تاریخچه پمپئی: شهری که زمان در آن متوقف شد
در دامنهی جنوبی کوه وزوویوس، در نزدیکی خلیج ناپل در ایتالیا، شهری قرار داشت که روزگاری یکی از پررونقترین مراکز اقتصادی و فرهنگی امپراتوری روم بود پمپئی (Pompeii). اما در تابستان سال ۷۹ میلادی، در کمتر از یک روز، این شهر بهکلی ناپدید شد. فوران آتشفشان وزوویوس پمپئی را زیر لایهای از خاکستر و سنگهای آتشفشانی دفن کرد و زندگی هزاران نفر را در همان لحظه منجمد ساخت.
این فاجعه، گرچه مرگبار بود، اما به شکلی شگفتانگیز، شهر را برای بیش از ۱۷ قرن حفظ کرد همچون کپسولی از زمان که امروز یکی از کاملترین تصاویر از زندگی روزمرهی مردم روم باستان را در اختیار ما قرار میدهد.
پیدایش پمپئی
پمپئی حدود قرن ششم پیش از میلاد توسط قومی ایتالیایی به نام اوسکها (Oscans) پایهگذاری شد.
موقعیت جغرافیایی آن در دشت حاصلخیز کامپانیا، نزدیک دریا و در مسیر راههای تجاری مهم باعث شد که بهسرعت به شهری پررونق تبدیل شود.
در قرن پنجم پیش از میلاد، یونانیها و سپس اتروسکها نفوذ فرهنگی خود را در شهر گسترش دادند، اما در نهایت، در قرن چهارم پیش از میلاد، پمپئی به تصرف رومیان درآمد و در قالب یک کلونی مهم در جمهوری روم ادغام شد.
در دورهی امپراتوری، بهویژه در قرن نخست میلادی، پمپئی شهری شکوفا با جمعیتی حدود ۱۵ تا ۲۰ هزار نفر بود.
خانههای اشرافی، حمامهای عمومی، معابد، آمفیتئاتر و مغازههای فراوان، نشانهای از رفاه و فرهنگ پیشرفتهی آن زمان بودند.
زندگی روزمره در پمپئی
آنچه پمپئی را از دیگر شهرهای باستانی متمایز میکند، سطح بالای جزئیاتی است که از زندگی مردم آن باقی مانده است.
خیابانهای سنگفرششده، کانالهای فاضلاب، چشمههای آب آشامیدنی و خانههایی با نقاشیهای دیواری رنگارنگ، تصویری دقیق از زندگی شهری در روم باستان ارائه میدهند.
خانهها و معماری
خانههای پمپئی معمولاً دارای آتریوم (Atrium) — حیاط مرکزی با حوضچهای برای جمعآوری آب باران و پریستایل (Peristyle) باغی محصور با ستونها بودند.
یکی از مشهورترین خانهها، خانهی فاون (House of the Faun)، با مساحتی بیش از ۳۰۰۰ متر مربع، دارای موزاییکی باشکوه از نبرد اسکندر مقدونی است.
اقتصاد و جامعه
پمپئی شهری تجاری بود. در بازار اصلی آن، Forum، مغازهها، کارگاهها و انبارهای متعدد فعالیت داشتند.
نوشتههای روی دیوارها (graffiti) نشان میدهد که مردم درگیر سیاست، تجارت و حتی تبلیغات انتخاباتی بودند.
در کوچهها نانواییها، میخانهها و حتی فستفودهای روم باستان، موسوم به Thermopolia، دیده میشدند که غذاهای داغ آماده میفروختند.
فرهنگ و تفریح
پمپئی دارای آمفیتئاتر بزرگی با ظرفیت حدود ۲۰ هزار نفر بود یکی از قدیمیترینها در جهان رومی.
در آنجا مسابقات گلادیاتوری، نمایشهای موسیقی و جشنهای عمومی برگزار میشد.
دیوارهای شهر پر از نقاشیها و نوشتههایی است که از عشق، شوخی، سیاست و زندگی مردم عادی حکایت میکنند.
پیشدرآمد فاجعه
کوه وزوویوس، که در حدود ۱۲ کیلومتر شمال پمپئی قرار دارد، از دیرباز آتشفشانی خاموش تصور میشد.
اما در سال ۶۲ میلادی، زمینلرزهای شدید شهر را لرزاند و خسارتهای فراوانی به بار آورد.
شهروندان پمپئی شروع به بازسازی کردند، غافل از آنکه این زمینلرزه هشدار پیشدرآمدی برای فاجعهای بزرگتر بود.
فوران مرگبار وزوویوس سال ۷۹ میلادی
در روز ۲۴ اوت ۷۹ میلادی (بر اساس منابع رومی؛ برخی پژوهشها تاریخ را پاییز همان سال میدانند)، کوه وزوویوس پس از قرنها سکوت فوران کرد.
ستونی از دود و خاکستر تا ارتفاع ۲۰ کیلومتر به آسمان برخاست و بهتدریج بر سر شهر فرو ریخت.
نویسندهی رومی پلینی جوان (Pliny the Younger) که شاهد عینی واقعه بود، در نامههایی به تاریخنگار تاسیتوس (Tacitus) شرح داده است که چگونه ابر آتشفشانی آسمان را تیره کرد و بارانی از سنگپومیس و خاکستر بر شهر بارید.
>در مدت چند ساعت، سقف خانهها فرو ریخت، خیابانها پوشیده از سنگ شد، و بسیاری از مردم در حال فرار خفه شدند.
>در مرحلهی دوم فوران، موجی از گازهای داغ و گدازه (Pyroclastic Flow) به شهر رسید و هر موجود زندهای را در لحظه سوزاند.
در مجموع، حدود دو سوم شهر زیر لایهای از خاکستر به ضخامت ۴ تا ۶ متر دفن شد.
>در همسایگی آن، شهر هرکولانیوم (Herculaneum) نیز بهطور کامل نابود گردید.
فراموشی و کشف دوباره
پس از فاجعه، محل دقیق پمپئی بهتدریج از حافظهها پاک شد.
خاکستر و سنگ، شهر را در سکوتی ۱۷ قرنه فرو بردند، تا اینکه در سال ۱۵۹۹ میلادی در حفاری یک کانال، نشانههایی از دیوارهای نقاشیشده کشف شد، اما دوباره فراموش شد.
کشف واقعی در سال ۱۷۴۸ میلادی در دوران پادشاهی ناپل صورت گرفت، هنگامیکه کارگران در حال حفر چاه، به مجسمهها و بقایای انسانی برخوردند.
از آن زمان تا امروز، حفاریها ادامه دارد و هر روز گوشهای از زندگی گذشته آشکار میشود.
یافتههای باستانشناسی

شاید مشهورترین یافتههای پمپئی قالبهای گچی اجساد انسانها و حیوانات باشند.
باستانشناس ایتالیایی جوزپه فیورلی (Giuseppe Fiorelli) در قرن نوزدهم، با تزریق گچ به فضای خالیای که بدنها پس از پوسیدن در خاکستر ایجاد کرده بودند، توانست شکل دقیق آخرین لحظهی زندگی قربانیان را بازسازی کند.
این مجسمههای دردناک، انسان را در حال فرار، دعا، یا در آغوش عزیزانش نشان میدهند تصاویری زنده از تراژدی مرگ.
در خانهها، دیوارنگارهها و موزاییکهایی یافت شده که روایتگر اسطورههای یونانی، صحنههای روزمره، و حتی هنر اروتیکاند.
این آثار، دانش ما را از فرهنگ، دین و زیباییشناسی مردم روم باستان بهطرز چشمگیری افزایش دادهاند.
پمپئی در دوران مدرن
امروزه، پمپئی به یکی از مهمترین سایتهای باستانشناسی جهان تبدیل شده است.
این شهر در سال ۱۹۹۷ میلادی در فهرست میراث جهانی یونسکو ثبت شد.
پروژههای مرمت بینالمللی برای حفاظت از دیوارنگارهها و سازهها ادامه دارد.
با استفاده از فناوریهای مدرن مانند اسکن سهبعدی، پهپاد و تحلیل لیزری، پژوهشگران در تلاشاند تا نقشهای کامل از شهر، خانهها و آثار آن تهیه کنند.
در سالهای اخیر، بخشهایی جدید از شهر کشف شدهاند که اطلاعات بیشتری دربارهی تجارت، بردهداری و ساختار اجتماعی روم باستان ارائه میدهند.
اهمیت تاریخی و فرهنگی
پمپئی تنها یک فاجعه نیست، بلکه پنجرهای به گذشته است.
هیچ مکان دیگری در جهان تا این اندازه زندگی روزمرهی یک شهر باستانی را با چنین جزئیاتی حفظ نکرده است.
از ظروف سفالی و نان نیمپز مانده در تنور گرفته تا نقاشیهای دیواری و پیامهای عاشقانه روی دیوار، همه گواهیاند بر زندگی مردمی که هرگز تصور نمیکردند جاودانه شوند.
پمپئی به ما یادآور میشود که تمدن، هرقدر هم قدرتمند، در برابر طبیعت آسیبپذیر است؛ و در عین حال، نشان میدهد که حتی از دل مرگ و ویرانی، میتوان دانشی زنده از تاریخ بهدست آورد.
تحلیل تاریخی
پمپئی نقطهی تلاقی دو نیروست: پیشرفت انسان و خشم طبیعت.
در این شهر، هنر، تجارت و ایمان در بالاترین سطح شکوفا شده بودند، اما در برابر فوران آتشفشان، همهی آنها در یک لحظه خاموش شدند.
با این حال، همان خاکستر مرگبار، خود سبب جاودانگی آنان شد.
به همین دلیل، پمپئی نهفقط یادگاری از گذشته، بلکه استعارهای از ناپایداری انسان و قدرت حافظهی تاریخ است.
جمعبندی
پمپئی، شهری که زمان در آن متوقف شد، هنوز نفس میکشد در میان دیوارهای فروریخته، در لبخندهای نقاشیشده و در مجسمههای گچی قربانیان.
هر سنگ آن، فریادی خاموش از قرنها پیش است: یادآوری این حقیقت که زندگی، در عین شکنندگی، جاودانهترین میراث بشر است.