دراویش عهد قاجار چه شکلی بودند؟
در روزگاران قدیم از این طبقه مردم برجستهترین اندیشمندان و مستعدترین شاعران برخاستهاند؛ در اینجا فقط به نامهای پرآوازه سعدی و حافظ اشاره میکنیم. اما فعلا طبقاتی از ولگردان، قوالان۱ و قصهگویان را تشکیل میدهند، بدون اینکه تعلیم و تربیت خاصی داشته باشند.
اینها که حال هیچ کسبوکاری ندارند به مالکیت پشت پا زدهاند و بیغم و بیخیال روز را به شب میآورند. بسیاری از آنان هندو و بقیه ایرانی هستند، حتی پسران خانوادههای معتبر و شاهزادگان را در این سلک میتوان دید؛ برادر مستوفیالممالک نیز به آنان پیوسته است. آنان که در غم مال دنیا نیستند با چوبدستی که دسته آن بهصورت «یا علی» ساخته شده با کلاه درویشی، پوست پلنگ و بوق و کشکولی از پوست نارگیل در ممالک و سرزمینهای مختلف پرسه میزنند و طی طریق میکنند.
بعضی از آنها نیمه برهنه و با سر بیکلاه در ویرانهها میگردند؛ گروهی دیگر هستند که در پوشاک جاه و جلال میبینند، آنها خود را «اهل آزاد» مینامند.
تقریبا همه آنها بنگ میکشند؛ بعضی تحت تاثیر نشئه بنگ بهکلی از خودبیخود میشوند و در این حالت بیشتر به حیوان شبیه هستند تا انسان. هرچند مشهور است که اینان به محمد و علی هیچ کدام اعتقاد ندارند بلکه در دل خود تنها خدا را میپرستند یا وحدت وجودی هستند، با این همه هرجا که پا بگذارند موردتوجه و عنایت عامه مردم قرار میگیرند. هیچکس جسارت آن را ندارد که با آنها به خشونت رفتار کند یا آنان را با بیمهری براند.
درویشی سالهای متمادی خیابانهای تهران را زیرپا میگذاشت و حتی به ارک شاهی نیز وارد میشد و به صدای جلی فریاد میکشید «علیا، علیا» و این کلمهای صوفیانه بود که احدی غرض از آن را نمیدانست. وی شب هنگام آسایش مردم را مختل میکرد، اما هیچکس یارای آن را نداشت که به او زیاد نزدیک شود.
۱. قوالی:خنیاگری، خوانندگی، رامشگری، سرودخوانی، مطربی (لغتنامه دهخدا)
۲. چراغاللـه: پولی که به درویش یا نقال میدهند؛ پولی که درویش یا نقال معرکهگیر از مردم میگیرد. (فرهنگ فارسی عمید)