نبرد پلاته

یکی از نبردهای ایران و یونان در سری دوم نبردهای این دو کشور ، پلاته نام داشت. این جنگ که در پلاته و در سال ۴۷۹ پیش از میلاد اتفاق افتاد ، در نهایت منجر به کشته شدن مردونیه و شکست ارتش قدرتمند خشایارشا از یونان شد و تنها ۳۰۰۰ سرباز ایرانی توانستند از آن نبرد سهمگین جان سالم به در ببرند.

پس از آنکه خشایارشا در نبرد سالامیس شکست می‌خورد ، تصمیم می‌گیرد که به آسیا باز گردد زیرا نگران این بود که  ینیان‌ها پل ناحیه هلس پونت را خراب کنند و به این ترتیب ایرانیان در اروپا نه راه پس داشته باشند و نه راه پیش. خشایارشا به وسیله یک چاپار به پارسی‌ها خبر شکست خود را می‌رساند. اما در این میان مردونیه ( ماردینیوس) ، داماد داریوش بزرگ با اصرار فراوان از خشایارشا خواست تا در یونان بماند و با نیروی خود همه‌ی یونان را فتح کرده و تحت سلطه خود در آورد.

محل دقیق نبرد پلاته
محل دقیق نبرد پلاته

در نهایت بنا به اصرار های فراوان مردونیه ، خشایارشا خواسته وی را پذیرفت و به آسیا بازگشت و مردونیه برای به پایان رسیدن زمستان در منطقه تسالی شمال یونان اردو زد. مردونیه کمی مسامحه کار بود و به جد اعتقاد داشت که اندیشیدن و برنامه ریزی بهتر از عجله کردن در جنگ است. او برای اینکه جنگ را با مسالمت به پایان برساند٫ توسط الکساندر پادشاه وقت مقدونیه که دست نشاندۀ و فرمانبردار ایران بود با یونانیان وارد مذاکره شد و از آنان خواست که فرمانبردار ایران شوند و یونان را جزو امپراتوری ایران بدانند او ضمنا قبول کرد که آنان در ازای پذیرفتن این پیشنهاد٫ در امور داخلی آزاد خواهند بود و معابد آنان نوسازی خواهد شد. ولی آتنی ها این درخواست را به درشتی رد کردند و گفتند که آزادی خویش را با چیزی معامله نمیکنند.

آلکساندر نیز پیام آتن را به مردونیه داد و مردونیه نیز بلافاصله دستور حرکت سپاه به سوی آتن را داد. ولی آلکساندر معتقد بود باید کسانی را همراه با طلا نزد یونانیان فرستاد و با آنان وارد مذاکره شد و با این روش به راحتی می توان آنان را متقاعد خواهد کرد.

تصرف آتن

سپاه بزرگ ایران پس از راه پیمایی چند روزه به آتن رسیدند ولی در نهایت شگفتی آن را خالی از سکنه دیدند و آن را به آتش کشیدند و همچون ده ماه پیش آن را ویران کردند. آتنیان که به جزیره سالامین فرار کرده بودند و منتظر رسیدن قشون لاسدمون بودند تا به کمک آنان بیایند. ولی لادسمونی ها بدون توجه به درخواست های آتن، دیوار های دفاعی خود را در کرنت را مستحکم کرده بودند.
آتنی ها که از خیانت آنان به خشم آمده بودند قاصدی دیگر نزد اسپارتیان فرستادن و به آنان گوشزد کردند که در صورتی که لادسمونی ها و اسپارت نیروی کمکی نفرستند آنان با شاه پارس متحد و به اسپارت حمله خواهند کرد.

صحنه نبرد پلاته
صحنه نبرد پلاته

اسپارت ها با دریافت این نامه به خود آمده و از وخامت اوضاع پیش آمده، آگاه شدند و ۵ هزار تن پیاده نظام سنگین اسلحه به همراه ۵ هزار تن از میلیشا های لادسمونی را به فرماندهی پوزانیاس به کمک آتن فرستادند و با پیوستن نیروی امداد، سپاه آتن قوی دل شده و برای جنگ با مردونیه، به سمت ارتش ایران به حرکت در آمدند. اما متحدان ایران در آن حوالی یعنی اهالی آرگس، حرکت و پیوستن سپاهیان یونانی را به مردونیه گوشزد کردند و مردونیه نیز در عین حال سپاهش را به سوی تب راند تا در دشت وسیع تب، بتواند با سواره نظام خود سپاه یونان را در هم شکند.

جنگ پلاته

فردای همانروز دو سپاه در برابر یکدیگر صف آرایی کردند و مردونیه دستور داد تا سواره نظام ایران به فرماندهی ماسیس تیوس به یونانیان حمله ببرد. ماسیس تیوس یکی از فرماندهان بزرگ ارتش ایران بود که از نظر هیکل، یک سر و گردن بلند تر از همه بود و زره ای از جنس طلا و شنلی به رنگ ارغوانی بر تن می کرد و در شمشیر زنی شهره عام و خاص بود. جنگ با حمله ماسیس تیوس همراه سواره نظام پارسی شروع شد و سواره نظام ایران تلفات بسیار سنگینی بر یونانیان وارد آورد ولی در حین نبرد اسب ماسیس تیوس زخمی شده و سوارش را بر زمین زد و یونانیان که سردار ایران را در آن حالت دیدند به سوی او حمله برده و او را کشتند و سپاه ایران با دیدن کشته شدن سردار خود سست شدند و یونانیان آنان را مورد حملات شدید خود قرار دادند تا اینکه سواره نظام ایران مجبور به عقب نشینی شد. روز نخست نبرد با عقب نشینی ایرانیان و بدون نتیجه قطعی پایان یافت.

فردای آن روز یونانیان پیش از شروع جنگ به سوی پلاته حرکت کردند چرا که پلاته را جای مناسب تری برای جنگیدن می دانستند. سپاه ایران نیز با دیدن این وضع به سوی پلاته حرکت کرد. در پلاته دو سپاه حدود یک هفته بدون جنگ در آنجا اردو زدند. پس از گذشت یک هفته، مردونیه این دفع الوقت را دیگر جایز نمی دانست چرا که هر روز بر تعداد یونانیان افزوده می شد و مهم تر از آن سپاه ایران آذوقه کافی در اختیار نداشت. به همین دلیل مردونیه با سپاهی نخبه به گذرگاهی که برای یونانیان آذوفه می آوردند را تصرف و کرد و آذوقه آنان را به یغما آورد و دو روز نیز بدون جنگ گذشت ولی در این زمان سواره نظام ایران با شیوه جنگ و گریز یونانیان را تحریک به جنگ می کردند ولی یونانیان بدون توجه در مواضع خود سنگر گرفته بودند. اما در روز یازدهم سپاهیان بسیاری به یونانیان پیوستند و یکی از بزرگان سپاه ایران به نام ارته باز به مردونیه پیشنهاد عقب نشینی به تب را داد و افزود با بازگشت به تب و فرستادن مقدار زیادی طلا یونانیان را مطیع خواهیم کرد. مردونیه که این اقدام را به دور از شان خود می دانست این پیشنهاد را نپذیرفت و تصمیم گرفت تا فردای آن روز کار سپاه یونان را یکسره کند.

پاسخ آریستیدس به سفیر مردونیه : "تا زمانیکه خورشید به مسیر فعلی خود ادامه دهد، ما هرگز با خشایارشا موافق نیستیم."
پاسخ آریستیدس به سفیر مردونیه : “تا زمانیکه خورشید به مسیر فعلی خود ادامه دهد، ما هرگز با خشایارشا موافق نیستیم.”

در همان شب آلکساندر پادشاه مقدونیه به سپاه یونان پیام فرستاد و تمامی نقشه های مردونیه را بر آنان فاش کرد و یونانیان با آگاهی از این خبر خود را آماده نبرد کردند. پیش از شروع جنگ اسپارتی ها به آتنی ها پیشنهاد دادند تا آنان در جناحی بجنگند که پارسیان حضور دارند چرا که آتنی ها تجربه جنگ با پارسیان را در ماراتون و ترموپیل را داشته اند. مردونیه نیز با دیدن این آرایش جنگی یونانیان، ترکیب خود را تغییر داده و بار دیگر پارسیان را در مقابل اسپارتی ها قرار داد و حتی به آنان پیشنهاد کرد تا اسپارتی ها به تنهایی در مقابل پارسی ها قرار گیرند (سپاه ایران چند ملیتی بود و فقط سواره نظام سپاه، پارسی بودند) و در صورت پیروزی هر طرف آن سپاه پیروز جنگ باشد، اما اسپارتی ها این پیشنهاد را رد کردند و جنگ بار دیگر آغاز شد.

بخوانید: نبرد ماراتون | نبرد ترموپیل

 

جنگ با حمله سواره نظام ایران آغاز شد و به تمام جناحین نیز سرایت کرد و جنگ با شدت هر چه بیشتر آغاز شد و در همان آغاز نبرد برتری با سپاه ایران بود چرا که سواره نظام ایران که در تیر اندازی شهره دنیای باستان بودند ، یونانیان را تیرباران میکردند و سربازان یونان بی آنکه بتوانند کاری انجام بدهند به راحتی کشته می شدند.
اما در حین نبرد مردونیه که خود شخصا به صفوف مقدم رفته بود کشته میشود و سپاهیان ایران با دیدن کشته شدن فرمانده خود ناگهان روحیه خود را از دست میدهند و بیشتر آنان هزیمت اختیار می کنند و سپاه ایران شکست فاحشی می یابد.

به گفته مورخان ارته باز که با نظر مردونیه موافق نبود با بخشی از سپاه بی آنکه وارد جنگ بشود میدان نبرد را ترک کرد و سپاه ایران که دچار هرج و مرج عجیبی شده بود بدون توجه به فرماندهان خود که آنان را در ماندن و جنگیدن در میدان نبرد میکردند، رو به هزیمت نهادند و یونانیان نیز آنان را تعقیب کرده و در حال کشتار آنان بودند.

صحنه کشته شدن ماسیس تیوس ، فرمانده ایرانی
صحنه کشته شدن ماسیس تیوس ، فرمانده ایرانی

تاثیرات جنگ پلاته

نبرد پلاته یکی از مهم ترین جنگ های جهان باستان است که اگر سپاه مردونیه شکست نمی خورد، شاید دنیای امروزی به گونه ای دیگر بود و اتفاق های دیگری رقم خورده بود، ولی با پیروزی یونان، اوضاع به گونه ای دیگر رقم خورد.

بی حاصلی در نبردهای یونان سبب شد که ایران هیچگاه نتواند وارد خاک اروپا شود.به عبارتی می توان گفت سال ۴۸۰ قبل از میلاد سالی بود که در آن حد نهایی پیشرفت متصرفات امپراتوری ایران به سمت اروپا بود.شکست ایران در یونان دلایل متعددی داشت که مهمترین آن وجود مناطق تنگ و کم عرض یونان،نیاز به قوای دریایی،کم اهمیت بودن خاک یونان در مقابل دردسر آن و در نهایت پیچیدگی اخلاق و رفتار اقوام یونانی تبار در منطقه بود.به طوری که در نوشته های غربی نیز نوشته شده:(اقوام یونانی،پیمان و قول خود را به سادگی می شکستند.)

دروغ‌های یونانیان در رابطه با جنگ پلاته

داستان این جنگ به قلم هرودوت مورخ یونانی هست که به راحتی می توان حدس زد که در تمامی جنگ ها، شمار سپاهیان ایران را به طور اغراق آمیزی زیاد و سپاه یونان را کم نوشته است. مورخان معتقدند که سپاه مردونیه در جنگ پلاته حدود ۱۰۰ یا ۶۰ هزار تن و سپاه یونان نیز ۱۱۰ هزار تن بوده است.

هرودوت درباره ى سپاه ایران مبالغه زیاد کرده و براى آنکه یونان را قوى نشان دهد براى سپاه ایران عظمتى فوق تصور قائل شده و مى گوید:

« دریاچه اى با مساحت ۵ کیلومتر براى سیراب کردن (چهارپایان) کافی نبود!  و این دریاچه که پس از رود نس تس واقع بود، خشک شد »

حال آن که چنین دریاچه اى احتمالا باید ۳ میلیون تن آب داشته باشد که براى سیراب کردن ۳۰۰ میلیون رأس دام کافى بوده. یا آن که یونانیان دیگرى، سپاه هاى ایرانى را بین ۸۰۰ هزار تا ۵ میلیون نفر تخمین زدند، حال آن که به خوبى واضح است، گردآورى سپاه هاى ۲۰۰ هزارنفرى نیز در دنیاى قدیم تقریبا غیرممکن بوده و برخى مورخان جدید کاملا تردید مى کنند و حداکثر نیروهاى ایران را ۱۶۰ هزار نفر مى دانند.

به جرات می توان گفت که نبرد های (پلاته و ترموپیل) از نظر نظامی به آن درجه که(۲۵ قرن) درباره آنها تبلیغ شده،هیچ ارزشی ندارند.

چراکه اگر کشور یونان می توانست تنها با (۳۰۰) سرباز در تنگه ترموپیل (تنگه ای که سربازان فیلم 300 در آن مستقر شده بودند) مانع حرکت ارتش عظیم ایران شود و هزاران ایرانی را از بین ببرد و یا در دشت پلاته تنها با ۱۵۰کشته یونانی،۲۶۰ هزار ایرانی را از پای در آورد،مطمئن باشید چنین کشوری هرگز به خاک اندک خود قناعت نمی کرد و مانند رم ۱۰۰۰ سال می جنگید و بر دنیا حکومت می کرد و حداقل آسیای صغیر و بین النهرین را از ایران می گرفت.

اما متاسفانه اکنون دروغهایی نظیر نبردهای (ماراتن،سالامیس و ترموپیل) در کنار نبردهای دروغین اسکندر قرنهاست که به اسم تاریخ به داخل کتابها راه پیدا کرده اگرچه برخی نویسندگان غرب آنها را نپذیرفته اند.از آن جمله در کتابهای مورخانی همچون (دولاندلن،کالین مک ایودی و ولبروک) از این داستانها اثری نیست و حتی ناپلئون بناپارت نیز این داستانها را باور نمی کرد.

یکی از مورخان (پیرنیا) به نقل از (نیبور)در کتاب خود می نویسد:((نیبور از بزرگی ارقام هرودوت (پدر تاریخ) در باره ارتش ایران تعجب می کند و می گوید آیا هرودوت نمی دانسته که چنین ارتشهای عظیم در ترکیه،مقدونی و یونان از تنگی جا و گرسنگی تلف می شدند؟

مجسمه هرودوت در ترکیه
مجسمه هرودوت در ترکیه

دلایل شکست ارتش ایران در پلاته

۱. کشته شدن سرداران ایران در جنگ: شاید مهم ترین دلیل شکست سپاه ایران کشته شدن ماسیس تیوس و مردونیه بود که باعث متلاشی شدن کل سپاه شد.

۲. دومین دلیل این شکست این بوده است که مردونیه مردی مساحمه کار بود و همان طور که می دانیم کار جنگ را بی دلیل به تاخیر انداخت، مردونیه میتوانست با پرداخت طلا و بدون جنگ یونان را فتح کند ولی او این کار را (پرداخت طلا) را به دور از شان خود می دانست و می خواست کار یونان را با جنگ تمام کند.

۳. نارسایی اسلحه سپاه ایران: به جز گارد جاویدان و سپاهیان پارسی که زره و اسلحه مناسب داشتند، دیگر ارکان سپاه ایران دارای اسلحه مناسب و زره مناسب نبودند و معمولا ردای گشادی بر تن میکردند که در هنگام جنگ مزاحم حرکات آنان می شد که در مقایسه با یونانیان زره پوش و سنگین اسلحه شانسی برای دفاع از خود نداشتند.

نبرد پلاته
نبرد پلاته

 

منابع:

  • ویکی پدیا
  • دو نور
  • ir-swastika.persianblog
  • راسخون
  • پارس هیستوری

بهترین از سراسر وب

[toppbn]
2 نظرات
  1. essi می گوید

    چرا در بیشتر شکست ها در جنگ کشته شدن فرمانده ایرانی اتفاق می افتاد و باعث شکست می شد ؟

    1. عارفه احمدصادقی می گوید

      سلام دوست گرامی؛ پیشنهاد می‌کنم که نوشتار مربوط به نبرد آرتمیزیوم ، ترموپیل ، سالامیس ، میکال و ماراتن را هم در همین سایت بخوانید. اتفاقات مختلفی منجر به شکست ایران در برخی نبردها می‌شد که به آن‌ها اشاره شده.

ارسال یک پاسخ