جنگ و اخلاق نزد آشوربانیپال پادشاه آشور
آشوربانی پال گوید : من از شهرهای عیلام به اندازه ای ویران کردم که برای عبور از ویرانه ها یک ماه و بیست و پنج روز وقت لازم است . شاهزادگان و جوانان و پیران و خواهران شاه را همگی به اسیری بردم . زنان و مردان شهر را به همراه اسبان و گوسفندانشان که شمارشان از دسته های ملخ بیشتر بود همگی را به غنیمت بردم . تمام عیلام و شوش و هلتماس را تصرف کردم و بانگ آدمیزاد و شادی را از آنجا برانداختم .
آشوربانی پال فرمان داد تا زبان سربازان اسیر را بکنند و با گرز سرهایشان را بکوبند تا بمیرند . دستور داد تا مردم شهر را در برابر مجسمه گاوان بالدار شهر سر ببرند . این کار آشوربانی پال درست همانند جدش سناخریب است که وی نیز چنین کرده بود . جسد مردگان در شهر بایستی بماند تا خوکان و پرندگان بخورند .
حال مقایسه ای می کنیم دیدگاه آشوربانیپال و دیدگاه اسلام را در مورد جنگ و اخلاق جنگ :
اسلام راهبردهای روشنی برای زمان آغاز جنگ و چگونگی انجام جنگ از لحاظ اخلاقی ارائه داده است. جنگ در زمان دفاع از خود، زمان حمله دیگر کشورها به کشور اسلامی و زمانی که دیگر کشورها به مسلمانان خود ستم روا دارد، واجب است. جنگ باید به شکلی منظم، با اجتناب از صدمه زدن به غیر نظامیان، استفاده از حداقل نیروی لازم، بدون وجود خشم و رفتار انسانی با اسرای جنگی صورت گیرد. مسلمانان باید بر اساس اصول عدالت الهی اقدام به جنگ کنند. خداوند در قرآن سوره النساء آیه ۷۶ میفرماید : «کسانى که ایمان دارند، در راه خدا پیکار مىکنند؛ و آنان که کافرند، در راه طاغوت. پس شما با یاران شیطان، پیکار کنید (و از آنان نهراسید) زیرا که نقشه شیطان، (همانند قدرتش) ضعیف است». و در آیه ۳۹ و ۴۰ سوره الحج آمده است: به کسانى که جنگ بر آنان تحمیل گردیده، اجازه جهاد داده شده است؛ چرا که مورد ستم قرار گرفتهاند؛ و خدا بر یارى آنان تواناست. همانها که از خانه و شهر خود، به ناحق رانده شدند، جز این که مىگفتند: «پروردگار ما، خداى یکتاست» و اگر خداوند بعضى از مردم را توسط بعضى دیگر دفع نکند، دیرها و صومعهها، و معابد یهود و نصارا، و مساجدى که نام خدا در آن بسیار برده مىشود، ویران مىگردد و خداوند کسانى که او را یارى کنند (و از آیینش دفاع نمایند) یارى مىکند؛ خداوند قوى و شکستناپذیر است. همچنین در آیه ۷۵ سوره النسا میفرماید: چرا در راه خدا، و (در راه) مردان و زنان و کودکانى که (به دست ستمگران) تضعیف شدهاند، پیکار نمىکنید؟ همان افراد (ستمدیدهاى) که مىگویند: «پروردگارا ما را از این شهر (مکه)، که اهلش ستمگرند، بیرون ببر و از طرف خود، براى ما سرپرستى قرار ده و از جانب خود، یار و یاورى براى ما تعیین فرما. اما ایده جنگ نامحدود و بدون درنظرگیری حد کاملاً غیراسلامی است. چنانچه در سوره بقره آیه ۱۹۰ نیز آمده است: و در راه خدا، با کسانى که با شما مىجنگند، نبرد کنید و از حد تجاوز نکنید، که خدا تعدىکنندگان را دوست نمىدارد.
اسلام دینی است که از صلح و آرامش حمایت میکند و سزای کسانی که بیگناهی را به قتل رسانند دوزخ می شمارد. خداوند در قرآن سوره المائده آیه ۳۲ میفرماید: به همین جهت، بر بنىاسرائیل مقرر داشتیم که هر کس، انسانى را بدون ارتکاب قتل یا فساد در روى زمین بکشد، چنان است که گویى همه انسانها را کشته؛ و هر کس، انسانى را از مرگ رهایى بخشد، چنان است که گویى همه مردم را زنده کرده است و رسولان ما، دلایل روشن براى بنىاسرائیل آوردند، اما بسیارى از آنان، پس از آن در روى زمین، تعدى و اسراف کردند.
قرآن هدف از جنگ را تنها انگیزههای درخور توجه میداند نه پاداش دنیوی. همان طور که خداوند در قرآن کریم سوره النساء آیه ۷۴ میفرماید: کسانى که زندگى دنیا را به آخرت فروختهاند، باید در راه خدا پیکار کنند و آن کس که در راه خدا پیکار کند، و کشته شود یا پیروز گردد، پاداش بزرگى به او خواهیم داد.
مسلمانان از حمله به سربازان زخمی منع شدهاند مگر این که شخص زخمی به جنگ ادامه دهد. دیدگاه حضرت محمد(ص) درباره جنگ با غیر نظامیان در حدیثی چنین بیان شده است که در جنگی حضرت(ص) زنی را میبیند که کشته شد و این عمل را تقبیح میکند. زمانی که دشمن شکست خورده، سربازان باقی مانده را باید به عنوان اسیر جنگی زندانی کرده و از کشتن آنان اجتناب کنند. خداوند در سوره محمد آیه ۴ میفرماید: و هنگامى که با کافران در میدان جنگ روبه رو شدید گردنهایشان را بزنید، (و این کار را همچنان ادامه دهید) تا به اندازه کافى دشمن را در هم بکوبید؛ در این هنگام اسیران را محکم ببندید؛ سپس یا بر آنان منت گذارید (و آزادشان کنید) یا در برابر آزادى از آنان فدیه ( غرامت) بگیرید؛ (و این وضع باید همچنان ادامه یابد) تا جنگ بار سنگین خود را بر زمین نهد، (آرى) برنامه این است و اگر خدا مىخواست خودش آنان را مجازات مىکرد، اما مىخواهد بعضى از شما را با بعضى دیگر بیازماید؛ و کسانى که در راه خدا کشته شدند، خداوند هرگز اعمالشان را از بین نمىبرد. v جنگ و اخلاق جنگ در دین مسیحیت
نظریه بنیادین مسیحیت مدرن این است که جنگ به ندرت توجیه شده است و باید از آن اجتناب کرد، مگر این که شرایط جنگ عادلانه فراهم شده باشد. یک فرد مسیحی ممکن است اعتقاد داشته باشد که شواهد و استدلالهای مورد نیاز برای حمایت از جنگ، متعالیتر از شواهدی است که رهبران ملی برای جنگ بدان نیاز دارند. مسیحیت به هیچ عنوان ضد جنگ نیست. برخیها میگویند که مسیحیت مدرن علیه جنگ یک پیشفرض دارد، اما دیگران میگویند که پیشفرض مسیحیت مدرن علیه بیعدالتی است و تعصبات ضد جنگ از بیعدالتی ناشی میشود که در زمان جنگ به وجود میآید.
این دیدگاه میگوید که هدف مسیحیت گسترش صلح و عدالت در سراسر جهان است: ممکن است که جنگ گاهی ابزاری برای تحقق این امر باشد و آغاز جنگ ممکن است گاهی بهتر از اشاعه بیعدالتی و قربانی شدن افراد بیگناه باشد. مسیحیان بسیاری از هر نوع جنگ احتراز میکنند. این امر در مورد فعالان صلح یا کسانی که باید به سختی آنان را قانع کرد که جنگ توجیه شده است صدق میکند. مسیحیان استدلال میکنند که آیین احتراز از جنگ بر اساس تعالیم مسیح به وجود آمده است. گروههای مسیحی که بر آیین احتراز از جنگ تاکید دارند، منونیتها و کویکرها هستند.
دیدگاه مسیحیت از جنگ در طی تاریخ دین دستخوش تغییر شده است. ۳۰۰ سال اول دوران مسیحیت، آیین احتراز از جنگ به شدت رواج داشت. این امر به سرعت در زمان کنستانتین تغییر کرد. سالها مسیحیان اعتقاد داشتند که استفاده از خشونت و جنگ برای تبلیغ و ترویج دین و برخورد با مخالفان درست است. آنان خشونت را به عنوان اقدامی که ذاتاً بد است در نظر نمیگرفتند. این طرز تفکر منجر به جنگهای مقدس که بهترین نمونه آن جنگهای صلیبی به شمار میرود، شد. از زمان کنستانتین به بعد نویسندگان و واعظان مسیحی از استعارات جنگی و دلیرانه در وصف دین خود سود جستند. این ایده که خشونت ذاتاً بد نیست را میتوان در اشکال مختلف نظریه جنگ عادلانه و خشونت (جنگ) به مثابه ابزاری تلقی کرد که عدالت و صلح را برقرار میکند.
قرآن هدف از جنگ را تنها انگیزههای درخور توجه میداند نه پاداش دنیوی. همان طور که خداوند در قرآن کریم سوره النساء آیه ۷۴ میفرماید: کسانى که زندگى دنیا را به آخرت فروختهاند، باید در راه خدا پیکار کنند و آن کس که در راه خدا پیکار کند، و کشته شود یا پیروز گردد، پاداش بزرگى به او خواهیم داد.
مسلمانان از حمله به سربازان زخمی منع شدهاند مگر این که شخص زخمی به جنگ ادامه دهد. دیدگاه حضرت محمد(ص) درباره جنگ با غیر نظامیان در حدیثی چنین بیان شده است که در جنگی حضرت(ص) زنی را میبیند که کشته شد و این عمل را تقبیح میکند. زمانی که دشمن شکست خورده، سربازان باقی مانده را باید به عنوان اسیر جنگی زندانی کرده و از کشتن آنان اجتناب کنند. خداوند در سوره محمد آیه ۴ میفرماید: و هنگامى که با کافران در میدان جنگ روبه رو شدید گردنهایشان را بزنید، (و این کار را همچنان ادامه دهید) تا به اندازه کافى دشمن را در هم بکوبید؛ در این هنگام اسیران را محکم ببندید؛ سپس یا بر آنان منت گذارید (و آزادشان کنید) یا در برابر آزادى از آنان فدیه ( غرامت) بگیرید؛ (و این وضع باید همچنان ادامه یابد) تا جنگ بار سنگین خود را بر زمین نهد، (آرى) برنامه این است و اگر خدا مىخواست خودش آنان را مجازات مىکرد، اما مىخواهد بعضى از شما را با بعضى دیگر بیازماید؛ و کسانى که در راه خدا کشته شدند، خداوند هرگز اعمالشان را از بین نمىبرد. v جنگ و اخلاق جنگ در دین مسیحیت
نظریه بنیادین مسیحیت مدرن این است که جنگ به ندرت توجیه شده است و باید از آن اجتناب کرد، مگر این که شرایط جنگ عادلانه فراهم شده باشد. یک فرد مسیحی ممکن است اعتقاد داشته باشد که شواهد و استدلالهای مورد نیاز برای حمایت از جنگ، متعالیتر از شواهدی است که رهبران ملی برای جنگ بدان نیاز دارند. مسیحیت به هیچ عنوان ضد جنگ نیست. برخیها میگویند که مسیحیت مدرن علیه جنگ یک پیشفرض دارد، اما دیگران میگویند که پیشفرض مسیحیت مدرن علیه بیعدالتی است و تعصبات ضد جنگ از بیعدالتی ناشی میشود که در زمان جنگ به وجود میآید.
این دیدگاه میگوید که هدف مسیحیت گسترش صلح و عدالت در سراسر جهان است: ممکن است که جنگ گاهی ابزاری برای تحقق این امر باشد و آغاز جنگ ممکن است گاهی بهتر از اشاعه بیعدالتی و قربانی شدن افراد بیگناه باشد. مسیحیان بسیاری از هر نوع جنگ احتراز میکنند. این امر در مورد فعالان صلح یا کسانی که باید به سختی آنان را قانع کرد که جنگ توجیه شده است صدق میکند. مسیحیان استدلال میکنند که آیین احتراز از جنگ بر اساس تعالیم مسیح به وجود آمده است. گروههای مسیحی که بر آیین احتراز از جنگ تاکید دارند، منونیتها و کویکرها هستند.
دیدگاه مسیحیت از جنگ در طی تاریخ دین دستخوش تغییر شده است. ۳۰۰ سال اول دوران مسیحیت، آیین احتراز از جنگ به شدت رواج داشت. این امر به سرعت در زمان کنستانتین تغییر کرد. سالها مسیحیان اعتقاد داشتند که استفاده از خشونت و جنگ برای تبلیغ و ترویج دین و برخورد با مخالفان درست است. آنان خشونت را به عنوان اقدامی که ذاتاً بد است در نظر نمیگرفتند. این طرز تفکر منجر به جنگهای مقدس که بهترین نمونه آن جنگهای صلیبی به شمار میرود، شد. از زمان کنستانتین به بعد نویسندگان و واعظان مسیحی از استعارات جنگی و دلیرانه در وصف دین خود سود جستند. این ایده که خشونت ذاتاً بد نیست را میتوان در اشکال مختلف نظریه جنگ عادلانه و خشونت (جنگ) به مثابه ابزاری تلقی کرد که عدالت و صلح را برقرار میکند.
تفاوت میان آشور بانیپال و کوروش…
تفاوت میان دو منشور
منشور کوروش
منشور آشوپانیپال..
چه باید گفت
کتیبه نخست گاه شور تعصب را در دل زنده می کند
متن دوم، به آرامی دیدگاه اسلامی بیان می کند
آنچه بارز و مشخص است عقیده کامل اسلام نسبت به آشوریان است
البته نباید هخامنشیان را فراموش نمود. هر چند میان آنان تکامل تا حد اسلام نبود
با این حال کمی شوک برانگیز است مقایسه اسلام و آشور. تفاوت میان این دوحکومت هزار سال است. کمی، کم یا بیش.
در کل برایم نکته ای بود جذاب، همچنین از اینکه با هخامنشیان مقایسه نکردید جالب بود.
فکر کنم دلیل این سبک مقایسه شما، حمایت پی در پی برخی به اسلام بود.
جواب آنان را به خوبی دادید.
چه قدر زیبا بیان کردید، من از طرف جامعه معماران به شما آفرین می گویم.
اینجاست که یک انسیان فهمیده تفاوت را احساس می کند..
نخست کتیبه آشوری. سپس سخن اسلام و در آخر مسیحیت و تحریفات آن.
دیدیم که اسلام دین صلح، دوستی، الهی، بشر دوستانه است.
کاش دیدگاه های تمامی ادیان و کشورها را می آوردید تا انسان های عاقل آنان را نیز بررسی کنند..
biz farsi lari tahrim elamishukh
ama
san chokh khor yazdi balam
san chok guzal yazur sin akhabim
sana yuz lar ce ytl
بعد از حمد و ستایش خدای متعال
کتیبه نخست به راستی اعماق قلبم رو سوزوند،
گویی مغولا هستند که بهمون تاختند
دیوانه ها چطور از دلتون اومد؟
خدا این خراب کنندگان ایران رو لعنت کنه آه
از بین همه سایت هایی که دیدم این بهرتینش بود
واقعا جای تاسف بود، تا حالا نخونده بودم.. اون ناکس از مغول های که بدتر بود
عالی بود
من خیلی خیلی ناراحت میشم از این که رسانه های جمعی ما مثل رادیو و تلوزیون به طور گسترده و هدفمند به تولید برنامه هایی ازاین قبیل نمیپردازند چون دسرسی عموم مردم به اینترنت محدود میباشد و اثربخشی انها فراگیر تر میباشد.
چرا کشور هایی غربی که تا قبل از اشنایی با مسلمانان و بخصوص ایرانیان وتمدن انها از کوچکترین اداب و فرهنگ اجتمایی برخوردار نبوده(خیانت همسران به شوهران. نبود حتی توالت و حمام مناسب و ……..)حالا برای پیدا کردن کوچکترین رگه های فرهنگ دست به دامان خرده فرهنگهای کشورهایی مثل یونان و رم ( که در تاریخ دستکاری کردن و وارونه جلوه دادن حقیقت مورخان یونانی مشهورند) بزرگ کردن ان با استفاده از سو تبلیغات فراوان وکوچک کردن تمدنی اصیل و پاکی مثل ایرانیان (فیلمهای کثیفی مثل..) تلاش دارند خود و گذشته کثیفشان را زیبا جلوه دهند.
موفق باشید
مطالب جالبی بود، اما از کسانی مثل آشوریان بیشتر از این هم نمیشه انتظار داشت چون اونها یک مشت صحرا گرد وحشی بودند که از کمترین شرایط اقلیمی مناسب برای یک زندگی سالم محروم بودند ومجبور بودند برای امرار معاش راهزنی و غارت کنند اما اسلام قوانینی بودند که از طرف خدا نازل شده بودند و به نظر من اصلا جای مقایسه ندارند چون بدون این قوانین اعراب بادیه نشین هم از آشوریها دستکمی نداشتند
در کل مطالب بسیار زیبلست اما ای کاش به مرجع به طور کامل نیز اشاره میکردید متشگرم
doste aziz sorry man farsi nadaram tarikh khobe ama say kunim tarikho oni ke hast beshnasim na uni ke keshvaraye dige minvisan baramin !tnx
نمی دانم چه بگویم، … دوست دارم مطالبی راجع به تاریخ جهان انتشار دهم، حال اینکه شما مایلید بیشتر راجع به ایران باستان بنویسم، هر چند مطالبی زیادی از ایران باستان نیز داریم اما به کشورهای دیگر نیز بها می دهیم، باز هم این بیانگر این نیست که ما به فرهنگ و تمدن بسیار غنی و والای ایران بی توجه بوده باشیم..
هدف ما بررسی تاریخ و تمدن جهان است نه فقط ایران.
دوستان. کوکورانه و احساسی قضاوت نکنید… اگر فکر کنید و بعد مطلب بنویسید من هم چیزی یاد می گیرم… الان این کشور دست مشتی سگ و خوک نبود و ما هم گوسفند!
اصلا چقدر تاریخ می دونید که صاحب نظر می شوید و از اسلام دفاع می کنید؟؟؟ دوستی گفته بود آشوری ها بیابانگرد بودند.. عربها و اسلام آورندگان کاخ نشین بودند؟
دولت آشور پادشاهی عظیم و قدرتمندی بود که سیاست و حتی مقضیات زمان اینگونه ایجادمی کرد… سالهای زیاد.. خیلی زیادی طول کشید تا تمدن . بشر . دانش و مذهب تکمیل شد!
باید یدونید که اسلام از غیب و از آسمان نیومد… اسلام را در گذشته جستجو کنید از بت برستی و مشور های نوشته شده تا کتب آسمانی! دیگر….
کسی تاریخ گیل گمش را خونده؟ خوندن کافی نیست.. جزئیات و تفسیرش هم مهم است. یک داستان خیلی خیلی قبل از اسلام. آشور. کشتی نوح ….
کسی کورکورانه قضاوت نکند تا این مملکت به گه نشسته زودتر شسته بشه از این گه ها پاک بشه!
خود دانید…