مردم در زمان هخامنشیان چه میخوردند؟
اینکه اکنون برداشتهایی کلی از اینکه ایرانیان دوران هخامنشی چه میکردند داریم همه را مدیون هرودوت و گزنفون، تاریخنویسان یونانی و همچنین لوحهای به دست آمده از آن زمان هستیم.
در کتاب « از زبان داریوش »، نوشته « هاید ماری کخ » ایران شناس آلمانی در بخشی به نوع تغذیه ایرانیان در زمان داریوش و به طور کلی دوران هخامنشیان پرداخته است.
جو غذای اصلی مردم در دوران هخامنشی بود که به طرق مختلف استفاده میشد. مثلا آن را نیم کوب و با میوه و شیر مخلوط میکردند و به صورت حریره میخوردند؛ یا آن را آرد میکردند و نان و شیرینی میپختند.
در سفر شاه از تخت جمشید به شوش و برعکس، پیشاپیش عدهای از قنادان را میفرستادند تا هنگام ورود شاه به محل جدید نان و شیرینی تازه آماده باشد.
در این به نقل از استرابون آمده است که خوراک روزانه ایرانیها شامل نان، شیرینی آرد جو، هل انگبین، نمک، گوشت پخته، کباب، شراب و آب خالص بوده است.
البته مردم عادی قادر نبودند هر روز گوشت بخورند. اما گوشت قسمتی از جیره اهدایی بوده که به جای حقوق داده میشد.
یونانیها در عصر باستان در سال شاید فقط دو بار میتوانستند گوشت بخرند. اما ایرانیها به دفعات بیشتری توان خوردن گوشت نسبت به کشورهای همسایه داشتند.
در منازل پرندگان و چهارپایان کوچک نیز پرورش میدادند. جیره غذایی افراد جو بود و گاهی مقامات رده بالا گندم هم دریافت میکردند.
کشت گندم دشوارتر از جو و میزان محصول آن اندک بود. آب معمولترین نوشیدنی بود اما شراب هم مینوشیدند. برای تهیه نوشیدنی سرکه و آب را مخلوط میکردند و از آن نوشیدنی گوارا به دست میآمد.
سرکه هم در جیره غذایی افراد دیده میشد. که یکی از مصارف آن در تهیه ترشی به همراه نمک بود.
در عیلام بیشتر آبجو و کمتر شراب استفاده میشد. چنانچه گزنفون نوشته است که « حبههای جو روی نوشابه شناور بود و داخل نوشابه نی قرار داشت. وقتی کسی تشنه بود، نی را به دهان میگرفت و میمکید …. »
کاشت و تولید میوه مخصوصا در جنوب غربی تخت جمشید زیاد و متنوع بود که در لوحها نامهای توت، آلو، به و گلابی دیده میشود. ذخیره میوه به صورت خشک یا برگههای متنوع نگهداری میشد.
پرورش زنبور عسل متداول بود؛ اما سندی از کشت نیشکر در دست نیست. انجیر و خرما هم جزو غذاهای اصلی بود.
گردو، بادام و پسته نیز مورد مصرف بود. رومیها به پسته « گردو و فندق ایرانی » میگفتند که به بیرون مرزهای ایران راه یافته بود.
در لوحهای دیوانی اسامی میوههایی یافت شده است که قابل شناسایی نبودهاند. اما انار در آثار هنری زیادی دیده میشود و ازگیل نیز از میوههای بومی ایران است که آشوریها آن را از ایران به آشور بردند.
آلبالو و گیلاس برای نخستین بار در بین النهرین به عمل آمد و بعدها به ایران راه یافت. زرد آلو نیز از چین به ایران آمد و از ایران به آسیای صغیر رفت. هلو هم همین مسیر را طی کرد و به صورت میوه ایرانی به یونان و روم راه یافت. لیمو از هندوستان به غرب آمد و چون یونانیها اولین بار در ایران با آن آشنا شدند به آن لقب سیب پارسی دادند.
ایرانیها قادر به کشت لوبیا، عدس، نخود و نخود سبز بودند. پیاز، تره و سیر هم از ضمائم اصلی سفره ایرانیان بود. کاهو در مصر، آشور و بابل کشت میشد؛ اما خیار، کدو و خربزه در ایران و کشورهای هسایهاش غذاهایی عمومی بودند.
در لوحهای ایرانی به سبزیهای تازه اشاره نشده است. کارگران و کارمندان سبزی خود را در باغچههایشان میکاشتند. به احتمال زیاد لبنیات هم از تولیدات خانگی بوده است. فقط از شیر و پنیر برای اشاره به خوراک شاه در سفرها نوشته شده است.
هر خانواده احتمالا یک بز داشته تا از شیر آن کره، ماست و پنیر تهیه کند. در لوحهای ایرانی اغلب تحویل بزغالههای زنده ثبت شدهاند.
برگرفته از کتاب « از زبان داریوش »، نوشته « هاید ماری کخ »