نقش کوه در اساطیر باستانی ایرانیان
دکتر علی نیکویی
ali.nikoei1981@gmail.com
واژه ی کوه از ایرانی باستان kaufa است که در پهلوی کوف[۱] بوده و در فارسی کوه شده است، این واژه تنها در شاخهی ایرانی-آریایی کاربرد داشته و در سانسکریت[۲] شبیه و نظیر ندارد؛ ظاهرا از همان ریشه kav است که کوی را داده و به معنی بزرگ و بلند مرتبه بوده است. (قرشی،۱۳۸۵: ۴۶)
نزد ایرانیان باستان کوه به دلیل برافراشتگی به سوی آسمان و دارندگی سرچشمهی آبها و رودها و بردمیدن خورشید از پشت آن و گردش ستارگان بر بالای آن واسطه پیوند دهندهی انسان و خدا بود. (مرادیغیاثآبادی،۱۳۸۲: ۶۳) همانگونه که خورشید در کوه غروب میکند شاه ایران هخامنشی نیز آرامگاهش در کوهستان است؛ از کوه است که آب که همان نعمت است بیرون میجهد پس شاهنشاه پارسی که نعمت بخشنده است در کوه مدفون میگردد زیرا مرگ شاهنشاه با مسائل نعمت و برکت مرتبط است. (بهار، ۱۳۸۰: ۲۷۷) شاید آن نیایش در اوستا که میگوید: “کوههای آبریزان را میستاییم و میستاییم قلهی کوهی را که تو بر آن روئیدی” در ستایش شاهانی است که در کوهساران تدفین شدهاند. (بهار،۱۳۸۰: ۱۷)
مطابق اساطیر ایرانی، اهورامزدا در سومین مرحلهی آفرینش، زمین را آفرید و کوهها در آغاز هزارهی هفتم آفرینش خلق شدند. زمین در حالت اصلی و دست نخوردهی خود همواره بود بدون درهای و کوهی؛ خورشید و ماه و اختران بالای زمین بیحرکت و در وسط آسمان قرار داشتند، همه چیز آرام و هماهنگ بود اما این آرامش با ورود شر (اهریمن) در عالم در هم شکسته شد. وی آسمان را شکست و بدان داخل شد، به آب فرو شد و سپس به میان زمین در تاخت و آن را به لرزه درافکند و بر اثر آن کوهها از زمین برخاستند. (عفیفی،۱۳۷۴: ۵۲۹) بندهش چگونگی آفرینش کوهها را در زمین اینگونه یادآور میشود: “سه دیگر نبرد با زمین کرد. هنگامی که اهریمن درتاخت، زمین بلرزید از آن گوهر کوه که در زمین آفریده شده بود بر اثر لرزش زمین در زمان، کوه به رویش ایستاد؛ نخست البرز ایزدی بخت در کنارهی زمین پس دیگر کوههای میانهی زمین؛ زیرا چون البرز فراز رُست همهی کوهها به رویش درایستادند، ایشان را ریشه یکی به دیگری آنگونه پیوسته است که زمین را به شگفتی لرزندان نتوان، چنانکه کوهها بند زمین هستند. (دادگی،۱۳۸۰: ۶۵) کمتر واقعهای در تاریخ داستانی ایرانیان هست که بر کوهی یا در کنار آبی رخ نداده باشد. جایگاه خدا بودن کوه، باوری عام و قدیم است؛ زردشت در سی سالگی به بالای کوه اشیدرنه که برخی محققان آن را سبلان میدانند رفته به دور از هیاهوی مردم به ریاضت و گوشهگیری و غور در اسرار طبیعت و راز و نیاز با خدای بزرگ مشغول شد. (آذرگشنسب،۱۳۷۲: ۳) در وندیداد نیز آمده است که اهورامزدا در بالای کوه با زردشت مکالمه کرده است. (رضی،۱۳۸۵: فرگرد۲۲) علاوه بر این در تفکر اسطورهای ایرانیان، کوه زاییده و زاینده و بالیده و بالنده و جاندار و اندیشمند و زایندهی رودها بوده است؛ مقدس، جایگاه خدایان و مقدسان و عابدان و از عناصر مهم اساطیر بوده است. (وحیدی،۱۳۷۴: ۲۳۵) در زامیاد یشت پس از ستودن و برشمردن کوهها، ستایش از فرکیانی آغاز میشود، میان فرشتهی زمین و فَر[۳] پیوندی است که چون این موهبت یزدانی از مینو بر گیتی فرود آید از کوهها تجلی میکند. (مسکوب،۱۳۵۷: ۱۴۶)
-
بهار، مهرداد. (۱۳۸۰) بندهش. تهران. نشر توس.
-
دادگی، فرنبغ. (۱۳۸۰) بندهش، ترجمه مهرداد بهار. تهران. نشر توس.
-
رضی، هاشم. (۱۳۸۵) کتاب مُغان. وندیداد. تهران. انتشارات بهجت.
-
عفیفی، رحیم. (۱۳۷۴) اساطیر و فرهنگ ایران در نوشتههای پهلوی. تهران. طوس.
-
قرشی، امانالله. (۱۳۸۵) آب و کوه در اساطیر هند و ایرانی. تهران. انتشارات هرمس.
-
مختاری، محمد. (۱۳۷۹) اسطورهی زال. تهران. نشر توس.
-
مدبری،محمود؛ جعفریکمانگیر، فاطمه. (۱۳۸۳) نقشها و کارکردهای اساطیری کوتاه در شاهنامهی فردوسی. مجله مطالعات ایرانی (۵) ۱۰۱-۱۲۲.
-
مردایغیاثآبادی، رضا. (۱۳۸۲) اوستای کهن. شیراز. نشر نوید.
-
مسکوب، شاهرخ. (۱۳۵۷) سوگسیاوش. تهران. انتشارات خوارزمی.
-
وحیدی، حسین. (۱۳۷۴) از کوه تا خانه، از کیومرث تا هوشنگ. مجموعه مقالات کنگرهی تاریخ معماری و شهرسازی. ارگ بم. کرمان، جلد۳. سازمان میراث فرهنگی کشور.
بادرود وسپاس فراوان ازمطالب آگاهی بخش نگارنده وسایت خوب شما
درود بر شما و تمام انانی که در پاسداری از تاریخ ایران زمین کوشیده اند
خداوند به شما پاداش نکو عرضه دارد