امشاسپند (در اوستاى نو: «اَمِشَ سْپِنْتَ» و در پهـ . : «اَمِشُ سْپَند» یا «اَمَهرْسْپَند») را در پارسى امروزین مى توان به معناى «نامیراى مقدّس» یا «وَرجاوندِ جاودانه» گرفت. این واژه در ادبیات زرتشتى لقب هر یك از مِهین ایزدان یا فروزه هاى خداى بزرگ یا اهوره مزداست. سخن مشهور در میان دین پژوهان آن است كه زرتشتِ پیامبر، به بركت قوّه ابتكارِ خویش، این موجودات روحانى و غیر مادّى را برجاى ایزدان قدیمِ اقوام آریایى برنشاند. (دینهاى ایران، ص103ـ104). صدالبته باید دانست كه استعمالواژه«امشاسپند»و«امشاسپندان» براى اوّلین بار در گاهان هفت فصل یا هِپْتَنْگ هائیتى آغاز مى شود. این گاهان هفت فصل با زبان اوستایى كهن، امّا به شكل منثور نگاشته شده و چنان مى نماید كه اندكى پس از گاهان و به منظور نزدیك كردنِ آموزه هاى پیامبر با باورهاى كهن، تدوین شده باشد. (طلوع و غروب زردشتى گرى، ص83 ـ84).
شمار امشاسپندان را در دین زرتشتى معمولاً هفت گفته اند كه به اعتقاد مرحوم مهرداد بهار، این امر با «تقدّس عظیم عدد هفت در آسیاى غربى و گروه هاى هفت گانه خدایان و دیوان قرابت دارد». (ادیان آسیایى، ص50). هفت امشاسپندِ دین زرتشتى بدین قرارند:
1. بهمن: (در او. : «وُهومَنَ یا وُهو مَنَنْگَ» و در پهـ .: «وُهومَنْ» و در فا. : «بهمن») ; به معناى «منش خوب» یا «نهاد نیك» است. واژه وهومن از دو جزء «وُهو» به معناى خوب و نیك و «مَنَ» از ریشه «مَنْ»، به معناى منش و اندیشه متشكّل شده است. این واژه در اوستا به معناى اندیشیدن وشناختن وبه یادآوردن و دریافتن است و معادل انگلیسى آن را مى توان Good Purposeدانست.
«بهمن» یكى از برجسته ترین فروزه هاى اهوره مزداست بوده و در گاهان پسر اهوره مزدا خوانده شده است. این امشاسپند، مظهر اندیشه نیك و خرد و دانایى خداوند است كه انسان را از خرد و تدبیر بهره مند مى گرداند و او را به آفریدگار نزدیك مى گرداند. نیز، سنجش اعمال مردم در روز پسین به عهده «بهمن» است. این فروزه دستیار خداوند در خلقت جهان نیز هست و نگاهدارى همه جانوران سودمند به دست او است. دومین روزهرماه به نام این امشاسپند، «بهمن روز» خوانده مى شود.
2. اردیبهشت: (دراو. : «اَشَ وَهیْشْتَ» و در پهـ . : «اِرِتَ وهیشت» و در فا. : «اُردى بهشت»); به معناى «بهترین اَشَ» است. این واژه از دو جزء تركیب یافته: «اَشَ» كه عبارت است از راستى، حق، حقیقت، دادگرى، سامان آفاق، قانون ابدى آفرینش، نظم و تربیت كامل و «وهیشت» كه به معناى بهتر یا بهترین است. معادل انگلیسى اردیبهشت مى تواند Best Truthباشد.
«اردیبهشت» یكى از مهمّ ترین فروزه هاى اهوره مزدا و پس از «بهمن» دومین امشاسپند است. در ویسپرد آمده است كه آنچه اهوره مزدا به دست «بهمن» بیافرید، به دستیارى «اردیبهشت» افزون خواهد كرد. در گاهان غالباً به صورت «اَشَ» آمده كه در مینوگ یا جهان روحانى، نماد راستى و پاكى و تقدّسِ اهوره مزدا است و در گیتیگ یا جهان مادّى نگاهبان گیاهان و كلید آتش هاى روى زمین درشمار است. سومین روزهرماه، به نام «اردیبهشت» است.
3. شهریور: (در او.: «خشَتْروَیْرىَ» و در پهـ . : «شَهْرِوَرْ» و در فا. : «شهریور» یا «شَهریر»); به معناى «شهریارىِ دلخواه یا آرمانى» و نیز «توانایىِ مینوىِ آرمانى» است. در اوستاى نو، واژه شهریور گاه در معناى «فلز» به كار رفته و این مى تواند اشاره اى به آزمون مشهورِ «آهنِ گدازان» باشد. معادل انگلیسى آن مى تواند Desirable Dominionباشد.
«شهریور»سومین فروزه اهورمزداست كه در مینوگ، نماد شهریارى و فَرّ و اقتدار فرمانروایى اهورامزدا است و در گیتیگ نگهبانى از فلزها و فرّ و پیروزى حاكمان دادگر و دستگیرى از بینوایان را به عهده دارد. او را مینوى مهربانى و جوانمردى دانسته اند. در گاهان آمده است كه اهوره مزدا پاداش و پادافره واپسین را به میانجى شهریور به مردمان مى دهد. در اوستا از «شهریور»، كشور جاودانى اهورامزدا، سرزمین فناناپذیر و بهشت اراده گردیده است. چهارمین روزهرماه به نام این امشاسپند است.
4. اسفند: (در او. : «سْپَنْتَ اَرْمَیْتى» و در پهـ . : «سِپَندارمَت» یا «سپندارمَد» و در فا. : «اِسفَندارمَذْ» یا «اِسْفَند»); كه مركّب است از «سْپَنْتَ» به معناى «ورجاوند» یا «مقدّس» و «اَرمَیتى» به معناى اندیشه و فداكارى و بردبارى و سازگارى و فروتنى. در گاهان، غالباً «ارمیتى» به تنهایى به كار رفته است، امّا در اوستاى نو، تركیب «سپنت ارمیتى» به كار رفته كه مى توان چون متون پهلوى، آن را به «خردِ كامل» ترجمه كرد. معادل انگلیسى اسفند را مى توان Holy Devotionدانست.
«اسفندارمذ» برخلاف سه امشاسپند قبلى، مؤنث و دختر اهوره مزدا در شمار است. در گاهان، «سپنت ارمیتى» پرورش دهنده آفریدگان و بركت بخشِ آنان شمرده شده و هموست كه رمه ها را مرغزارهاى نیكو مى بخشد. در اوستاى نو، او دارنده هزار داروى درمان بخش دانسته شده و بهویژه در وندیداد، «اسفند» با زمین برابر گرفته شده است. این فروزه اهوره مزدا در مینوگ نماد محبّت، خلوص، فروتنى، پارسایى است و در گیتیگ، نگاهبانى زمین و پاكى و بارورى و سرسبزى را بر عهده دارد. پنجمین روز هر ماه به نام این امشاسپند است.
5. خرداد: (در او. : «هَورْوَتاتْ» در پهـ . : «هُرداد» یا «خُردات» و در فا. : «خرداد») ; به معناى «رسایى و كمال» است. معادل این واژه در زبان انگلیسى را مى توان Healthدانست.
«خرداد» یكى دیگر از فروزه هاى مؤنّث اهوره مزداست كه در اوستاى نو، نام او غالباً همراه با امشاسپندِ «امرداد» ذكر مى گردد. «خرداد» در مینوگ، نماد كمال و پارسایىِ آفریدگار است و در گیتیگ، نگاهبانى آب را برعهده دارد. او مظهر زندگى است و دیو مردار یا «نَسو» با جارى شدنِ نام این امشاسپند بر زبان، از پاى درمى آید. ششمین روز هر ماه، به نام «خرداد» است و زرتشت را زاده خردادروز از ماه فروردین مى دانند
6. مرداد: (در او. : «اَمِرِتاتَ» و در پهـ . : «اَمُرداد» یا «اَمُردات» و در فا. : «مُرداد»); به معناى«جاودانگىوبى مرگى»است.معادل انگلیسى آن مى تواند Immortalityباشد.
«اَمُرداد»، سومین «امشاسپندبانو» است و نام او همواره با امشاسپند «خرداد» قرین است. او در مینوگ، نماینده و مظهر پایدارى و جاودانگى اهوره مزدا است، امّا در گیتیگ، نگاهبانىِ گیاهان و خوردنى ها برعهده اوست. «امرداد» گیاهان را مى رویاند و رمه ها را مى افزاید. به هنگام فْرَشگرد یا نوسازىِ فرجامین، اَنوش یا بى مرگى را از او مى آرایند. هفتمین روز هر ماه به نام این امشاسپند است.
7. سپندمینو: (در او. : «سْپَنْتَ مَینیو»); به معناى «مینوى ورجاوند یا مقدّس» است. معادل انگلیسىِ آن را مى توان Holy Spiritگرفت.
«سپندمینو» در گاهان، مینوى اهوره مزدا و برترین فروزه به شمار آمده و نبرد دیرپاى او با «اَنْگرَمَینیو» (=اهریمن)، مضمون اصلى داستان آفرینش زرتشتى را تشكیل مى دهد. بهواقع، از میان امشاسپندان، تنها «سپندمینو» است كه اختصاص به اهوره مزدا دارد، درحالى كه بقیه امشاسپندان مى توانند چون موهبتى از جانب او به آفریدگان ارزانى شوند. امّا در اوستاى نو، «سپندمینو» با اهوره مزدا یكى انگاشته شده است و این امر را منشاء ثنویّت زرتشتى دانسته اند. در اوستاى كهن، «سپندمینو» در رأس امشاسپندان مى نشیند، امّا یكى انگاشته شدنِ او با اهوره مزدا در اوستاى نو سبب شده تا گاه، این مقام را به ایزد «سروش» (دراوستا «سْرَوشَ» به معناى شنوایى و فرمان بردارى) بدهند تا هفت گانه امشاسپندان درست از كار دربیاید.
منبع : مصطفى فرهودى پژوهشگر تمام وقت دانشگاه ادیان و مذاهب تهران
هرهرهرهر… شوخی کردم
persian1388.blogfa.comسلام دوست عزیز
وبلاگ زیبایی دارید
اگه مایل هستید تبادل لینک کنیم
نام لینک من:سرزمین جاوید
آدرس:www.persian1388.blogfa.com
با سلام و درود
بسیار سپاسگزارم از ایم مقاله ارزشمند.
مقاله بسیار موجز و رسا و مفید به رشته تحریر درآمده است.
نظر نگارنده راجع به عدد امشاسپندان(7 یا 6)و استدلال ایشان قابل توجه است، بنده در اساطیر ایران از جان هینلز این عدد را شش امشاسپند دیدم و جایی دیگر هفت؛ برایم جای سوال بود که اصل مطلب چیست. با این حال باز هم باید اسناد دیگری ببینم.
سپاس از آقای فرهودی عزیز
lمن مطلبتان را خواندم با اینکه یک زرتشتی هستم به هیچ وجه مطالبی که نوشتید را قبول ندارم و نادرست میدانم.
خوشم میاد همه مطالبی که میزارین عالین
سحر جان شما بهمون لطف دارید : )