد تا از نفوذ خود برای انتخاب نیروهای بی کفایت استفاده کند.

راسپوتین از جذابیت های مردانه برخوردار بود و از زنان سطح بالای جامعه را تحقیر می کرد. او به یک راهبه تجاوز کرد و شبها را به بی بند و باری مشغول بود و روزها به سزارینا برای امور خارجه مشاوره می داد. گروهی از اشرافیان در ۱۹۱۶، از ترس اینکه راسپوتین روسیه را به سمت فاجعه نکشاند، او را با سیانور مسموم کردند. وقتی دیدند سم اثر نکرده، به او شلیک کردند، کتکش زدند و او را در رود یخ زده نوا انداختند. البته مرگ راسپوتین خیلی دیر انجام شد و برای روسیه یک فضاحت عمومی به بار آورد. سزار، سزارینا و پنج فرزندش در انقلاب بلشویکی در ۱۹۱۸ به قتل رسیدند.

۳.الیزابت باتوری

الیزابت باتوری معروف به “کنتس خون” ، یک اشراف زاده مجارستانی بود که یکی از دیوانه ترین قاتل های زن تاریخ به شمار می رود. در اواخر قرن ۱۶ و ۱۷، باتروی کشاورزان زیادی را با وعده پول زیاد و استخدام آنها به عنوان خدمتکار، به قلعه خود کشاند . وقتی این قربانیان به دام او می افتادند، شکنجه های غیر قابل وصفی روی انها انجام میداد. برخی از آنها را کتک می زد یا سوزن در بدنشان فرو می کرد و برخی دیگر را برهنه می کرد و در برف رها می ساخت. بر اساس افسانه ها، باتوری حتی در خون قربانیان باکره، حمام می کرد و تصور می کرد این کار باعث می شود پوستش جوان بماند!

گفته می شود باتوری حدود ۸۰ دختر کشاورز _ و در برخی موارد گفته می شود ۶۰۰ دختر_ را قتل عام کرد ولی بعد از آن توجهش به زنان اشرافی جلب شد و دست از سر کشاورزان برداشت. او در ۱۶۱۴ مرد. برخی مورخان بر این باورند که او در قلعه اش توسط دشمنان سیاسی زندانی شد و مرد ولی هنوز دلیل اصلی روشن نیست، چرا که درباره الیزابت باتوری، افسانه و واقعیت در هم آمیختند! این شخصیت هم مثل ولاد دراکولا، بر رمان برام استوکر تاثیرگذار بود.

۴.جک قاتل

در ۱۸۸۸،در  منطقه وایت چپل لندن، خبر قتل های سریالی وحشتناک در خیابان های شهر پیچید. این دیوانه ناشناس، زنهای بدکاره را به گوشه ای از خیابان می برد ، گلوی آنها را می برید و با چاقو بدن آنها را به صورت وحشتناکی می شکافت. او که در ابتدا به قاتل وایت چپل معروف بود، بعدها لقب جک قاتل را به  خود اختصاص داد.

در دوره ویکتوریا، پلیس ها بدون استفاده از روش های پزشکی قانونی مدرن، مدرک زیادی درباره جنایات فجیع ریپر نداشتند. شهادت شاهدان عینی معمولا متناقض بود، و وقتی در ۹ نوامبر، آخرین قربانی خود را گرفت، مثل یک روح ناپدید شد. نهایتا این پرونده در سال ۱۸۹۲ بسته شد و جک قاتل همچنان ناشناخته و مرموز ماند. محققان بر این باورند که قاتل با وجود شناختی که از آناتومی بدن داشته ، حتما یک قصاب یا جراح بوده است!

۵.توماس د ترکمادا