۹ رهبر عهد باستان که تاریخ جهان را عوض کردند!

در این لیست در زندگی نامه ۹ رهبر عهد باستان که سیر تاریخ را عوض کردند، تمرکز می کنیم و تاثیرات و میراثی که در جهان‌های تشکیل شده توسطِ خودشان به جای گذاشتند را مورد کنکاش قرار می دهیم.

سال‌نامه تاریخ مملو از داستان‌های رهبران بزرگی است که اثر خود را در جهان باقی گذاشتند و از طریق اعمال، تصمیم‌ها و بینش‌شان سیر رویداد‌های انسانی را شکل دادند.

به گزارش راهنماتو، این رهبران باستانی، از فاتحاتی گرفته که امپراتوری‌های وسیع‌شان را بنا کردند تا مردانِ سیاستی که صلح و ثبات را برای ملت‌های‌شان به ارمغان آوردند، معمارانِ زمان‌شان بودند که میراثی ماندگار را در طی سال‌ها ساختند.

۱. اسکندر، پادشاه کبیر مقدونیه

اسکندر در سال ۳۵۶ قبل‌ازمیلاد از فیلپ دوم، پادشاه مقدونیه (یکی از قلمرو‌های پادشاهیِ یونانی‌زبان) و اولمپیاس، شاهدختِ اِپیروس، متولد شد. اسکندر فقط ۲۰ سال داشت که پدرش به قتل رسید و او را با تختِ پادشاهی تنها گذاشت. اسکندر پادشاه شد. او به سرعت همکاری سایر قلمرو‌های پادشاهی یونان را جلب کرد و بعد از آن نیز به سرعت ایران باستان را فتح کرد. طی ۱۰ سال بعدی، اسکندر ارتش خودش را در سراسر مدیترانه و آسیا به حرکت درآورد و بسیاری از سرزمین‌های این جهانِ شناخته‌شده را فتح کرد. او درنهایت ایرانی‌ها را شکست داد و پایتختِ آن‌زمان ایران، یعنی پرسپولیس، را اشغال کرد. او سپس رؤیای فتح جهان از شرق تا غرب را در سر پروراند. اما هرگز نتوانست آن را محقق کند. او در سن ۳۳ سالگی از بیماری‌ای مشکوک درگذشت و ژنرال‌هایش امپراتوری‌ای که او به سختی به دست آورده بود را تکه‌پاره کردند. تأثیر اسکندر در مسیر تاریخ را نمی‌توان دستکم کرد. مرگ او آغازگر دوره هلنیستی بود که به گسترش فرهنگ یونان در سراسر جهان منجر شد. موفقیت‌های او تا قرن‌های بعدی بر فلسفه، علم و ادبیات اثر گذاشت.
9 رهبر

۲. ژولیوس سزار، افول جمهوریِ رومی

ژولیوس سزار در سال ۱۰۰ قبل‌ازمیلاد متولد شد و یکی از معروف‌ترین و پرنفوذترین شخصیت‌ها در تاریخ روم باستان است. او که سیاستمدار، ژنرال و نویسنده‌ای رومی بود، نقشی محوری در رویداد‌هایی که نهایتاً منجر به سقوطِ جمهوری روم و برپا شدنِ اپراتوری روم شد، ایفا کرد. سزار بیش‌تر از همه یک فرمانده نظامی بود. او در طی این حرفه زنجیره‌ای از پیروزی‌ها شامل فتح گُل (فرانسه امروزی) و شکستِ پومپی (یکی از رهبرانِ نظامی مخالفش) را ثبت کرد. او به داشتنِ ذهنی تاتکتیک‌دان و استفاده از آن در سیاست، معروف بود. او نقشی کلیدی در تشکیلِ نخستین ائتلاف سه‌حزبی، متشکل از خودش، پومپی و مارکوس لیسینیوس کراسوس، ایفا کرد. این ائتلاف به او امکان داد تا قدرت و نفوذش را در سراسر روم مستحکم کند.

وقتی این ائتلاف نهایتاً منحل شد، نتیجه‌اش این شد که سزار در سال ۴۴ قبل‌ازمیلاد به روم بازگشت و تمام عمرش رهبری دیکتاتور بود. آن‌طور که مشخص شده، عمر دیکتاتوری او طولانی نشد. او در ۱۵ مارس سال ۴۴ قبل‌ازمیلاد، توسط گروهی از سناتور‌هایی که می‌ترسیدند سزار بیش‌تر از این قدرتمند شود، به قتل رسید. مرگ او روم را بحرانی کرد و هرج‌ومرجی که بعد از آن ایجاد شد به شکل‌گیری زنجیره‌ای از جنگ‌ها منجر شد که با خیزشِ اوکتاویان (آگوستوس، پسرخوانده سزار) به عنوان نخستین اپراتور روم، به اوج رسید. بدونِ شهوت سیری‌ناپذیر سزار برای قدرت، بزرگ‌ترین امپراتوریِ تاریخ هرگز نمی‌توانست وجود داشته باشد.

9 رهبر

۳. آگوستوس سزار – نخستین امپراتور روم

منطقی است که بعد از ژولیوس سزار، از پسرخوانده و جانشین او، آگوستوس سزار (اوکتاویانِ سابق) یاد کنیم. بعد از آنکه ژولیوس سزار در سال ۴۴ قبل‌ازمیلاد به قتل رسید، اوکتاویوس به عنوان یکی از رهبرانِ فرقه سزاری در روم خیزش کرد. او در جنگ‌های داخلی‌ای که بعد از خیزش رخ داد، توانست رقیب اصلی‌اش، مارک آنتونی، را شکست دهد و به حاکمِ بلامنازع روم تبدیل شود.

او بلافاصله بعد از رسیدن به قدرت توانست موقعیت خود را از طریق کسب وفاداری ارتش، اصلاحِ سیستم قضایی و تأسیس نظامی که حمایت از برگزیدگان جامعه را تضمین می‌کرد، مستحکم کند. این اصلاحات، روم را تبدیل به امپراتوری‌ای باثبات و سعادتمند کرد که نمونه‌اش هرگز تا قبل‌ازآن در تاریخ دیده نشده بود. آگوستوس بر ساخت برنامه‌ای نظارت داشت که شهرِ روم را تبدیل به پایتختی فرهنگی در دنیای باستان کرد.

دوران حکومت آگوستوس بسیار باثبات بود. تحت حاکمیت او روم پیشرفت کرد و هنر و فرهنگ شکوفا شد. میراث او تا مدت‌ها بعد از مرگش باقی بود و نظام دولتی و اداری‌ای که تأسیس کرده بود به الگویی برای سایر امپراتور‌های بعد از او تبدیل شد. آگوستوس به درستی حاکمی خردمند به خاطر آورده می‌شود که بنیانِ سال‌های طلاییِ امپراتوری روم را پایه‌گذاری کرد.

9 رهبر

۴. کین شی هوآنگ. نخستین مردی که چین را متحد کرد

کین شی هوآنگ در سال ۲۵۹ قبل از میلاد به دنیا آمد و نخستین‌بار طعم قدرت را در سن ۱۳ سالگی و زمانی که بر تختِ سلطنتِ کین نشست، چشید. او خیلی سریع توانست فرقه‌های رقیب را در سراسر قلمرو پادشاهی‌اش سرکوب کند و با ایجاد یک نظام اداری مرکزی، قدرت خود را مستحکم کرد.

کین شی هوآنگ در زمانی که با عنوان «دوره کشور‌های متخاصم» شناخته می‌شود، به پادشاهی چین رسید. او بعد از آنکه قدرت خود را در قلمرو پادشاهی‌اش مستحکم کرد، تصمیم گرفت ۶ پادشاهی دیگر چین را از طریق فتوحاتِ خصمانه فتح کند. با این کار او به نخستین پادشاه چین تبدیل شد که چین را به کشوری واحد تبدیل کرد. حکومت او ملغمه‌ای از رویداد‌های مثبت و منفی بود. در بعدِ مثبت، او فئودالیسم را برانداخت و مقاماتی که از طریق موروثی به این موقعیت‌ها دست پیدا کرده بودند را با کسانی که برای رسیدن به این موقعیت‌ها تلاش کرده بودند، جایگزین کرد.

او سپس مجموعه‌ای از پروژه‌های ساخت‌وسازِ بلندپروازانه مثل ساخت دیوار بزرگ چین و کانالی که یانگ‌تسه را به رودخانه پِرل وصل می‌کرد، آغاز کرد. او هم‌چنین جاده‌های متعددی ساخت، ضرب سکه را اصلاح کرد و بسیاری از زمین‌های پادشاه را به دهقانان بخشید.

در بعدِ کم‌تر مثبت، او یک دیکتاتورِ بی‌رحم بود که وحشیانه هر نوع مخالفی را سرکوب می‌کرد. او مسئول سوزاندن کتاب‌ها و اعدام اندیشمندان بود. از همه بدتر، او هر روز بیش‌تر تشنه قدرت می‌شد.

این‌ها باعث شد که به دنبال اکسیر زندگی برای جاودانه شدن بگردد. از قضا این کار منجر به مرگش شد. او از آثار سمی جیوه که باور داشت او را فردی نامیرا می‌کند، جان باخت. او هم‌چنین ارتش مجسمه‌های گِلی (تراکوتا) را ساخته بود، زیرا معتقد بود که وقتی جاودانه شود این ارتش به او خدمت خواهد کرد. او دیگر اواخر عمرش عقلش را کامل از دست داده بود.

اگرچه میراث او پرفراز و نشیب بود، اما دوران حکومتش اثرات ژرفی بر تاریخ چین گذاشت. او زمینه را برای تاریخ طولانی حکومت چین فراهم کرد و بسیاری از بنا‌هایی که ساخت هم‌چنان پابرجاست.

9 رهبر

۵. آشوکای بزرگ: ترویج‌دهنده صلح و تحمل‌پذیری در هند

آشوکای کبیر، امپراتوری هندی بود که از سال ۲۶۸ تا ۲۳۲ قبل‌ازمیلاد بر سراسر امپراتوریِ مائوریا حکومت می‌کرد. آشوکا حکومت خود را با یک دوره وحشیانه توسعه‌طلبی و فتوحات آغاز کرد که طی آن لشکرکشی‌های موفق نظامی‌ای را هدایت کرد و قلمرو مائوریا را در سراسر شبه‌قاره هند گسترش داد. این دوره از توسعه‌طلبی با پیروزی او در جنگ کالینگا در سال ۲۶۱ قبل‌ازمیلاد به اوج رسید.

رنج و تلفات این جنگ به حدی بود که آشوکا را وادار کرد به آنچه که او و امپراتوری‌اش انجام داده بود، فکر کند. او خیلی زود به بودائیسم گروید و در پی آن خشونت و سرکوب را تقبیح کرد. او مجموعه‌ای از سیاست‌ها را با هدف گسترش هماهنگی و نظمِ فرهنگی و اجتماعی و ترویج آموزه‌های بودا اجرا کرد. احکام او شامل مدارا با ادیان دیگر، ترویج رفاه اجتماعی و تأکید بر عدم خشونت و شفقت بود.

او را به عنوان حاکمی به یاد می‌آورند که به دنبال ایجاد عدالت و هماهنگی در جامعه بود. آشوکا از یکی از خونریزترین و بی‌رحم‌ترین حکمای هند به یکی از نیکوکارترین‌ها تبدیل شد.

۶. کلئوپاترای هفتم، آخرین فرعونِ مصر

تاکنون حاکمان همه مرد بوده‌اند. بگذارید کلئوپاترای هفتم را معرفی کنیم که هم زیبایی‌اش شهره خاص‌وعام بود و هم اشتیاقش برای سیاست. او از سال ۵۱ قبل‌ازمیلاد تا زمان مرگش در ۳۰ قبل‌ازمیلاد حکومت کرد. یکی از ویژگی‌های برجسته دوران حکومت او سیاست خارجیِ بلندپروازانه او بود که محوریت آن شکل دادن به ائتلافی استراتژیک با ژولیوس سزار، حاکم روم بود. این دو در سال ۴۸ قبل‌ازمیلاد با هم ملاقات کردند و عاشق هم شدند. کلئوپاترا فرزندی به دنیا آورد به نام سزاریون و مدعی بود که فرزندِ سزار است.

بعد از آنکه سزار به قتل رسید، سیاست خارجی کلئوپاترا کمی ضربه خورد، اما او به سرعت با مارک آنتونی، یک ژنرال رومی دیگر، ارتباط سیاسی و البته عاشقانه برقرار کرد و دوباره سیاست را به مسیر درست برگرداند. البته برای مدتی. بااینکه کلئوپاترا به هوش و ذکاوت سیاسی شهرت داشت، اما اتحاد او با مارک آنتونی خیلی زود منجر به از دست رفتنِ امپراتوری‌اش شد. مارک آنتونی توسطِ اوکتاویان (که بعد‌ها آگوستوس شد) در سال ۳۰ قبل از میلاد شکست خورد. کلئوپاترا و مارک آنتونی سپس خودکشی کردند که متعاقب آن آگوستوس هم مصر را گرفت و آن را به یکی از استان‌های روم تبدیل کرد.

9 رهبر

۷. چنگیزخان: مؤسسِ امپراتوری مغول

چنگیز‌خان در سال ۱۱۶۲ بعدازمیلاد به دنیا آمد و نامِ اصلی‌اش تِموجین بود. او بعد‌ها به مؤسس امپراتوریِ مغول، وسیع‌ترین امپراتوری که تاکنون جهان به خود دیده است، تبدیل شد. او با متحد کردن چندین قبیله رقیبِ مغول به قدرت رسید. او به خاطر فتوحات نظامی و تاکتیک‌های نوآورانه‌اش معروف بود. استراتژی‌های هوشمندانه او به این معنی بود که توانست تمام نبرد‌ها از چین امروزی تا آسیای مرکزی و حتی شرق اروپا را برنده شوند.

ارتش او به خاطر سرعتِ برق‌آسا، نظم سختگیرانه و بی‌رحمی شهرت داشت. علی‌رغم این حد از بی‌رحمی، معروف بود که او با پیروان مذاهب مختلف مدارا و از تجارت و بازرگانی حمایت می‌کند. آن‌هایی که از حملات بی‌رحمانه اولیه او جان سالم به در می‌بردند، آزادی مذهبی داشتند. چنگیز خان هم‌چنین تجارت و بازرگانی را با تأمین امنیت معابر برای تجار و حفاظت از کالا‌های آن‌ها تأمین می‌کرد.

بعد از مرگِ خان در سال ۱۲۲۷، قلمرو او میان پسران و نوه‌هایش تقسیم شد. امپراتوری مغول تحتِ حاکمیت آن‌ها به گسترش ادامه داد و میراثی ماندگار از قدرت و نفوذ مغول‌ها پایه‌ریزی شد. امپراتوری خان اثری عمیق روی تاریخ جهان داشت و توسعه فرهنگی و مذهبی و تکنولوژی را در سراسر آسیا و اروپا تسهیل کرد. اما بسیاری از مردم امروز او را رهبری بی‌رحم و خون‌خوار می‌شناسند.

۸. حتشپ‌سوت- دوران طلایی مصر

حتشپ‌سوت، به معنای سرآمد بانوان آزاد، پنجمین فرعون از دودمان هجدهم پادشاهی مصر باستان بود که برای ۲۲ سال مقام فرعون مصر را برعهده داشت و آن سرزمین را به یک کشور مقتدر تبدیل کرد. دوره حکومت حتشپ‌سوت اوج قدرت و شکوفایی مصر در هر زمان دیگری بود که بیشتر به عنوان عصر طلایی تاریخ مصر نیز شناخته می‌شود. در زمان حکومت او بنا‌های زیادی در مصر ساخته شد. هیچ حاکمی قبل و بعد از او تا این‌اندازه پروژه‌های ساختمانی را در مصر اجرا نکرد.

او برای آنکه بتواند هزینه این پروژه‌ها را پرداخت کند، مسیر‌های تجاری را که توسط حاکمان قبل از او تخریب شده بودند، دوباره به هم وصل کرد و نیرو‌های نظامی‌اش را به ایالت‌ها همسایه اعزام کرد. متأسفانه فرعون‌های بعدی سعی کردند موفقیت‌های حتشپ‌سوت را به نام خودشان بزنند. این باعث شد که حتشپ‌سوت تا حد زیادی از تاریخ حذف شود. باستان‌شناسان وقتی نخستین‌بار به هیروگلیفی که به ملکه‌ای مصری اشاره شده بود، برخورد کردند، متعجب شدند و ده‌ها سال طول کشید تا آثار موفقیت‌های آن در تاریخ مصر کشف شود.

۹. بودیکا-ملکه جنگجو

بودیکا شاهدی است که حقیقتی را درباره رهبرانِ موفقِ باستانی برملا می‌کند و آن اینکه همه رهبرانِ موفق لزوماً رهبرانِ برنده نبودند. او ملکه یک قبیله سلتیک بود که مردمانش را علیه رومی‌ها هدایت کرد. هنگامی که شوهر بودیکا درگذشت، پادشاهی کوچک‌اش را به رم و دخترانش سپرد به این امید که با انجام این کار، روم به مردمش شکلی از استقلال را اعطا خواهد کرد. در عوض، رومی‌ها خیلی راحت وارد شدند و به طرز وحشیانه‌ای جمعیت را سرکوب کردند.

این خیانت بودیکا را برآن داشت که هدایت مردمِ قبیله‌اش را علیه همسایه رومی‌شان برعهده بگیرد. ارتش او خیلی قوی شروع کرد و لوژیونر‌های نهم روم را شکست داد و بعد محوطه‌های مسکونی رومی را غارت و رومی‌ها را به سمتِ لوندینیوم تاراند.

متأسفانه پیروزی او عمر کوتاهی داشت. رومی‌ها خیلی زود با نیروی بزرگ‌تر انتقام گرفتند. بودیکا تسلیم نشد و ترجیح داد به جای آنکه اسیر شود، به عنوان زنی آزاد بمیرد. او نیروهایش را به جنگ با رومی‌ها تشویق کرد و خودش نیز در نبرد کشته شد. آنچه بودیکا را در این فهرست متفاوت می‌کند، آن است که او یک شورشی بود. بسیاری از شخصیت‌های این فهرست رهبرانی بزرگ و درعینِ حال سرکوبگرانی بزرگ بودند. بودیکا فرق داشت، او نمادی از مبارزه علیه خشونت و سرکوب و هرآنچه مردمان در زمانِ رهبرانِ تمامیت‌خواه انجام می‌دهند، بود.

منبع فرارو

بهترین از سراسر وب

[toppbn]
11 نظرات
  1. محسن می گوید

    پس کوروش بزرگ چی شد؟ بر باور من کوروش تاثیرگذار ترین فرمانروای جهانه

  2. امیر می گوید

    خدا رو شکر که کوروش در بین لیست نبود

    1. ارتین می گوید

      چیه با کوروش مشکل داری

  3. مصطفی می گوید

    این احمقی که این اراجیف رو نوشته یا چیزی از تاریخ نمی‌داند یا خودش رو به نادانی زده، فقط منشور کوروش تو دهنی به همه این نوشته ها میزنه، ااباقی نیز بماند….

  4. ایرانی می گوید

    یا شما ایرانی نیستین یا با تاریخ ایران مشکل دارین وگرنه کیه ک ندونه کوروش با اون همه عظمت و فتوحات یا داریوش یا کمبوجیه و یا شاپور که هر کدام شخصیتی تاریخی و موفق داشته اند رو از قلم بندازی

  5. محمدنویدرحمانی می گوید

    خداروشکرقلم شما بنام ایران وداریوش وکوروش آلوده نشدواسم این آب وخاک روخراب نکردین

  6. هومن می گوید

    بخاطر زرد نویسی رفتی توی بلک لیست. دیگه ورود نمیکنم به سایتتون تا یاد بگیرید درست بنویسید نه اینکه زیرکانه موضوعی رو بنویسی تا دیگران بیان زیرش بحث و جدل کنن

  7. امیر بختیار می گوید

    تا افرادی مثل تو داریم نیازی به دشمن نداریم

  8. مهدی می گوید

    داداش معلومه زیادی میری حموم این پادشاه این اسکل های مفنگی رو آوردی؟
    اول کوروش بزرگ امپراطوری هخامنشی دوم داریوش هخامنشی سوم آلب ارسلان امپراطوری سلجوقی چهارم شاه اسماعیل صفوی پنجم شاه عباس صفوی بزرگ ششم نادرشاه افشار هفتم کریم خان زند هشتم لطفعلی خام زند بقیه پادشاهان رو جا نشد حضور ذهن ندارم

  9. Ehsan می گوید

    بالاتر از همه ی شماره ۱ اضافه کن و اسم کوروش بزرگ رو بنویس

  10. بردیا می گوید

    کوروش کبیر ،نادرشاه بزرگ،آدولف هیتلر ،ناپلئون، اونای دیگه اصلاً کشکن اگه اینا نباشن

ارسال یک پاسخ